مجید انصاری در مصاحبه با روزنامه ایران میگوید: این یک آسیب کلی در انقلابهاست که اگر از انقلاب مراقبت نشود، مخالفان مدعی میشوند. به صدر اسلام نگاه کنید، میبینید که مخالفان پیامبر با یک چرخش، حتی توانستند به قدرت کامل دست پیدا کنند.
وی افزود: متأسفانه جریان تحجر در کشور بسیار سریع رنگ عوض کرد. جریانات فکری که اصلاً اصل مبارزه را جایز نمیدانستند و میگفتند امام(ره) دارد خون مردم را هدر میدهد و میگفتند کار بیهودهای است و محال است بر رژیم شاه پیروز شود، بعد از پیروزی هم میگفتند محال است بشود کشور را اداره کرد. این مخالفخوانیها در دورههای مختلف به شیوههای گوناگون ادامه یافت.
وی ادامه میدهد: حتی زمانی که جنگ آغاز شد، یک روز هم به جبهه نرفتند و به بهانه اینکه حوزه باید حفظ شده و نباید درس تعطیل شود، حتی طلبهها را از رفتن به جبهه باز میداشتند. برخی از این متحجران به سازمان تبلیغات خرده میگرفتند که چرا طلبهها را از درس باز میدارند و به جنگ میفرستند. به ماها که سربازان کوچک امام(ره) بودیم خرده میگرفتند که چرا درس و بحث را رها کردید و دارید به نظام کمک میکنید؟ آن هم در شرایطی که امام(ره) فرمودند قاضی کم داریم و عدهای بیایند کمک کنند.
انصاری ادامه میدهد: همینها امروز دو آتشه و بسیار انقلابیتر از یاران امام(ره) شدهاند؛ یا طرفدار ولایت فقیه و حکومت اسلامی. حالا آنان خود را مفسر ولایت فقیه، مفسر خط امام، میراث دار خط امام(ره) و میراثدار شهیدان میدانند. جالب اینجاست که خانواده شهدا یا جانبازان که در خط مقدم جبهه بودند، امروز از سوی برخی از اینان که حتی یک روز هم به جبهه نرفتند، مورد تهمت قرار میگیرند. کسانی که مبارزه آنان ولایت فقیه را تثبیت کرد، یا کسانی که زجر و مبارزه آنان باعث شد که امام(ره) تئوری ولایت فقیه را در کشور عملیاتی کنند، امروز متحجران این چهرهها و یاران امام(ره) را به ضدیت با ولایت فقیه متهم میکنند. یا انقلابیون را به پیشی گرفتن از ضدانقلاب و رزمندگان و بسیجیان واقعی را به ضدیت با جبهه و جنگ متهم میکنند.
انصاری میگوید: چند روز پیش با یکی از این آقایان در جایی بودیم، که بسیار با تندی آقای رئیس جمهوری را متهم میکرد که وی اصلاً انقلابی نیست. گفتم شما که خیلی انقلابی هستید، نمیدانیم زمان انقلاب و جنگ کجا بودید، ما که سراغ نداریم، اما حداقل حالا که به قول خودتان سفره شهادت در سوریه باز است و خدمات مستشاری هم هست، حالا چکار میکنید؟ اینکه نمیشود شما دائم منتظر بمانید تا پیکر شهیدی وارد شود و زیر جناره شهید، جلوتر از خانواده شهید، مدعی شهدا بشوید.
درباره سخنان آقای انصاری چند نکته قابل تأمل است:
1- آیا کسانی که به اعتبار پیوند با جریان مدعی اصلاحطلبی و سپس اعتدال صراحتاً گفتند خمینی به موزه تاریخ خواهد رفت، ختم انقلاب را باید گرفت و انقلاب تمام شده، مشکل توسعه در ایران این است که هنوز خدا نمرده، ولایت فقیه دیکتاتوری است، توپ تانک بسیجی دیگر اثر ندارد و...، با طیفهایی نظیر مجمع روحانیون و دولتهای اصلاحات و دولت فعلی شرکت سهامی راه انداختند، انقلابی هستند یا ضد انقلاب؟! انحراف به این وسعت قابل کتمان است؟ فتنهگرانی که اصل نظام را نشانه میدانستند و روی جمهوری اسلامی خط کشیدند و دوشادوش شما بودند، را به حساب کدام طیف باید گذاشت؟
2- این که «محال است بشود کشور را اداره کرد» امروز به کدام طیف سیاسی میخورد؟ کدام جریان است که علناً میگویند بدون دوستی و شراکت با آمریکا، امکان اداره کشور محال است؟
3- آقای انصاری خاک کدام جبهه را خورده که حالا پز جنگ و جبهه میدهد؟ آیا انقلابی خوب، کسی است که فقط باید جلوی توپ و گلوله و سر سفره شهادت فرستاد؟ انقلابی خوب از نگاه حضرات انقلابی، مرده و شهید است که نباید مطالبه آرمانهای انقلاب را بکند. اگر سفره شهادت برای انقلابیهاست، برخی مدیران دولتی سر کدام سفرهها هستند که حقوقهای چند ده میلیون تومانی میگیرند و بعد هم در کنار جنگ زرگری راه انداختن میان اسلام انقلابی و انقلاب اسلامی، تیشه به ریشه شعارهای انقلاب میزنند؟!