در روزگاران گذشته، همانطور که سبک زندگی ها ساده بود، شغل ها هم ساده بود. مردم از طریق کارهایی اشتغالزایی می کردند که امروزه دیگر خریداری ندارد و پیدایش این شغل ها منوط می شد به همان زندگی های ساده قدیمی.
حاج خانم یزدانی می گوید :«به خوبی یادم هست که قدیم تر وقتی شلوار پدرم پاره می شد مادرم آن را به پینه دوز می داد، مهم نبود که پینه دوز از پارچه و رنگ دیگری برای آن قسمت پاره شده استفاده کند. تنها چیزی که اهمیت داشت این بود که از آن شلوار بشود بار دیگر استفاده کرد.»
آب حوض کشی از حرفه هایی بود که در گذشته تربت حسابی بازارش داغ بود چرا که آن زمان، مردم در حیاط خانه شان حوض داشتند. پس از مدتی آب حوض فاسد می شد و اینجا بود که پای «آب حوض کشی»ها به خانه های مردم باز می شد. «آنها با استفاده از سطل شروع می کردند به خالی کردن آب حوض و سپس حوض را شسته شده و تمیز تحویل صاحبخانه می دادند»
این شغل ها تا زمانی دوام آوردند که لوله کشی در تربت رایج نشده بود اما بعد از این که لوله کشی مشکل آب مردم را حل کرد دیگر این شغل ها برای همیشه با مردم خداحافظی کردند.
جالب است بدانید یکی از شغل های مرسوم در گذشته دندانکشی بود، البته تصور نکنید این کار را دندانپزشکانی متخصص انجام می دادند. «دندان کشی را دلاک ها برعهده داشتند. زمانی که مردم احساس درد در دندانشان می کردند به حمام می رفتند یا دلاک به خانه شان می آمد و دندانشان را از جا می کند.»
شب های چهارشنبه سوری یکی از شب هایی بود که ایجاد شغل مقطعی می کرد. کاری که امروزه وجود ندارد. آقای کبکی برایمان تعریف می کند از پدرم می شنیدم که هر سال با آمدن چهارشنبه سوری، عده ای از جوان ها خارفروشی می کردند. «آن زمان چهارشنبه سوری ها، کسی ناراحت نمی شد و از ترقه و نارنجک خبری نبود. مردم در این روز تنها از روی هیزم های آتش زده می پریدند. به همین خاطر عده ای از جوان ها شهر هر ساله به بیابان های اطراف می رفتند و بوته جمع می کردند و برای فروش به شهر می آوردند، کاری که امروزه دیگر وجود ندارد.»
«از شغل های جالب که خانواده های تربتی مراجعه زیادی به آن داشتند و الان خیلی کمرنگ شده است سفیدگری بود. در آن زمان از ظروف کریستال و ملامین خبری نبود و شاید اگر در جهیزیه مادر بزرگ هایتان دقیق شوید، متوجه خواهید شد که در گذشته خانم ها بیشتر از ظرف های مسی برای پخت و پز استفاده می کردند. در نتیجه پس از مدتی ظرف های آنها سیاه می شد و رنگ می باخت. اینجا بود که خانم ها برای سفید کردن ظروفشان، آنها را به دستان تلاشگر سفیدگرها می سپردند، سفیدگر هم با فلز قلع شروع می کرد به ساییدن ظرف ها و به قدری روی آنها کار می کرد که در نتیجه ظرف رنگ نقره ای خود را بار دیگر پیدا می کرد.»
شغل حجامت هم وجود داشت، شغلی که امروزه به صورت تخصصی تر به آن پرداخته می شود اما آن زمان یک نوع طب سنتی به حساب می آمد که افرادی خاص حجامت مردم را به دست می گرفتند. «آنها پشت بیمار خود تیغ می انداختند تا خون کثیف او از بدن خارج شود یا خانم هایی بودند که از طریق بادکش کردن، این کار را برعهده داشتند.»
نمد مال ابتدا نقش موردنظر را با پشمهای رنگی روی یک پارچه کرباس طراحی میکرد. سپس پشم حلاجی شده را روی تمام سطح پارچه قرار میداد و پارچه کرباس را میپیچید. با ریختن آب جوش بر آن و فشردن مداوم کار، نمد تولید میشود. نمد مالی کاری واقعا طاقت فرسا محسوب می شد. نمد از رخنه رطوبت و سرما به خوبی جلوگیری می کرد. و برای مصرفهای گوناگون آماده میشد مانند: سراندازی، سرعلمی، فرلیک (خلیک) برای چوپان، روانداز اسب و شتر، نمد کردی، چهار عینه (چارینه).
رختشورهایی که به خانه ها برای شستن رخت و لباس می آمدند، سلمانی دوره گرد از دیگر شغل های منسوخ شده تربت هستند که امروزه دیگر رایج نیست.