دلار نسبت به یورو در چند ماه اخیر در قویترین وضعیت خود در یک دهه قبل بوده و نرخ برابریاش تقریبا حوالی ۰.۹ است. در نتیجه یک بشکه نفت ۳۰ دلاری معادل حدود ۲۷ یورو میشود. در حالیکه با نرخ تبدیل دلار به یورو در سال ۲۰۰۸ که حدود ۰.۶ بود یک بشکه نفت ۳۰ دلاری فقط ۱۸ یورو ارزش داشت (البته این مثال صرفا برای تمرکز روی اثر برابری دلار/یورو است وگرنه قیمت دلاری نفت آنروزها تا ۱۴۰ دلار هم رفته بود).
در نتیجه با یک بشکه نفت ۳۰ دلاری امروز خدمات «یورویی» بیشتری میتوان وارد کرد. مضاف بر آن قیمت کالاهای خام هم به دنبال افت قیمت نفت و کاهش تقاضای جهانی کم شده است. یعنی واردات کالای سرمایهای و واسطهای هم ارزانتر میشود و لذا با ۳۰ دلار ناشی از یک بشکه نفت کالای بیشتری میشود خرید. خلاصه اینکه درست است که قیمت نفت پایین است و درآمدهای ارزی کشور ضربه خورده و وضعیت برای کشور بد است ولی متناسب به موضوع واردات وقتی این دو عامل (نرخ برابری دلار و قیمت کالاهای خام) را در نظر میگیریم اوضاع از چیزی که به نظر میرسد اندکی بهتر میشود. یک شاخص مفید برای اقتصاد ایران شاخص «قدرت خرید نفت» (به جای قیمت دلاری بشکه نفت) است که در آن ارزش یک بشکه نفت در مقایسه با ارزش سبدی از کالاهای پایه در سطح جهانی بیان شود تا درک بهتری از قدرت خرید واقعی درآمدهای صادرات نفت به سیاستگذار و مردم داده شود.
* این توضیح را نباید فراموش کرد که قیمت نفت و نرخ برابری دلار و یورو از هم مستقل نیستند. نرخ برابری دلار به عنوان مکانیسمی برای تنظیم تراز تجاری آمریکا عمل میکند و در نتیجه وقتی قیمت نفت تغییر کرده و تراز تجاری به هم میخورد نرخ برابری دلار باید به صورت درونزا تنظیم شود تا تعادل در تجارت خارجی (مجموع حساب جاری و حساب سرمایه) در اقتصاد این کشور برقرار بماند. جزییات این موضوع و جهت رابطه قیمت نفت و نرخ برابری دلار نیازمند یک پست مستقل است.