جای خالی رشته «طراحی چادر» در دانشگاه‌ها

مقام معظم رهبری در سال 83 و در جمع کارکنان سازمان صدا و سیما با بیان اینکه بنده با مد مخالف نیستم، فرمودند: «شاگردی‎کردن در علم، به معنای تقلید کردن در فرهنگ نیست؛ این نکته بسیار مهمی است. در زمان قاجاریه، اولین‎بار نشانه‎‎ها و نمونه‎‎های فرهنگ غربی وارد کشور شد؛ ایرانی‎‎های اعیانِ درباری آن روز که اولین قشر‎هایی بودند که با اروپایی‎‎ها ارتباط برقرار کردند، نخستین چیزی که یاد گرفتند، دانش نبود؛ عادات و رفتار و نحوه معاشرت آن‎ها را یاد گرفتند. این خطِ اشتباه و خطا از همان‎جا ترسیم شد... چون آن‎ها به‎دلیلی باید چیزی به نام کراوات دور گردنشان ببندند - که البته ما نمی‎گوییم شما چرا کراوات می‎بندید؛ کراوات مال آن‎هاست - آیا ما هم باید از آن‎ها تقلید کنیم؟ منطق ما برای این‎کار چیست؟ چرا ما لباس و رفتار و آداب معاشرت و حرف‎زدن و حتی لهجه آن‎ها را تقلید کنیم؟

 

این حرف اشتباه نشود با اینکه بنده با مُد و تنوع و تحول در روش‎های زندگی مخالفم؛ نه‎خیر، مُدگرایی و نوگرایی اگر افراطی نباشد، اگر روی چشم و هم‎چشمی و رقابت‎های کودکانه نباشد، عیبی ندارد. لباس و رفتار و آرایش تغییر پیدا می‎کند، مانعی هم ندارد، اما مواظب باشید قبله‎نمای این مُدگرایی به‎سمت اروپا نباشد؛ این بد است. اگر مدیست‎‎های اروپا و آمریکا در مجلاتی که مُد‎ها را مطرح می‎کنند، فلان‎طور لباس را برای مردان یا زنانِ خودشان ترسیم کردند، آیا ما باید اینجا، آن را تقلید کنیم؟ این بد است. خودتان طراحی کنید و خودتان بسازید.»

در این راستا و هم زمان با تأکیدات مقام معظم رهبری بر حمایت از تولید داخلی میزگرد بررسی «علل گرایش جوانان به پوشش‌های غربی و عدم استقبال جوانان از طرح‌‌های داخلی»، با حضور میترا تمجیدی طراح لباس و داور جشنواره بین المللی مد و لباس فجر، سیده مرضیه ابراهیمیان مدون اولین دوره تدریس طراحی پوشش اسلامی چادر در کشور، مهرداد نیلفروشان تولید کننده پارچه و طیبه میرزا اسکندری جامعه شناس برگزار شد.

در این نشست موضوعاتی مانند پشت پرده مافیای واردات برندهای خارجی به کشور، عدم حمایت دولت از هنرمندان مد و لباس، ضعف دروس دانشگاهی و عدم خلاقیت اساتید طراحی لباس، نبود نظارت بر کارگاه‌های تولیدی، عدم وجود اهتمام در میان مسئولان برای اصلاح وضعیت مد و لباس در کشور مطرح شد، بخش اول این نشست را می‌توانید در ادامه بخوانید:

به عنوان هنرمندان حوزه مد و لباس، تعریفتان از مد چیست؟ و یک لباس یا یک طرح خاص چطور به یک مد غالب در جامعه تبدیل می‌شود؟

اسکندری: کلمه مد یک کلمه فرانسوی است که به انگلیسی فشن گفته می‌شود. «مد» در معنای معمولی لغوی در فرانسه به معنای شیوه است، اما به صورت اصطلاحی آن شیوه و روش‌های خاص موقتی را مد می‌گویند که برای یک دوره زمانی مورد توجه قرار می‌گیرد اما وقتی از مد صحیت می‌کنیم، بیشتر نوع لباس پوشیدن به ذهن می‌آید در حالی که تمام حوزه‌ها که به نوع زندگی و سبک زندگی ما ارتباط دارد، می‌تواند در دایره مد تعریف شود، چون شیوه‌های موقتی است که آدم‌ها در زندگی خود از آن استفاده می‌کنند و موقتی بودن نکته حائز اهمیت است.

در کنار مد، یک رسم اجتماعی نیز داریم و رسم یک موضوع جا افتاده‌تری است که تمام جوامع نیز آن را دارند، اما مثل مد حالت موقتی و زودگذر ندارند، رسم اجتماعی به لحاظ جامعه شناختی جا افتاده‌تر است و چیزی است که به رفتار جمعی برمی‌گردد و در جماعت معنا دارد. همه ما در لباس پوشیدن یک سلیقه‌ای داریم، اما سلیقه بنده در لباس پوشیدن با سلیقه شما متفاوت است و مشخص است وقتی این موضوع یک مقوله اجتماعی می‌شود که در رفتار جمعی خودش را نشان دهد.

* مُد عامل تمایز طبقات بالای اجتماعی از طبقات متوسط است/ برچسب شیک بودن بر روی اجناس خارجی

معمولاً در مطالعات اجتماعی ثابت شده است که مُد از گروه‌های بالای اجتماعی شروع می‌شود، گروه‌هایی که خود را به لحاظ اجتماعی و اقتصادی برتر می‌دانند و خود را در یک کلاس بالاتر اجتماعی می‌دانند، معمولاً در شروع استفاده از مُد اینها اول هستند، چون اصولاً مد یک عامل تمایز است و اینکه می‌خواهند خودشان را متفاوت از دیگران نشان دهند. در پیروی از مدهای جدید پیش‌قدم هستند و اینها طبقه‌های بالای اجتماعی هستند که از لحاظ اجتماعی یا اقتصادی خود که بالاتر می‌دانند و نمی‌خواهند مانند بقیه باشند. مُد این خصوصیت را دارد که آدم را از دیگران متمایز می‌کند.

اما چه افرادی از آنها پیروی می‌کنند. طبقات پایین اجتماع چون دوست دارند مانند بالایی‌ها شوند و بگویند ما با کلاس هستیم از آنها پیروی می‌کنند، همیشه جریان مُد از بالا شروع می‌شود و در پایین مورد تقلید قرار می‌گیرد، همین باعث می‌شود چیزی که سه سال پیش در اروپا مُد بود امروز اینجا مُد شود. متأسفانه چون بسیاری از جوانان ما خودشان را نسبت به اروپایی‌ها به لحاظ خیلی چیزها عقب‌تر می‌بینند بنابراین خود را در جریان پیروی از مد غربی قرار داده و می‌خواهند خود را بالا نشان دهد، سه سال پیش چیزی در اروپا مد است، الان آنجا از مد افتاده، اما اینجا تازه مورد پیروی قرار گرفته، شاید این تأخیر به خاطر این است، نه اینکه اروپا دیگر مرجع مد نیست. به نظر من، بنا به خیلی دلایل، کشورهایی مانند ایتالیا و فرانسه همچنان در زمینه مد و لباس مرجعیت دارند، و افکار عمومی جامعه ما آن چیزی را که از غرب به آنها می‌رسد، برچسب بالاتر، شیک‌تر، خاص‌تر، خوب‌تر و شایسته‌تر می‌زنند که ارزش پیروی دارد. حالا اگر با چند سال تأخیر به آنها می‌رسد، به نظر عده زیادی عیبی ندارد و هنوز قابلیت پیروی دارد.

* لباس از مُد افتاده غربی بعد از سه سال بر تن جوانان ایرانی است

چرا گرایش جوانان به استفاده از طرح‌های غربی بیشتر است؟

تمجیدی: ما هنوز فکر می‌کنیم جوانان ما طبق مد اروپا پیش می‌روند، در صورتی که اینگونه نیست. در حال حاضر همین امسال تمام لباس‌های اروپا مانند فرانسه، انگلستان و ایتالیا و هر جایی را که مثال بزنیم و ژورنال‌های آنها را ببینیم، تمام لباس‌ها گشاد، بلند و شکل حجاب‌گونه خاصی دارد، دقیقاً امسال چنین لباس‌هایی مد شده است، اما آیا شما چنین لباس‌هایی بر تن جوانان خودمان می‌بینید؟ شلواری که الان جوانان تن می‌کنند شلوار ساپورت جینی که سر زانوهایش پاره است برای سه سال گذشته اروپاست، پس ما نمی‌توانیم بگوییم جوانان کشورمان از مد خارج از ایران پیروی می‌کنند.

یک تفاوتی الان بین نظارت بر لباس آقایان و خانم‌ها وجود دارد و به جرأت می‌گوییم که هیچ نظارتی بر لباس آقایان در کشور ما وجود ندارد و گشت‌هایی که برای این منظور راه‌اندازی شده، بیشتر به پوشش خانم‌ها توجه می‌کنند و شاید به یک آقا حتی تذکر هم ندهند، وقتی که بین پوشش آقایان و خانم‌ها تفاوت قائل می‌شوند، قطعاً این اتفاق می‌افتد، دلیل دیگر این است که ما طی سال‌های اخیر، پوشش زنان را به پوشش مردان تبدیل کردیم. وقتی تمام زیبایی‌های پوششی زنانه را از یک خانم بگیرید، او به سراغ شلوار جین تنگ می‌رود که به شکل جوراب باشد، ریشه این مسئله خود ما هستیم.

* پوشش ایرانی تحت تأثیر هجوم فرهنگ‌های بیگانه و تلاش رسانه‌‌های خارجی برای جذب مخاطب است

ابراهیمیان: در مورد مرجع و مد این را می‌خواستم در رابطه با کشورمان مطرح کنم که در کشور ما شرایط ویژه‌ای وجود دارد، آن چیزی که دولت ما می‌پسندد و آن را به عنوان الگو معرفی می‌کند، وجه تمایز کشور ما نسبت به سایر کشورهاست. به دلیل پایبندی به اصول اسلامی ما متمایز می‌شویم و می‌خواهیم پوششی داشته باشیم که با اصول و موازین اسلامی باشد و از طرف دیگر با توجه به حضور حداکثری بانوان در جامعه، این دغدغه را پیدا می‌کنیم که نوع پوشش آنها چگونه باشد؟ ما در واقع یک الگوی برتر حجاب از طرف دولت داریم و از طرفی هجوم فرهنگ‌های بیگانه را داریم که از نظر آنها الگوی پوشش در کشور خودشان است و آنها به سمت کشورهای ما هم روانه می‌شود، از طرفی برخی رسانه‌های خارجی تلاش می‌کنند به عنوان مرکز مُد و اشاعه لباس مخاطب خود را جذب کند و پوشش خود را ترویج دهند و سود مالی و اقتصادی خود را از این موضوع ببرند.

در واقع ما از دو جهت تحت تأثیر هستیم. ما طراحان لباس در چند سال اخیر با توجه به دغدغه‌های موجود سعی کردیم حجاب با موازین اسلامی را ترویج دهیم و در جشنواره‌‌های مد و لباس آنها را ارائه دهیم. این تفکر هم‌اکنون ایجاد شده است که باید چه پوششی را جایگزین لباس‌های وارداتی کنیم که هم نیاز افرادی که تحت تأثیر رسانه‌های مختلف هستند را پاسخ دهد و هم لباس‌هایی بپوشند که در خور شأن بانوی ایرانی باشد و مفاهیم و موازین اسلامی و زیبایی براساس عزت یک بانوی ایرانی ایجاد شود. غیر از اینکه طراحان با آناتومی بدن، رنگ، راحتی، زیبایی و حسی و .. را باید مدنظر قرار دهند. ما در چند سال اخیر که وارد این فضا شدیم، تجربیات مختلفی را کسب کردیم. بنده از هفت سالگی چادر سر کردم و سال‌ها با چادر زندگی کردم، چون خودم طراح بودم، به این فکر افتادم که اگر لباسی را می‌خواهم براساس موازین و قوانین کشور رعایت شود، باید چه لباسی را طراحی کنم که مورد توجه حتی غیر مسلمانان هم قرار بگیرد که این اتفاق افتاد.

* فروش چادرهای ایرانی در کارناوال عید فطر استرالیا

در استرالیا نمایشگاهی برگزار شد و چادرهای طراحی بنده در کارناوال عید فطر استرالیا به فروش رفت، حتی از انگلیس مشتری داشتم، اینکه من امروز به عنوان یک زن طراحی کردم، خود را به تنهایی نمی‌بینم و کل جامعه این را خواسته است که وقتی یک جشنواره‌ای برگزار می‌شود، چادرهایی که تازگی دارد، برای عموم مورد استقبال قرار می‌گیرد.

 

* کتاب‌های تألیف غرب منبع درسی رشته‌های طراحی لباس در کشورمان است

بنابراین طراحان ما می‌توانند طرح‌هایی ارائه دهند که در خارج از کشور نیز مشتریان و طرفداران خود را داشته باشد، پس چرا این طرح‌ها در داخل آنچنان که باید مورد استقبال قرار نمی‌گیرد؟

نیلفروشان: سؤال شما را بنده اینطور جواب می‌دهم، اگر دولتمردان به صنعت مد و لباس مانند سایر صنایع نگاه کنند، آن وقت شما حرفی برای گفتن دارید؟ می‌گویید چرا جوانان کشور ما از لباس‌های غرب استفاده می‌کنند، 70 درصد از غرب استفاده می‌کنند و بقیه از شبیه این لباس‌ها استفاده می‌کنند که در داخل کشور دوخته می‌شود، دلیل آن چیست؟ چه کسانی این لباس‌ها را طراحی می‌کنند؟ کسانی که از دانشگاه‌ها فارغ‌التحصیل می‌شوند، اساتید این دانشجویان چه کتاب‌هایی را برای آنها تدریس می‌کنند؟ همان کتاب‌هایی که در غرب تألیف شد، اینجا تدریس می‌شود، پس فرهنگ دو هزارساله‌ای که اولین فرش و اولین پارچه ایرانی را داشتیم از بین رفته است و معدود طراحانی داریم که شاید به تعداد انگشتان دو دست هم نرسد که بخواهند فرهنگ ما را احیا کنند.

* به عنوان یک کشور اسلامی رشته طراحی چادر در دانشگاه‌هایمان نداریم

سیستم دانشگاهی خراب است. وقتی یک طراح لباس در یک سایت جست‌ و جو می‌کند، از طرحی خوشش می‌آید، همان را طراحی و تولید می‌کند و من آن را می‌خرم، چون گزینه دیگری برای انتخاب ندارم، این تهاجم نیست بلکه القای یک طراح به مصرف‌کننده است. ما اینها را می‌خریم و سپس در خیابان‌ها گفته می‌شود این مغایر با ارزش‌هاست. طراحانی که از دانشگاه فارغ‌التحصیل شدند، متون و ادبیات خاصی را آموخته‌اند که تمام آنها تفکرات غربی است. ما به عنوان یک جامعه اسلامی در دانشگاه واحدی به عنوان چادر نداریم، در مقابل ببینید چند صدنفر طراح داریم که همه کپی کار هستند و هیچ‌کدام طراح نیستند. طراحی که بخواهد واقعاً یک طرح را خلق کند نداریم، اولین دلیلش دانشگاه است. شاید بتوان گفت تعداد طراحان واقعی در کشورمان بسیار کم است، از آن طرف من صنعتگر که پارچه تولید می‌کنم، نمی‌روم پارچه خاص آن طراح را تولید کنم، پارچه‌ای را تولید می‌کنم که خواست بازار باشد، پس اگر این طراح بخواهد از پارچه‌های موجود استفاده کند، وقتی پارچه خارجی می‌شود، نمی‌توانیم یک طرح اصیل ایرانی بزنیم.

تمجیدی: دقیقا درست است به عنوان مثال همین امسال در جشنواره مد و لباس فجر نمونه‌ای را داشتیم که طرح و اسلوب و تیکه‌دوزی‌ها ایرانی بود، اما چون پارچه خارجی بود، نتوانستیم آن را قبول کنیم.

نیلفروشان: صنعت مد و لباس در جامعه ما سردرگم است، ما یکسری صنعت داریم که یا رو به نزول هستند و به زمین خورده‌اند، یکسری صنایع ما در حال زمین خوردن هستند و برخی صنایع نیز خود را در سر بالایی حفظ کرده‌اند، آماری چند وقت پیش اعلام شد که نشان‌دهنده اهمیت صنعت مد و لباس در رونق اقتصادی یک جامعه را نشان می‌داد، اما ما متأسفانه به دو صنعت جهانگردی و مد و لباس کشورمان هیچ اهمیتی نمی‌دهیم. وقتی توریست‌ها به کشورمان می‌آیند اصلاًٌ متوجه نمی‌شوند که آیا مردم کشور ما لباس ایرانی پوشیده‌اند یا خیر؟

تحقیقی انجام دادیم که نشان داد در خارج از ایران افرادی که می‌خواهند لباس‌های خاصی بخرند، می‌دانند که باید به یکسری فروشگاه‌های خاصی بروند، اما آنهایی که نمی‌توانند از آن لباس‌های خاص خرید کنند به فروشگاه‌های زنجیره‌ای می‌روند، آنجا همه چیز به وفور است، اما در ایران همه تلاش دارند خود را با لباس خاص کنند، اما آنها با لباس نمی‌توانند خود را خاص کنند.

حیث المجموع، دانشجویی که به بازار کار می‌آید، نمی‌داند اصلاً تاریخ معاصر ایران چه بوده است. این به نظر بنده تهاجم نیست چون طراحان ما خالق اثر نیستند، بلکه کپی‌کار هستند.

اسکندری: ما متناسب با شرایط کشور می‌توانیم علم را از خارج از کشور بگیریم در احادیث هم آمده که علم را از حتی از هم کافر بگیرید، مهم این است که بومی‌سازی شود و آن علم به درد مقتضیات جامعه ما بخورد، چیزی که برای یک جامعه دیگر است به درد جامعه ما نمی‌خورد. وقتی به جامعه ما می‌آید، زمانی می‌تواند به درد مردم جامعه ما بخورد که بومی‌سازی شود، همان کاری که شما انجام می‌دهید، اما همه‌گیر نمی‌شود.

چرا دانشگاه‌ها از اساتید مجرب و خبره برای این رشته استفاده نمی‌کنند؟

تمجیدی: مشکل اساسی در این زمینه وجود دارد و آن این است که کار از ریشه خراب است. من کلاً به تحصیلات آکادمیک هنری معتقد نیستم، چون فقط از لحاظ تکنیک می‌شود کار را در دانشگاه یاد گرفت، اما بقیه غریزی، استعداد و یک مقدار شانس و البته تلاش و پشتکار است، واحدهای درسی دانشگاه ما در این زمینه بسیار عقب افتاده است. ما واحدی به نام تدریس چادر نداریم و خانم ابراهیمیان اولین نفری است که در مورد حجاب از اول ایران تحقیق کردند. ما در یکی از دانشگاه‌هایی که در این مد و لباس فعالیت می‌کند واحدی به نام رنگ‌شناسی نداریم، در حالی که رنگ یکی از عوامل اصلی طراحی لباس است، دانشجویی که رنگ را نمی‌شناسد و هارمونی رنگ‌ها را نمی‌شناسد، چه چیزی می‌خواهد طراحی کند.

ما در دانشگاه تجسم خلاق تدریس نمی‌کنیم، یک هنرمند باید دید بصری قوی داشته باشد؛ یعنی وقتی یک لباسی را طراحی می‌کند، وقتی چشمان خود را می‌بندد، باید آن لباس را دوخته شده تجسم کند. بچه‌های ما وقتی از دانشگاه فارغ‌التحصیل می‌شوند، جز صفحه‌های موبایل و چند تا شماره تلفن، چیز دیگری نمی‌توانند تجسم کنند. دلیل دیگر این است که وقتی از خانم یا آقایی به عنوان استاد دانشگاه برای تدریس دعوت می‌کنند، به او می‌گویند ساعتی 5 هزار تومان حقوق می‌دهیم، یک طراح چه احتیاجی به آن 5 هزار تومان دارد؟ شش ساعت وقتم را بگذارم که 20 هزار تومان دریافت کنم؟ اگر در خانه استراحت کنیم، طرح‌های زیادی به ذهنمان می‌رسد و اگر در همان ساعت چند صفحه کتاب بخوانیم خیلی برایم مفیدتر است تا بخواهیم برای 20 هزار تومان 6 ساعت از وقتمان را بگذاریم، این پیشنهادی بود که به خود بنده داده شد. کتابی که آنها به دست من دادند، گفتم این کتاب را دانشجو می‌تواند بخواند، حفظ کند و یاد بگیرد، چون فقط تکنیک است و کار عملی هم ندارد، من چیزی را می‌توانم تدریس کنم که تا الان تدریس نشده و به تجربه به دست آمده است به نام «تجسم خلاق» که شما می‌توانید با هر امکاناتی که خداوند آفریده بتوانید طراحی و رنگ‌شناسی را یاد بگیرید، اما پاسخی که به من داده شد این بود که باید به یک واحد درسی تبدیل شود و به تصویب برسد و بعد از اینکه تمام این پروسه‌ها گذشت، ساعتی 5 هزار تومان به من بدهند!

برای استادان دانشگاه ارزش مالی قائل نمی‌شوند که بخواهند یک استاد ماهر برای تدریس بیاورند. موضوع دیگری که باعث این به هم ریختگی می‌شود، نبود نظارت بر کارخانه‌های کارگاه‌های تولیی و کارخانجات نساجی است. باید برای هر کارگاه تولیدی یک طراح تعریف کنند و حتی به آنها بگویند اگر می‌خواهید مجوز فعالیت داشته باشید، باید یک طراح داشته باشید، اگر یک کارخانه نساجی دارد کار می‌کند، باید یک طراح داشته باشد. یک تولیدکننده پارچه ممکن است به دلیل نشناختن هارمونی رنگ، پارچه‌ای تولید کند و رنگ‌هایی را در کنار هم استفاده کند که هیچ زیبایی نداشته باشد و حتی دیگر به سمت آن پارچه نمی‌روید، بعد چه کار می‌کنیم؟ به سمت پارچه‌های هندی می‌رویم، چون آنها رنگ‌بندی درستی دارند. پس اساتید باید آزادی عمل داشته باشند تا بتوانند علم روز را آموزش دهند. ما نمی‌توانیم دو سال منتظر باشیم تا تحقیقات‌مان به وزارت علوم برود، آیا تصویب شود یا نشود، بعد به واحد درسی تبدیل شود یا نشود، خوب قطعاً در این دو سال آن فرد دلسرد می‌شود و از ایران می‌رود، چون می‌بیند دلسوزی‌هایش به درهای بسته می‌خورد، ریشه کار ما اشکال دارد و خراب است.

 

برگردیم به موضوع مُد، پس قبول دارید که مد و لباس را گروه خاصی در جامعه ترویج می‌دهند؟

تمجیدی: اینکه می‌گویید هم‌اکنون طبقات بالای اجتماع به مد می‌پردازند را بنده دیگر قبول ندارم، وقتی از تجریش خط مترو کشیده می‌شود تا بهشت زهرا(س) دیگر ما تهرانی به نام تهران نداریم. دختر خانمی که در پایین شهر زندگی می‌کند می‌آید تجریش موهای بلوند و دم‌خروسی و شلوارها و مانتوهای تنگ را می‌بیند، قطعاً نمی‌تواند برود مانتوهای 700 هزار تومانی یا یک میلیون و 200 هزار تومانی را بخرد، اما می‌رود ارزان آن را می‌خرد و بر تن می‌کند و این می‌شود که می‌رود خانه و به پدر کارگر خود اصرار می‌کند که باید فلان لباس و کیف را داشته باشم.

اسکندری: گفته شما تأیید این مطلب است که مُد از مناطق بالای جامعه شروع می‌شود و چون می‌خواهند متمایز شوند و قدرت پولی هم دارند و می‌توانند از جاهای مهم طرحی اقتباس کنند، طبقات بالا هستند و وقتی این کار را کردند، طبقات پایین به عنوان مقلد و پیرو می‌خواهند عین آن را با امکانات ضعیف‌تر خود داشته باشند.اما خانم تمجیدی به دلیل اینکه شما می‌گویید و من هم می‌گویم، مد جریانی است که از بالای جامعه به سمت پایین می‌آید و به هم ارتباط دارند و از هم گسسته نیستند.

تمجیدی: من یک پله به عقب برمی‌گردم و به تاریخ اشاره می‌کنم، ایران اولین کشوری بود که در تاریخ تمدن جهان مد را رواج می‌داده است. در آن زمان کشورهایی مد را رواج می‌دادند که قدرت و تمدن داشتند. وقتی ایران کمی پایین آمد، مصر مهد مُد جهان شد، بعد قدرت مصر پایین آمد و فرانسه مهد مُد جهان شد و هنوز بعد از این همه سال، فرانسه مهد مُد است، به جز مد، مهد فلسفه و هنر نیز شد. الان تمام کارگاه‌های اوت‌کوتور فرانسه به دوزندگی با دست روی می‌آورند، یک جایی دارند که هر سال تمام کارهای اوت‌کوتور را جمع‌آوری می‌کنند و به آنها مدرکی می‌دهند که به دست آوردن آن مدرک در فرانسه مقام بالایی دارد و شرایطش این است که تمام لباس‌ها به جز درز سرشانه و درز بالای پهلو، تمام لباس با دست کار می‌شود و هر اتاقی مختص یک لباس است و در هر اتاق افراد با لباس سفید پزشکی و دستکش پزشکی مشغول کار هستند، آیا ما برای لباس تاریخی کشورمان چنین ارزشی قائل هستیم؟ خانمی که در موزه ملی ایران کار می‌کند، یک لباس فرم درست بر تن ندارد، ما بر روی چه چیزی می‌خواهیم کار کنیم و وقتی می‌پرسیم این لباس که اینجاست دکمه‌اش با چه چیزی درست شده، می‌گوید من نمی‌دانم.

در سال‌های اخیر شاهد هستیم که جشنواره‌های مد و لباس هر سال در کشور برگزار می‌شود، به نظر می‌رسد آن طرح‌ها هم در بازار وجود ندارد؟

ابراهیمیان: تا زمانی که مسئولان جدی به کمک نیایند، مشکلی حل نمی‌شود. در ده سال اخیر افرادی که وارد این حرفه شدند به آنها توجه شود و باید صحبت‌های آنها شنیده شود و به آنها عمل شود. ما طراحان یک تنه نمی‌توانیم ادامه دهیم و در جایی کم می‌آوریم. در اولین جشنواره فجر فراخوان داده شد، من مقنعه طراحی کردم و جایزه هم گرفتم و در آن جشنواره 6 طرح من برگزیده شد، آن 6 طرح من را هیچ‌کسی به من نگفت که این کار که برگزیده، جشنواره مد و لباس بود چه کردی و کجا آن را ترویج کردید؟!. بنده با هزینه خودم پول گذاشتم تا آنها را تولید کنم، در حالی که من اصلاً تولیدکننده نبودم و دغدغه و کار من تولید نیست. من باید بنشینم و طرح بزنم و ایده بدهم. ما طراحان موش آزمایشگاهی بعضی متولیان مد شده‌ایم. من وقتی طرحی را می‌زنم که در استرالیا، انگلیس و مصر و ترکیه به فروش می‌رسد و در ایران هم مشتری دارد، هم‌زمان مجری صدا و سیما همان چادر را می‌خرد و من با هزار سختی می‌روم و متریال آن را آماده می‌کنم، وقتی صدنفر، 200 نفر طرح را به من سفارش می‌دهند، چه کار می‌توانم بکنم. دوست دارم طرح‌های خودم را که مانند بچه‌های من هستند به یک جایی رسانم. آرزو بر دل ما مانده که چرا نباید در کشور من جایی باشد که طرح‌های من به فروش برسد؟!

 

 یعنی طرح‌هایی که حتی در جشنواره برگزیده می‌شود به تولید انبوه نمی‌رسد؟

اسکندری: بنده در یک جمله می‌گویم هیچ عزم و اراده‌ای برای اینکه ما به بحث پوشش و لباس در کشور سامان بدهیم وجود ندارد، اگر وجود داشت باید مطالبه طراحان تا الان انجام شده بود.

تمجیدی: نه، هیچ‌کدام از طرح‌ها تولید انبوه نشد. حدود سه سال است چند نفر از طراحان جمع شدیم و جاهایی که می‌رویم از وزارت صنعت و معدن تا کار گروه ساماندهی مد و لباس و جاهای دیگر که متولی اصلی هستند از آنها تقاضا کردیم یک مکان بزرگ به ما بدهند، تمام هزینه‌های آن با خودمان که بتوانیم آنجا یک گالری لباس ایرانی، زیبای پوشیده را راه‌اندازی کنیم، ما هر کدام یک گوشه تهران هستیم و همه هنرمندیم و هنرمندان هم پولدار نیستند. تمام برندهای معروف دنیا یک مافیایی پشت آنهاست که آن سرمایه گذار اصلاً دغدغه لباس و اینکه اسم او برده شود را ندارد و فقط به فکر سود مالی خود است، اما در اینجا وقتی یک طرح را به یک سرمایه‌گذار می‌دهیم تا با مشارکت هم تولید شود، می‌خواهد اسم خودش بر روی طرح باشد، در حالی که آن طراح زحمت این طرح را کشیده و این را خیلی از تولیدکننده‌ها قبول نمی‌کنند.

من نمی‌دانم چرا عده‌ای فکر می‌کنند طراحان لباس باید رایگان کار انجام دهند، از صدا و سیما به من گفتند برای کمپین حمایت از تولید ملی شال طراحی کنید، قبول کردم، اما می‌گویند در ازا برای شما تبلیغات انجام می‌دهیم! تولیدکننده به من می‌گوید طرحی را برایم آماده کنید، اما وقتی پای قرارداد می‌رسد، می‌گویند ما بدوزیم و بفروشیم، اگر فروش رفت، پول طرح را به شما می‌دهیم. یکی از تولیدکننده‌ها 10 هزار تولید و فروش داشته است اما به طراح گفته 3 هزار تولید داشته و درصد فروش 3 هزار لباس را به طراح می‌دهد و همین موارد باعث شده است که طراحان ما دیگر به هیچ تولیدکننده‌ای اعتماد ندارند.