تا به امروز بازیگران بسیاری در کارهای جدی و طنز دست به این خلاقیت زده و توانستهاند تیپهای متفاوتی خلق و نظر بینندگان را از آن خود کنند. حتی گاهی تیپها به حدی مورد توجه قرار گرفته که امضای بازیگر شده است و کارگردانان مختلف در کارهایی که ساختهاند، از بازیگران خواستهاند تا ایفاگر تیپ موفقی باشند که مردم از تماشای آنها لذت بردهاند، اما برخی بازیگران که توانمندی بیشتری دارند، تلاش میکنند در هر کاری یک تیپ متفاوت و متناسب با کاراکتری راکه بازی میکنند، خلق کنند.
به همین بهانه، جام جم به بررسی این مساله که تیپسازی در تلویزیون صحیح است یا نه؟ و ممکن است چه آسیبهایی به همراه داشته باشد، با بازیگران و نویسندگان به صحبت نشسته که در ادامه می خوانید.
رازها و ابهامات
محمد صادقی تا به امروز نقشهای متفاوتی را در سریالهایی همچون ولایت عشق، عمارتفرنگی، مختارنامه، عطر گل یاس، خواب و بیدار و شهر دقیانوس بازی کرده است. یکی از ویژگیهای خاص صادقی این است که برای ایفای نقشهایش تشخص خاصی دارد. فرقی نمیکند نقش مثبت بازی کند یا منفی. این تشخص همیشه همراه اوست.
وی درباره این ویژگی که به نوعی امضای او در همه کارهایش شده، به جامجم میگوید: راستش سوال مشکلی است. در هزارتوی بازیگری، رمز و رازها و ابهامات زیادی وجود دارد و عوامل بسیاری دخیل است که ترکیب این عوامل، حضور یا نبود آنها در کنار هم میتواند شرایطی ایجاد کند که برخلاف توقعات ماست. گاهی ممکن است به توفیق و برخی مواقع به شکست منجر شود.
وی ادامه میدهد: در بازیگری، برخی فرمولهای خاصی را دنبال یا تحصیلات خاصی کسب میکنند، ولی آیا تضمینی است که این اقدامات در کار فرد مثمر ثمر باشد؟ بر عکس، افرادی دنبال فرمولها نیستند و تعاریف را به کار نمیگیرند، ولی ناگهان عواملی در کنار آنها قرار میگیرد که به توفیقشان منجر میشود.
این بازیگر عنوان میکند: عوامل زیادی از جمله تربیت خانوادگی و تجربه دخیل بوده که غیرقابل توصیف است و فقط میتوان مشاهده کرد. البته این مساله را به صورت کلی گفته و درباره خودم نمیگویم. در پاسخ سوال شما باید بگویم، محمد صادقی شاید با نوع روحیاتی که پدر و مادرش داشتند، تجربیاتش در زندگی، عوامل موروثی و اکتسابی و آموزههای بازیگری به چنین نتیجهای رسیده است. مجموع دلایل باعث میشود فرد خصوصیات خاص خودش را داشته باشد.
وی با اشاره به این که گاه فردی امضایی دارد که فکر میکند متناسب با کارش است، تاکید میکند: کارگردانان هم نقش بسزایی در این باره دارند، زیرا کارگردانان خصوصیاتی را در بازیگران تقویت میکنند که شکل و شمایل ثابت در بازیگران میشود. بنابراین فکر میکنم بازیگران رفتهرفته در مسیری شکل میگیرند که بتوانند برخی خواستههای کارگردانان را حفظ یا حذف کنند. به همین دلیل خواستههای کارگردانان در این زمینه نقش کلیدی دارد و بازیگران از نظر آنها تبعیت میکنند.
نگارش براساس شخصیت
سیدسعید رحمانی تا به امروز فیلمنامه سریالهایی همچون سیامین روز، وفا، مرده متحرک، رسم عاشقی و زخم را نوشته است. وی در پاسخ این سوال که نویسندگان هنگام نگارش فیلمنامه تا چه میزان میتوانند در فیلمنامه به بازیگر المان بدهند تا تیپهای متفاوت را خلق کند، به جامجم میگوید: وقتی نویسنده ایده و سنگ بنای فیلمنامه را طراحی میکند تا بر اساس آن بنویسد و اثر دراماتیک خلق کند، به شکل حرفهای و بنیادی به درام فکر میکند و مولفههایی که درام نیاز دارد، اما تبصرههایی وجود دارد که به ماهیت فیلمنامه برنمیگردد. مثلا نوشتن براساس یک شخصیت که این اتفاق در سینمای حرفهای رخ میدهد و طبیعی است.
وی ادامه میدهد: کارگردان وقتی سفارش نگارش فیلمنامه را میدهد، به نویسنده تاکید میکند بر اساس شخصیت فلان بازیگر خانم و آقا بوده شخصیت را بنویسد. این یک رفتار حرفهای بوده و این طور نیست که فیلمنامهنویس بخواهد چیزی را آموزش بدهد. این رفتار تعاملی است و نویسنده براساس ستاره بودن بازیگر نقش را مینویسد. در این حالت نویسنده باید خصوصیات و توانمندیهای بازیگر را بشناسد تا بر اساس کارهایی که بلد است و متناسب با توانمندیهایش، شخصیت قصه را بنویسد.
رحمانی با اشاره به سریال سایه آفتاب تصریح میکند: زمانی که من سریال سایه آفتاب را مینوشتم، توانمندی حامد بهداد را برای ایفای نقش رضا بررسی کردم و متوجه شدم او صدای خوبی دارد. به همین دلیل سکانسهای او را در زورخانه به گونهای نوشتم که او غزل بخواند. در این حالت نویسنده باید اطلاعات شخصی داشته باشد، اما حالت دوم که نویسنده ممکن است با آن مواجه شود این است که کارگردان به نویسنده بگوید، براساس تیپهایی که فلان بازیگر در کارهایش خلق میکند، شخصیت را برای او بنویسد. در این مواقع نویسنده باید کارهای قبلی بازیگر را دیده و با تیپسازی او آشنا باشد تا بتواند بر این اساس شخصیت قصه را بنویسد.
این فیلمنامهنویس درباره آسیبهای تیپسازی میگوید: وقتی بازیگر تواناییاش را در یک تیپ مشخص نشان میدهد، دیگر کارگردانان هم او را برای ایفای همان تیپ موفق انتخاب میکنند و این آسیب وجود دارد که دیگر توانمندیهای بازیگر شناخته نشود. به عنوان مثال فتحعلی اویسی همیشه در نقش افراد جدی بازی میکرد، اما با بازی در سریال بدون شرح نشان داد توانایی فوقالعادهای در ایفای نقشهای طنز دارد و تا به امروز این توانمندی او مورد غفلت قرار گرفته است یا برعکس رضا عطاران که همیشه در کارهای طنز موفق بود با بازی در فیلم اسب حیوان نجیبی است، نشان داد میتواند از پس نقشهای جدی خیلی خوب بر بیاید. البته این اتفاق در دنیا هم افتاده و فقط مختص سینمای ما نیست.
جذابیت نقشهای منفی
علیرام نورایی، بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون است. او از سال 75 فعالیت در زمینه تئاتر را شروع کرد و بعد از آن وارد عرصه سینما و تلویزیون شد. در این سالها در سریالهای مختلف همچون جاده چالوس، آخرین آواز ققنوس، مسافری از هند، پول کثیف، ماتادور و گروگان بازی کرده است. یکی از ویژگیهای نورایی ایفای نقشهای منفی و بویژه کاراکترهای جاسوس است. میتوان او را در زمره بازیگرانی شناخت که برای ایفای چنین نقشهایی تیپهای متفاوتی اجرا کردهاند.
وی درباره این که چرا همیشه تیپ شخصیتهای منفی قصه را بازی میکند به جامجم میگوید: اینطور نبوده که من متمرکز روی نقشهای منفی باشم، اما راستش چون نقشهای منفی خیلی زیبا نوشته میشود و جای کار بیشتری برای بازیگر دارد، همیشه تیپ نقشهای منفی را در آثار سینمایی و تلویزیونی پذیرفتهام.
نورایی ادامه میدهد: با وجود این که در اکثر کارهایم تیپ جاسوسان و نقشهای منفی را بازی کردهام، اما تلاش داشتم به تکرار نیفتم و نقشهایم کلیشهای نباشد. امیدوارم مردم هم چنین نظری داشته باشند. در چند سال اخیر هم بیشتر نقشهای جاسوسی و منفی را پذیرفتم و مخاطبان هم بیشتر مرا با چنین نقشهایی میشناسند. نمیدانم این ویژگی، امضای من شده یا نه، اما چنین نقشهایی را دوست دارم و برایم جای کار دارد.
پیکان باقی ماندم
اصغر نقیزاده از بازیگران آثار جنگی است. او همیشه ایفاگر نقش رزمندگانی است که شخصیت شیرین و کمی شیطان دارد. او درباره این که چرا همیشه چنین تیپی را بازی میکند به جامجم میگوید: وقتی بازیگر یک تیپ را خیلی خوب ایفا میکند، بقیه کارگردانان هم برای همان تیپ به سراغش میآیند و همین مساله باعث میشود دیگر توانمندیهای بازیگر نادیده گرفته شود.
وی ادامه میدهد: من اولین بار درباره شخصیت اصغر جنگ برای آقای حاتمیکیا صحبت کردم و ایشان هم از من برای ایفای چنین نقشی استفاده کردند و از آن به بعد نقشهایی شبیه اصغر جنگ را بازی کردم. به قول معروف پیکان باقی ماندم و دیگر رشدی نکردم. البته در این قضیه من مقصر نیستم، زیرا بازیگران مثل دختران دم بخت هستند که از آنها خواستگاری میکنند. بنابراین انتخاب کارگردانان در این زمینه موثر است. متاسفانه وقتی بازیگر یک تیپ را خوب بازی میکند، دیگر کارگردانان ریسک نمیکنند که نقشهای متفاوت را به او بسپارند. این معضل گریبانگیر خیلی از بازیگران است.