در هفتههای اخیر بود که خبری مبنی بر اتلاف گوسفندان در یکی از روستاهای شهرستان اهر در فضای مجازی منتشر گردید اما ابعاد قضیه بررسی نشد و مسئولین منطقه با بایکوت خبری موضوع هیچ سخنی در این باره به میان نیاوردند.
در ابتدای امر مرگ چند رأس گوسفند زیاد جلب توجه نمیکرد لکن با گذشت زمان بر تعداد تلفات افزوده شد؛ علیرغم مراجعات مکرر دامداران به نهادهای مسئول و اعتراضات آنان نسبت به عدم مدیریت بحران، اقدام عملی موثری برای رفع مشکلات انجام نگرفت و درددِل اهالی با متولیان نتیجهای به دنبال نداشت.
همزمانی این وقایع با انتخابات مجلس دهم نیز موجب شده بود مقامات ارشد شهرستان نیل به اهداف انتخاباتی را به حل بحرانی که به مرور زمان درحال شدت گرفتن بود، ترجیح دهند و بررسی چالش را به پسا انتخابات محول کنند.
طبق گفته اهالی منطقه هلاک دامها از اوایل سال جاری آغاز شده بود و با وجود اینکه نشانههای ابتلاء احشام به بیماری تب برفکی مشهود بود اما خرید و فروش حیوانات ادامه داشت و گوسفندانی که صحت سلامت آنان مورد تائید نبود از یک منطقه به نقطهای دیگر منتقل میشدند.
این روند ادامه یافت و کار به جایی رسید که اهالی شاهد مرگ و میر تمام احشام خود شدند، میزان خسارت وارده بالاخره مسئولین را مجبور کرد میدان دام را تعطیل کنند و در رابطه با شیوع ویروس تب برفکی در سطح شهرستان با نصب بنر در چند نقطه هشدار دهند.
مقامات ارشد شهرستان همچنان از رسانهای کردن موضوع پرهیز میکردند تا اینکه موضوع بار دیگر در فضای مجازی مطرح شد اما این بار از آنجایی که کاربران درگیر تب و تب انتخابات نبودند با دیدن تصاویر فاجعه رخ داده، آن را به اشتراک گذاشتند و نسبت به بیتدبیری حاکم در دولت تدبیر اعتراض کردند.
عاقبت، فرماندار شهرستان اهر عصر پنجشنبه، شانزدهم اردیبهشت ماه طی مصاحبهای مبحث مطروحه را تائید کرد و مدعی شد کارهای لازم برای کنترل و پیشگیری از شیوع بیماری به وقوع پیوسته است.
این ادعا را معاون استاندار آذربایجانشرقی مطرح کرد اما بررسی صحت و سقم آن کمی دشوار به نظر میرسد چراکه از شیوع بیماری چندین هفته میگذرد و چراگاههای اهر و هریس دربرخی مناطق با یکدیگر مشترک است، لذا احتمال تماس احشام این دو شهرستان با یکدیگر زیاد است.
حال با پیگیری موضوع ابعاد جدیدی از قضیه آشکار شده که عدهای از آن به عنوان خیانت یاد میکنند و برخی دیگر اتفاقات رخ داده را صرفا یک اشتباه مدیریتی قلمداد مینمایند.
سکانس اول این فاجعه زمانی کلید میخورد که کارخانه مولد واکسن این ویروس از حدود دو سال قبل با دستور دولت دیگر ماده تزریقی دفعکننده بیماری تب برفکی را تولید نمیکند تا عدهای سودجو وارد میدان شده و واکسنی که محققان داخلی میساختند را از خارج وارد کنند.
شاید در نگاه اول عدم فرآوری واکسن داخلی امری عادی به نظر آید که واکسنهای خارجی باکیفیت جایگزین آن شده اما با واکاوی مسئله، آسیبهای ناشی از این اقدام عیان میگردد.
فارغ از اینکه جایگزینی واردات با تولید در تناقض با سیاستهای اقتصاد مقاومتی است، واکسنهای استیراد شده از خارج نیز کیفیت مطلوبی ندارد و بعد از تزریق به احشام اثر خاصی را بر جای نمیگذارد، برای مثال تعدادی از گوسفندان علیرغم واکسیناسیون با داروهای خارجی، هلاک شدهاند و این درحالی است که اصولا حیوانی که تلقیح شده در برابر بیماری ناقل مقاومت میکند.
چه بسا اگر دولت دو سال پیش دستور توقف ساخت واکسن بومی را نمیداد اکنون شاهد تلفات گسترده در سطح شهرستان اهر نبودیم و سرمایهها و محل ارتزاق روستانشینان نابود نمیشد.
سکانس دوم این رخ داد تلخ به عدم مدیریت صحیح منتهی میشود، وقتی علایم یک بیماری خاص در حیوانی مشاهده میشود اصولا باید مسئولین دامپزشکی با اتخاذ تدابیری از فراگیر شدن آن جلوگیری کنند اما در کمال ناباوری متصدیان امر اقدامات لازم را انجام ندادهاند و تعداد تلفات در طی روزهای اخیر مصدق این ادعا است.
سکانس سوم ماجرا را مقامات عالی شهرستان به مرحله اجرا گذاشته و با منعطف کردن تمام افکار به سمت انتخابات پازل کشتار دامها را تکمیل مینمایند، قطعا اگر مسئولین از همان روزهای اول مردم را از وضعیت پیش آمده مطلع کرده و با برگزاری جلسات هماهنگی و مدیریت بحران تدابیر لازم را در جهت پیشگیری از شیوع بیماری در نظر میگرفتند اکنون شاهد سیاه بختی خانوادههای روستایی نمیشدند.
ناگفته نماند تبعات این بیتدبیریها به اینجا ختم نمیشود و مردم ناامید شهرستان اهر شاهد هجوم گرگها و پرندگان لاشخور به منطقه هستند، گوسفندانی که در اقصی نقاط شهرستان روی زمین افتاده و تلف شدهاند میتوانند غذای سایر حیوانات را تامین کنند، البته این آذوقه همچون زهری است که اکوسیستم زیست محیطی را در معرض تهدید قرار میدهد و ممکن است گرگها نیز به علت اعاشه از گوشتهای آلوده تلف شوند.
از سویی دیگر باتوجه به تعطیلی دیرهنگام میدان دام و عدم ممنوع کردن به موقع خرید و فروش احشام، گمان میرود حیوانات حامل ویروس پیکورنا به سایر شهرستانهای استان نیز منتقل شده و دامهای مناطق دیگر را نیز آلوده کنند.
با این اوصاف در وضع فعلی این استفسار مطرح میشود که آیا واکسنهایی که نتوانستهاند مانع تلف شدن دامها شوند اکنون میتوانند سایر حیوانات را نجات دهند؟ آنچه که بیش از همه اذهان عمومی را درگیر کرده احتمال شیوع بیماری در سطح استان میباشد که درصورت تحقق آن اقداماتی که درحال حاضر با نگاهی خوشبینانه و رحمانی، اشتباه قلمداد میشود تبدیل به یک خیانت خواهد شد؛ خیانتی که تاکنون احشام زیادی را تلف کرده و جان سایر حیوانات و حتی انسانها را در معرض خطر قرار داده است.