مراسم با عنوان یادبود کارگردان جهانی سینمای ایران: فرج الله سلحشور برپا شد.
قَالَ یَا بُنَیَّ لاَ تَقْصُصْ رُؤْیَاکَ عَلَى إِخْوَتِکَ فَیَکِیدُواْ لَکَ کَیْدًا إِنَّ الشَّیْطَانَ لِلإِنسَانِ عَدُوٌّ مُّبِینٌ ([یعقوب] گفت اى پسرک من خوابت را براى برادرانت حکایت مکن که براى تو نیرنگى مىاندیشند؛ زیرا شیطان براى آدمى دشمنى آشکار است.)
**
شب گذشته در پنجمین روز جشنواره جهانی فیلم فجر، به یاد کارگردان تازه درگذشته سینمای ایران، مراسم یادبودی برگزار شد. مراسم با عنوان یادبود کارگردان جهانی سینمای ایران: فرج الله سلحشور برپا شد. مراسم تقریباً با حضور تمام مدیران سینمایی کشور اجرا شد. ایوبی، مومنی شریف و تابش، سه چهره اصلی این روزهای مدیریتی به احترام مهمترین کارگردان آثار قرآنی کشور حضور یافتند؛ اما وقتی به صندلیهای لابی کاخ مینگریستید، چهره شاخصهای سینمایی را نمیدیدید.
این فقدان حضور کمرنگ هنرمند در مراسمی به یاد یک هنرمند این سوال را متبادر میکند که چرا باید اعضای یک خانواده نسبت به عضوی درگذشته، چنین رفتاری داشته باشند. بدون شک حضور در یک مراسم این چنینی خدشهای به فرد وارد نمیکند. برای یافتن پاسخی مناسب که به دور از تعصب یا جهتگیری باشد، مستلزم نگاه به فضایی است که محاط بر این موضوع است.
مرحوم سلحشور را برخی با شهید مرتضی آوینی تشبیه میکنند. نقبی به گذشتهها زنیم و به یاد آوریم که آوینی در یک جلسه پرحاشیه با مخالفان خود وارد دیالوگ میشود. کمی جلوتر رویم، جایی که پس از موفقیت سریال «خاک سرخ» حاتمیکیا، او در میان مخاطبان اثرش به سوالات آنان پاسخ گفت. آیا چنین فضایی برای سلحشور نیز مهیا شد؟
جواب ناروشن است. نگارنده چنین جلسهای را به یاد نمیآورد. حوزه هنری به عنوان عامل رشد مرحوم سلحشور چنین فضایی حتی در این اواخر که هجمهها بر او زیاد بود پدید نمیآورد.رسانه ها این امکان را نمیسازند. فرهنگسرا، خانه فرهنگها، خانه هنرمندان، جلسات نقد و بررسی داخل سینماها، هرگز و هرگز فرصتی برای سلحشور ایجاد نمیکنند. با استناد به برخی گفتگوهای مرحوم سلحشور میتوان دریافت او آمادگی برای ایجاد دیالوگ را داشته است؛ ولی این فضای مدیریتی است که تمایلی به چنین کاری ندارد. پس یک هنرمند آرام آرام تبدیل به سپر دفاعی میشود که دیگران را از گزند خطرات نجات دهد.
همه سینماگرانی که با سلحشور از نزدیک کار کرده بودند، از او خاطره بسیار روشن و شیرینی داشتند و این خاطره روشن و شیرین و میتوانست برای همه اهالی سینما باشد تا متوجه شوند که منظور سلحشور از حمله به سینما چیست اما رسانهها و مدیریت فرهنگی این امکان را فراهم نکرد.
در ابتدای این یادداشت آیه پنجم سوره یوسف را آوردم، جایی که یعقوب نبی (ص) از فرزندش میخواهد با سکوت، موجبات حسادت برادرانش را فراهم نکند. یوسف (ص) محبوب سلحشور نیز بود؛ ولی به نظر میرسد نه او، بلکه مسئولان نتوانستند سخن در دهان حفظ کنند و موجبات موضعگیری بخشی از جامعه هنری نسبت به سلحشور را پدید نیاورند. حال عدم توجه هنرمندان به یک هنرمند درگذشته آرام آرام تبدیل به یک حربه مدیریتی خواهد شد برای برخوردهای سلبی آینده، بدون آنکه مسئولان فرهنگی نسبت عواقب آن بیاندیشند.
در مراسم یادبود اخیر، ایوبی خبر از قطعی شدن ساخت سریال موسی (ص) سخن گفت. این بدان معناست هنوز سلحشور در فضای هنری کشور جاری و ساری است حال باید دید مسئولان فرهنگی آیا آمادگی ایجاد صحبت درباره سلحشور را دارند یا خیر؟
در این فضای نسبتاً تیره، برخی هنرمندان نیز عاری از عیب نیستند. فضای برخی رسانهها و هنرمندان همچنان بیش از آنکه متوجه روش و رویکرد هنری سلحشور باشد، متوجه حواشی بعضا نادرست منتقل شده مصاحبه های اوست و حتی در فضایی که پس از فوتش ایجاد شد، کمترین فرصت برای بیان خاطرات یا دیدگاهها نصیب هنرمندان شده است. برای مثال در بزرگداشتی که به همت حوزه هنری در هفته هنر انقلاب برگزار شد، جز جمال شورجه، هنرمند دیگری برای صحبت درباره سلحشور دعوت نشد. این در حالی بود که حتی محمود پاکنیت و جعفر دهقان و ...که بارها با او کار کرده بودند هم در مراسم شرکت داشتند و فرصت پیدا نکردند. این رفتار به گنگی فضای محاط بر سلحشور کمک میکند.
نکته قابل تامل دیگر آن است که رویه مسئولان در شیوه برگزاری یادبودهای فرج الله سلحشور کاملاً بر سبیل خطاست. یادبودها رخدادهایی زودگذر برای چند فریم عکس و دو سه خط سخنرانی است و خروجی آن یک خبر روی صفحات خبرگزاری و روزنامهها. در این مدتی که از درگذشت سلحشور میگذرد خبری مبنی بر جایزه تحصیلی یا بورس سینمایی سلحشور شنیده نشده است. رویدادی که علاوه بر طولانی مدت بودنش، میتوانست بیش از یادبودها اندیشههای سلحشور را توسعه دهد.
در عوض، اندک بودجه فرهنگی ویژه بزرگداشتها، صرف حرف زدن و حرف زدن میشود و سلحشور دیگری با حرف زدن خلق نمیشود.