کمتر میخندد اما در سخنگفتن دقیق و با تأمل است. رفتارش با اطرافیان گرم و صمیمی است. با وجود سن بالا اما همچنان پُر کار است. خودش میگوید: 10 ساعت در روز در دفتر حزب موتلفه حضور دارد و کار میکند. شاید از این نظر در میان احزاب سیاسی کشور که معمولا با موسم انتخابات گُل میکنند و بعد هم خیلی زود پژمرده میشوند، جزء استثنائات محسوب شود. البته جز این هم انتظار نمیرود چراکه حزب موتلفه اسلامی، قدیمیترین تشکل سیاسی در ایران است که سابقه فعالیتاش به اوایل دهه 40 بازمیگردد و در طول دوران بعد اانقلاب، به پای ثابت معادلات سیاسی ایران تبدیل شده است.
حبیبی معتقد است که اصولگرایان نسبت به حامیان دولت، به لاریجانی نزدیکترند. او میگوید که اصولگرایان برای انتخابات 96 هماهنگتر از 94 خواهند بود. دبیرکل حزب موتلفه میگوید که دولت لازم نیست جوری با مردم حرف بزند که انگار قهرمان لغو تحریمهاست. حبیبی در پاسخ به این سوال که رویکرد اصولگرایان نسبت به محمود احمدینژاد در آینده چگونه خواهد بود گفت: اصلا راجع به احمدینژاد هیچ بحثی صورت نگرفته است.
** دو فراکسیون در مجلس دهم خواهیم داشت.
** رودررویی مجلس دهم با دولت، کمتر از مجلس نهم خواهد بود.
** اقتصاد نفتی و دولتی با لغو تحریمها رونق پیدا نخواهد کرد.
** احمدینژاد و برخی از دوستان نزدیکاش، بارها از جریان اصولگرایی تبری کردند.
مشروح گفتوگوی دبیرکل حزب موتلفه اسلامی با باشگاه خبرنگاران جوان را در ادامه میخوانید:
حبیبی: مهمترین امتیاز این انتخابات را حضور گسترده مردم میدانم و با توجه به تنوع سلیقههای سیاسی واردشده به مجلس که، یک نتیجهگیری مثبت در ذهن من برای مجموعه نظام شکل گرفت. در انتخابات 7 اسفند علاوه بر گستردگی حضور مردم، به ادعای شیطانی تقلب در انتخابات 88 نیز پاسخ داده شد. اگر یک نگاه ساده به نتیجه انتخابات بهخصوص در تهران داشته باشیم، به راحتی به این نتیجه خواهیم رسید که مردم در این انتخابات و انتخابات ریاستجمهوری 92 نشان دادند که به مجموعه نظام در ارتباط با انتخابات اعتماد دارند.
در سال 88 یک ادعای مغرضانه مبنی بر تقلب گسترده در انتخابات مطرح شد که اگر آن ادعا درست میبود و مردم در سال 88 واقعا به این نتیجه رسیده بودند که انتخابات با مهندسیهایی از قبل روبهرو شده، دیگر چه دلیلی برای حضور در پای صندوق های رأی داشتند؟
انتخابات 7 اسفند مانند ریاستجمهوری سال 92، یک نَه بزرگ به مدعیان تقلب در انتخابات سال88 بود. به اعتقاد من، رقابت در این انتخابات نسبت به رقابت انتخاباتی در مجلس نهم فشردهتر و جدیتر بود. اصلاحطلبان با توجه به محاسباتی که در سال 90 داشتند، نامزد کمی را معرفی کردند اما این بار با معرفی نامزدهای خود، طرفدارانشان نیز پای صندوقها آمدند. من این را یک امتیاز مثبت برای انتخابات میدانم و معتقد هستم که آن دسته از اصلاحطلبانی که داخل نظامبودن خودشان را مدعی هستند و در عمل هم ثابت کردهاند، حضورشان برای نظام هیچ خطری ندارد. ممکن است عدهای در جریان اصلاحطلبی که نظام را قبول دارند، با همان سلیقه اصلاحطلبی خود، پای صندوق رأی بیایند اما در عین حال، اصولگرایی را قبول نداشته باشند یا مثلا حزب موتلفه را قبول نداشته باشند.
ما در حزب موتلفه اسلامی نمیتوانیم بگوییم که هر کس با حزب ما مخالف است الزاما با انقلاب مخالف است. ممکن است عدهای از مخالفین انقلاب، مخالف موتلفه هم باشند اما اینکه بیاییم مخالفین مثلا حزب موتلفه را به عنوان مخالفین انقلاب تلقی کنیم، درست نیست و ما هم هیچگاه چنین ادعایی نداشته و نخواهیم داشت. هرچه قدر که رقابت میان سلیقههای داخل نظام، جدیتر شکل بگیرد، ما از آن استقبال خواهیم کرد و معتقد هستیم که اصولا اینکه تصور شود، همه مردم در همه موضوعات سیاسی یک فکر مشابه داشته باشند، توقع بیموردی است.
خط قرمز ما در این انتخابات، در انتخابات قبلی و در انتخابات بعدی، انحراف و فتنه است. اصولگرایان این دو خط قرمز را در همان روزهای اول تبلیغات اعلام کردند. آن کسی که وابسته به انحراف و فتنه هست را داخل نظام نمیدانیم.
حبیبی: احتمال حاصلشدن این نتیجه را نمیدادم و اصلا پیشبینی نمیکردم که هیچ کدام از 30 نفر افراد نامبرده شده در لیست اصولگرایان، نتوانند وارد مجلس شوند و به تبع پیشبینی هم نمیکردم که تمام 30 نفر لیست اصلاحطلبان و اعتدالیون وارد مجلس شوند اما در عین حال یک حادثه بینظیر هم اتفاق نیافتاده است. در انتخابات مجلس چهارم شورای اسلامی همین اتفاقی که درمجلس دهم رخ داد، اتفاق افتاد. در آن زمان، حتی رئیس مجلس سوم نیز رأی نیاورد و فهرست جامعه روحانیت مبارز که به یک معنایی میتوان با فهرست اصولگرایان فعلی مقایسه کرد، یک دست وارد مجلس شدند. برخی از چپگرایان آن زمان که امروز به آنها اصلاحطلب گفته میشود، برخورد خوبی با این موضوع داشتند. من یادم هست که روزنامه "سلام" بعد از انتخابات سرمقالهای نوشت و گفت که ما رای ملت را میزان میدانیم؛ بنابراین محصول انتخابات را با صراحت تایید میکنیم. همین کار را اصولگرایان فعلی انجام دادند؛ یعنی ما به جای آنکه به دیگران اتهام بزنیم و در انتخابات تشکیک کنیم، عکسالعمل منفی نشان ندادیم و معتقدم هستم که این باید جزء اخلاق انتخاباتی باشد.
شما چقدر لیست نهایی شورای ائتلافی اصولگرایان را به لحاظ پوشش همه سلایق اصولگرایی همگون میدانید؟ برخی معتقد هستند که بخشی از تشکلهای اصولگرا نظیر جبهه پایداری، جمعیت رهپویان و جمعیت ایثارگران سهم بیشتری را در لیست نهایی از آن خود کردهاند.
حبیبی: بنده بعد از تعیین لیست، یک یادداشتی کتبی به جناب سیدرضا تقوی قائممقام دبیرکل جامعه روحانیت مبارز نوشتم که همین ترکیبی که انتخاب شده را قبول داشته و هیچ اعتراضی هم نداریم. این حرف را زمانی مطرح کردم که خودم در لیست نهایی نبودم چراکه در ابتدا که لیست شکل گرفت، من در لیست نبودم و در 18 بهمن سال گذشته در یک جلسه دیگری، آن هیئت 7 نفره تعیین نامزدها، اسم من را هم در لیست جای داد.
شورای ائتلافی یک هیئت 7 نفره را با رای خود انتخاب کردند که براساس معیارهایی که به آنها داده شده بود و نه براساس سلیقههای شخصی، بروند و لیست تهیه کنند و به شورای ائتلاف ارائه کنند. ابتدا جمع لیست 200 نفر بود، بعد به حدود 150 نفر رسید، سپس 50 و چند نفر شد و بعد هم به 30 نفر نهایی رسید.
اما سوال اینجاست که اگر قرار بود هر فرد حاضر در شورای ائتلافی یا هر فرد حاضر در آن هیئت 7 نفره، بخواهد تک تک و با نظر شخصی خود و بدون جلسات و هماهنگی، لیست بدهد، آیا همین لیستی می شد که در نهایت از شورای ائتلافی اصولگرایان بیرون آمد؟ من مطمئن هستم که چنین نمی شد. ولی وقتی ما از کار دستهجمعی صحبت میکنیم، یعنی قبول کردهایم که سلیقههایمان را باهم پیوند بزنیم وگرنه اگر در یک کار جمعی که بخواهند باهم هماهنگ باشند، یکی از اعضای این هماهنگی یا چند نفر از آنها بگویند که ما در صورتی نتیجه جمعی را قبول داریم که هرچه که ما میگوییم عمل شود، با این پیش شرط اصلا بهتر است که شورایی تشکیل نشود.
اما این تفاوتی که از آن صحبت کردم و به طور طبیعی هم وجود دارد، نباید مانع ائتلاف شود. ما در ائتلاف پذیرفتهایم که سلیقههایمان را وارد میدان کنیم و جمعبندی این سلیقهها ولو اینکه با آن مخالف باشیم را بپذیریم یعنی در اصول ثابت قدم و در سلیقهها منعطف باشیم.
حبیبی: جلالی اصولا نماینده لاریجانی در شورای ائتلافی نبود و لاریجانی هیچکسی را اساسا به شورای ائتلافی معرفی نکرد. لاریجانی قرار بود که نماینده خود را بفرستد و برای ما هم فرقی نمیکرد که آن فرد چه کسی است. اما در پاسخ به این سوال که مطرح کردید، نمیخواهم بگویم که نماینده قالیباف یا نماینده موتلفه یا نماینده هرکدام از اعضای شورای 22 نفره اگر لیستی جداگانه میدادند، همین لیست درمی آمد که در نهایت ارائه شد.
اما من اینجا سوال دارم که کدام عضو ائتلاف 22 نفره به محصول ائتلاف اعتراض کردند؟ اگر اعتراض کرده بودند یا کنار رفته بودند، میشد گفت که اختلاف خیلی جدی بوده اما اعضای شورای 22 نفره تا آخر حضور داشتند و هیچکدامشان هم اعلام کنارهگیری یا اعتراض به محصول شورای ائتلافی نداشتند و خدمت در نهایت به اتفاق آرا تصویب شد.
حبیبی: نزدیک به 70 جلسه میان حزب موتلفه، جمعیت ایثارگران و جبهه پایداری قبل از تشکیل شورای ائتلافی برگزار شد اما پیشنهاد دهنده به موتلفه برای مذاکرات مشترک، جمعیت ایثارگران و جبهه پایداری بودند. آنها به ما برگزاری جلسات مشترک را پیشنهاد دادند اما ما هم زمینه پذیرش آن را داشتیم. شاید اگر آنها هم در درخواستشان تاخیر میکردند، ما پیشنهاد میدادیم. اینکه بگوییم اصولگرایان به خاطر جلوگیری از تکروی آنها تن به ائتلاف دادند، با توجه به استدلالی که ارائه کردم، قبول ندارم. ما(حزب موتلفه)، ایثارگران و پایداری یک قراری باهم گذاشتیم و گفتیم حالا که سه تشکل هستیم، تلاش کنیم که به تعدادمان اضافه شود و در نهایت تبدیل به دایرهای شود که همه سلایق اصولگرایی داخل آن حضور داشته باشند.
ما در این ارتباطات، مکتوبات امضاشده مستند داریم؛ یعنی در این 70 جلسه وقتی با موضوعات اساسی مواجه میشدیم، مکتوب میکردیم. مثلا یکی از این مکتوبات که به امضای من، فدایی دبیرکل جمعیت ایثارگران و محصولی قائممقام جبهه پایداری رسید، این بود که تاکید میکنیم و تعهد میکنیم که به جای تکیه به گروه، حزب و ضلع به مصلحت جریان اصولگرایی تکیه کنیم و آن را به نظرات شخصی و حزبی خود ترجیح دهیم. من اینجا به صراحت تاکید میکنم که هم محصولی و هم آقاتهرانی و هم فدایی و زاکانی و حزب موتلفه، دغدغهشان ائتلاف اصولگرایان بود و مصلحت اصولگرایان و اصولگرایی را بر مصلحت حزبی و گروهی ترجیح می دادند.
یکی از اتفاقات ویژه سال 94 موضوع برجام بود. یکسری از اصولگرایان مثل طیف لاریجانی در خصوص تصویب برجام در مجلس با دولت همکاری کردند و یکسری دیگر از اصولگرایان اینگونه نبودند. موضوع برجام و اختلاف سلیقهای که اصولگرایان پیرامون آن داشتند را به چه میزان در جبهه اصولگرایی و تهیه لیست نهایی شورای ائتلافی موثر میدانید؟
حبیبی: اختلاف سلیقه در میان اصولگرایان پیرامون برجام یک واقعیت بود، یعنی برخی از دوستان اصولگرا به هیچوجه همنظر با برخی دیگر از اصولگرایان نبودند اما ما در موتلفه اسلامی، برجام را نه یک فتحالفتوح میدانیم و نه یک فاجعه. ما آن صحبت رئیسجمهور که گفت ما در مذاکرات 3 گل زدیم و 2 گل خوردیم را در مجموع منطقی میدانیم. بنابراین کسی که 2 گل خورده نباید مدعی باشد که فتحالفتوح اتفاق افتاده است و اگر حرف رئیس جمهور این باشد که 3 گل زدیم، باز نمیشود گفت که یک فاجعه و خیانت اتفاق افتاده است. ما هیئت مذاکره کننده را در هیچ مقطعی متهم نکردیم بلکه مجموع عملکرد آنها را تائید کردیم. برخی از دوستان ما در جریان اصولگرایی نه درباره هیئت مذاکرهکننده و نه درباره مواد توافق چنین نظری نداشتند. البته ما درباره موضوع عدم اعتماد به آمریکا، هیچ وقت کوتاه نیامدهایم. عدم اعتماد به آمریکا در بین اصولگرایان یک باور مشترک است.
در میان اصولگرایان با وجود تفاوت برداشتها نسبت به اصول اصولگرایی، کسی را سراغ ندارم که دولت آمریکا را به عنوان یک دولت مورد اعتماد تلقی کرده باشد. این مشترک مهمی در میان اصولگرایان است. من معتقد هستم که آمریکاییها واقعا غیرقابل اعتمادند.
شخص آیتالله موحدی کرمانی در مذاکره با لاریجانی از وی به طور رسمی برای حضور در شورای ائتلاف دعوت کرد، بنابراین بحث تفاوت سلیقه میان اصولگرایان درباره برجام تاثیری روی سهم آنها در لیست نهایی شورای ائتلافی نداشته است.
در بدنه جریان اصولگرایی چطور؟ آیا آنها هم مانند آیتالله موحدی کرمانی نظرشان نسبت به لاریجانی مثبت بود؟
حبیبی: در بدنه اصولگرایی تفاوت وجود دارد، یعنی برخی نظر لاریجانی در خصوص برجام را قبول ندارند و یک عده دیگر هم با درجات مختلف قبول دارند. یعنی اینطور نیست که آنهایی که قبول دارند، صددرصد باشند اما در هر صورت ترکیب نفرات در شورای ائتلافی تحت تاثیر برجام نبود.
رأی مردم تهران به لیست امید را به چه میزان سلبی و به چه میزان ایجابی میدانید؟
حبیبی: ترکیبی از سلبی و ایجابی میدانم یعنی یک عدهای از مردم تهران که برای ما محترم هم هستند، جریان اصولگرایی را قبول ندارند و عدهای دیگر نه تنها جریان اصولگرایی را قبول دادند، بلکه نسبت به پشتیبانی از آن، تعصب نیز دارند. بنابراین اصولا در آرای عمومی ترکیب سلبی و ایجابی خیلی جاها خودنمایی میکند.
برخی از مردم تهران گفتند که چون لیست مورد حمایت اصولگرایان، مورد قبول ما نیست، به اصلاحطلبان رأی میدهیم تا آنها(اصولگرایان) رأی نیاورند و عکس این موضوع هم در میان رأیدهندگان وجود داشته است یعنی برخی دیگر، جریان اصلاحطلب را قبول نداشتند. علامت درست بودن این نظر نیز این است که اگر ما از هر کدام از رأیدهندگانی که منحصرا به لیست اصولگرایی رأی دادهاند و حتی به آن اصولگرایی که جزو لیست نبود هم رأی ندادند و در مقابل هم عده قابل توجهی که به لیست اصلاحطلبان رای دادند را به طور نمونه انتخاب کنیم و ببینیم که چند نفر دقیقا هر 30 نفری که رأی دادند را با اطلاعات کامل میشناختند، تعداد در هر دو طرف خیلی کم خواهد بود.
البته این موضوع، علامت بدی هم نیست. این موضوع را به معنی علاقهمندی و گرایش نسبی مردم به تحزب تعبیر میکنم. هر 30 نامزد لیست اصلاحطلبان و اعتدالیون در تهران رأی آوردند اما در مقابل، لیست اصولگرایان درست در مرحله بعدی قرار گرفتند؛ یعنی 30 نفر لیست اصولگرایان بعد از رتبه سیام تهران قرار میگیرند. این علامت نگرانکنندهای نیست. ما معتقد هستیم که یکی از لازمههای تحقق جمهوریت نظام، تحزب است و وقتی ما قبول کردیم که مجلس، خبرگان و شوراها با رأی مردم شکل بگیرد، این رأی و این بُعد جمهوریت را در قانون اساسی پذیرفتهایم.
حبیبی: همه افراد بر اساس تقسیمبندی اصلاحطلب و اصولگرا، وارد مجلس نشدند و یک عدهای هم واقعا مستقل هستند. یک عدهای هم طرفدار دولتاند اما با اصلاحطلبان هماهنگی دارند. پیشبینی من درباره ترکیب فراکسیون ها در مجلس آینده این است که دو فراکسیون شاخص تشکیل خواهد شد؛ یکی فراکسیون اصلاحطلبان و دیگری فراکسیون اصولگرایان. در اینجا تعداد مستقلین به آن حد نخواهد رسید که تشکیل فراکسیون بدهند. به همین دلیل الان هم اصلاحطلبان و هم اصولگرایان در حال تلاشاند تا از میان مستقلین یارگیری کنند. حامیان دولت نیز بعید میدانم که به سمت تشکیل یک فراکسیون جدا بروند. در دوره برگزاری انتخابات بهخصوص در تهران، هماهنگی میان اعتدالیون و اصلاحطلبان نسبتا زیاد بود اما معلوم نیست کسانی که همراه با اصلاحطلبان و با حمایت دولت، ادعای شرکت در انتخابات را کردند، میثاقشان تا آخر باقی بماند.
تاکید شما روی صرفا حامیان دولت است؟
حبیبی: بله.
یعنی معتقد هستید که اصولگرایان از جنس لاریجانی، از ائتلاف دست کشیده و به جمع بقیه اصولگرایان در مجلس آینده خواهند پیوست؟
حبیبی: چون نام بردید، لاریجانی را مخالف دولت نمیدانم. او همواره سعی داشته که در جایگاه ریاست مجلس از دولت حمایت کند؛ اما من لاریجانی را اصولگرا میدانم. البته اینکه برخی از دولتیها هم هر منتقد دولت را مخالف دولت تلقی میکنند قطعا مرتکب اشتباه شده اند.
باوجود عدم حضور لاریجانی در شورای ائتلافی و مسائل مختلفی که پیرامون آن وجود داشت، لاریجانی حاضر میشود در فراکسیون کلی اصولگرایان نقش محوری را ایفا کند؟
حبیبی: اصولگرایان در شرایط فعلی نسبت به اصلاحطلبان و حامیان دولت، به لاریجانی خیلی نزدیکتر هستند. اصولگرابودن لاریجانی چیزی نیست که ما اختراع کرده باشیم. لاریجانی یک بار نَه بلکه چند بار اعلام کرده که من اصولگرا هستم اما در عین حال وی اعلام کرده که مجلسی که تحت سیطره دولت قرار بگیرد، مجلس مردم نخواهد بود. معنی حرف وی تقابل با دولت هم نیست، اما اینکه یک عدهای گفتهاند که به عنوان حامیان دولت وارد مجلس شدهاند، به نظرم کار عجیبی بود چرا که در ایران فعلا اینگونه است و وقتی میگویند ما حامی دولت هستیم، به یک شکلی، زیر نظر دولتبودن از آن استنباط میشود البته اگر حامی دولت تعریفاش اینگونه باشد که اگر من وارد مجلس شدم بنای کارم را بر مقابله با دولت نگذاشتم بلکه کمک کردم تا دولت، وظایفش را به خوبی انجام دهد، نه تنها هیچ اشکالی را به چنین حمایتی وارد نمیدانم بلکه آن لازم میدانم. بدیهی است وکیل الدوله هم دیگر نماینده مردم نیست.
ما قبل از دوره روحانی، یک تقسیمبندی درخصوص نوع ارتباط احزاب با دولت داشتیم؛ اول حامیان بیچون و چرای دولت، دوم مخالفین بیچون و چرای دولت و سوم افرادی که کاری به کار دولت ندارند. ما در موتلفه اسلامی در گروه چهارم جای داریم و تعریفمان این است که بنای کارمان را بر پشتیبانی اصولی از دولت بگذاریم چراکه پشتیبانی بلاشرط را قبول نداریم. اولا بنا را بر این میگذاریم که دولت در کارهایش موفق باشد و چوب لای چرخ دولت نمیگذاریم و وقتی دولت یک موفقیت به دست آورد، از آن تمجید میکنیم و اگر ضعفی هم داشت، بدون خدشهوارد کردن و متهمکردن، آن نقطه ضعف را به عنوان انتقاد بیان خواهیم کرد. من معتقدم که هم اصلاحطلبان، هم اصولگرایان و هم دیگران باید از دولت به شکل اصولی پشتیبانی کنند.
مردی برای تمام فصول!
بدیهی است که سابقه لاریجانی اصولگرایی بوده و شما هم روی این مسئله تأکید دارید؛ اما به نظر شما لاریجانی در مجلس آینده به لحاظ ریختشناسی سیاسی به کدام جناح سیاسی تعلق خاطر بیشتری خواهد داشت؟
حبیبی: بر اساس ملاکهایی که در نظر دارم من لاریجانی را یک اصولگرا میدانم. لاریجانی در کسوت ریاست مجلس ضمن اینکه یک شخصیت اصولگراست میخواهد مجلس را هم اداره کند. کسی که قصد چنین کاری را دارد، طبیعتا بایستی سینه وسیعی داشته باشد و مجلس چه بخواهیم و چه نخواهیم به خصوص در دوره دهم، تلفیقی از سلیقههای متفاوت است. لاریجانی با احتمال تصدی ریاست مجلس، رفتارها به نحوی تنظیم خواهد کرد که تخاصم و درگیری چندان پررنگ نشود بلکه طوری عمل کند که سلیقههای سیاسی مختلف در مجلس مدیریت شود.
اگر بخواهیم به عنوان یک ناظر، مجلس نهم را ارزیابی کنیم، خواهیم دید که صدای اصولگرایان منتقد دولت، بلندتر و رساتر شنیده میشد، با وجود اینکه اصولگرایانی هم بودند که از دولت حمایت کردند. به نظر شما جنس اصولگرایی مجلس دهم چگونه خواهد بود؟
حبیبی: ترکیب مجلس دهم قطعا با ترکیب مجلس نهم متفاوت است و نتایج مرحله اول نیز این را نشان میدهد. من منتقد دولت را فرد بدی نمیدانم چراکه تلقی من از کلمه انتقاد، "ارزیابی" است اما رفتار و موضعگیریهای رئیسجمهور تاکنون نسبت به منتقدین خود طوری بوده که گویا منتقدان سوادشان کامل نیست و یا مثلا مغرض هستند یا میخواهند دولت را فلج کنند. به نظرم، طرف مقابل که دولت باشد باید نظراتش را در این خصوص اصلاح کند.
هر منتقدی الزاما خدشهدارکننده دولت نیست. اما مجلس دهم طبیعتا تفاوتیهایی با مجلس نهم خواهد داشت. ولی چون نماینده مجلس تریبون دارد و در عین حال غالبا وابسته به یک جریانی نیز هست، همان حرفهایی را در مجلس دهم خواهد زد که برخی از آنها را در مجلس نهم زده است. من معتقدم که رابطه مجلس دهم با دولت، تفاوتهایی خواهد داشت.
یعنی معتقدید که نوع رفتار اصولگرایان نسبت به دولت معتدلتر خواهد شد؟
حبیبی: ممکن است که اصولگرایان در قالب جریان ها یا افراد هر کدامشان یک نظری و تحلیلی داشته باشند و ترکیب مجلس نیز همین را میگوید. البته ما معتقدیم همه بای سعی کنند بین دولت و مجلس اصولا تنشی به وجو نیاید رفتار دولت هم در این مورد بسیار اثر گذار است.
درباره موضوع ریاست مجلس آینده نیز صحبت کنیم. به نظر شما رئیس مجلس ایدهآل اصلاحطلبان از میان گزینههای عارف و لاریجانی چه کسی خواهد بود؟ برخی معتقدند که لاریجانی نسبت به عارف، بهتر میتواند منافع اصلاحطلبان را تأمین کند.
حبیبی: اولا باید این سوال را خود اصلاحطلبان جواب بدهند اما تا آنجایی که من اطلاع دارم، برخی از اصلاحطلبان و برخی از دولتیها بین عارف و لاریجانی، لاریجانی را ترجیح میدهند و برخی هم عارف را. در حال حاضر، میان تمام اعتدالیون و اصلاحطلبان درباره اینکه بالاخره از میان عارف و لاریجانی، باید از چه کسی حمایت شود، یکدستی و وحدت کامل دیده نمیشود.
***باشگاه خبرنگاران جوان: آنطور که از شنیدهها و دیدهها برمیآید، لاریجانی گزینه مطلوب اصولگرایان برای ریاست است. آیا امکان دارد که اصولگرایان گزینهای دیگری را به جای لاریجانی جهت حمایت انتخاب کنند؟
حبیبی: اصلا چنین اتفاقی را پیشبینی نمیکنم. البته درجات علاقهمندی اصولگرایان نسبت به ریاست لاریجانی، یکی نیست اما با فرض اینکه فقط عارف و لاریجانی برای ریاست مجلس نامزد شوند، اصولگریان با سلیقه های متفاوت هم از لاریجانی حمایت خواهند کرد.
آیا اصولگریان نسبت به حمایت از لاریجانی مجبور به تندادن خواهند شد؟
حبیبی: شرایط موجود در نزدیکی و یکدستی اصولگرایان برای حمایت از لاریجانی تأثیرگذار است. اگر مثلا مجلس با غلبه کامل اصولگریان تشکیل میشد، یک سری نظرات متفاوت پیرامون ریاست ایجاد میشد و روی اِعمال نظر خود، اصرار هم میکردند. اما در شرایط حاضر، اینکه بگوییم برخی از اصولگریان که منتقد شدید لاریجانی هستند، به دلیل آن روحیه انتقادی، به عارف رأی خواهند داد، من چنین چیزی را اصلا پیشبینی نمیکنم.
با وجود اینکه 14 ماه تا انتخابات ریاستجمهوری 96 باقی مانده اما از هماکنون برخی زمزمهها درباره آرایش جناحهای سیاسی برای حضور در این انتخابات به گوش میرسد. اصولگرایان چه برنامهای برای حضور در این انتخابات دارند؟
حبیبی: معتقدم که هماهنگی میان اصولگرایان در انتخابات 96 نسبت به انتخابات 7 اسفند و به طریق اولینسیت به انتخابات ریاستجمهوری 92، بیشتر خواهد شد چراکه اصولگرایان از تفرق در ریاستجمهوری 92 آسیب دیدند و هیچ اصولگرایی آن را مُنکر نیست. اگر اصولگرایان در انتخابات 92 فقط یک نامزد آورده بودند، نتیجه بهتری برای آنها حاصل میشد.
آیا حضور اصولگرایان در خرداد 96، یک حضور جدی جهت معرفی نامزد مناسب چه به لحاظ انطباق با معیارهای اصولگرایی و چه به لحاظ قدرت رقابت با روحانی خواهد بود یا صرفا یک رفع تکلیف سیاسی؟
حبیبی: تا جایی که من اطلاع دارم هنوز در جریان اصولگرایی یک بحث مفصلی برای اینکه در انتخابات 96 باید چکار کنیم، شروع نشده است. حرفهایی هم که تاکنون زده شده صرفا در حد گَپ است. بنابراین هرچه بگویم در حد احتمال و پیشگویی است اما پیشبینی میکنم که اصولگرایان در انتخابات 96 صرفا برای رفع تکلیف نخواهند آمد. به نظر میرسد که جلسات هماهنگی و همگرایی از حالا به بعد هم در میان اصولگرایان برگزار شود چراکه اگر یک جریان سیاسی در یک انتخابات، اساسا هیچ نوع جدیتی برای حضور نداشته باشد، این یک علامت ضعف خواهد بود.
یک جریان سیاسی حتی ممکن است احتمال بدهد که نامزدش رأی نمیآورد، به نظرم اشکالی ندارد که نامزد داشته باشد. معرفی نامزد یکی از وظایف حزب است. حداقل منفعت در معرفی نامزد برای یک جریان یا یک حزب سیاسی، این است که نظراتش را در آن دوره به عنوان نظر تشکیلات یا جریان متبوع خود از رسانه عمومی اعلام کند. به نظر من انتخابات 96 مورد اعتنای جدی اصولگرایان قرار خواهد گرفت.
برخی معتقد هستند که دولت روحانی یک دورهای است. این احتمال را چه قدر جدی میدانید؟
حبیبی: هیچ احتمالی را منتفی نمیدانم. سال 95 فرصت کمی برای دولت فعلی نیست که بتواند رأی مردم را نسبت به خودش منفی یا مثبت کند. این مسئله بستگی به کارهای دولت نیز دارد چراکه مردم نشان دادهاند که با هیچ کسی عقد اخوت نبستهاند و کار خوبی هم است. اصولگرایان در انتخابات دوره دوم شورای شهر تهران انتظار نداشتند که تمام 15 کرسی شورا از آن جریان اصولگرایی شود و در مقابل اصلاحطلبان نیز چنین انتظاری نداشتند ولی مردم این کار را کردند.
اصلاحطلبانی که در دوره اول شورای شهر تهران از 15 کرسی، 14 کرسی را از آن خود کرده بودند، پیشبینی نمیکردند که در دوره دوم، اصولگرایان صددرصد پیروز باشند بلکه پیشبینی میکردند که خودشان پیروز هستند. اصلاحطلبان قبل از برگزاری انتخابات دوره دوم شورای شهر تهران، معتقد بودند که حالا که ما پیروز انتخابات هستیم، بیاییم و میان خودمان یک وزنکشی کنیم. برای همین هم بیش از 3 لیست در جریان اصلاحطلبی داده شد که مشترکاتی نیز با هم داشتند. اصولگرایان این موضوع را از قبل، به ضرر اصلاحطلبان تلقی میکردند. اصلاحطلبان به حدی به پیروزی صد درصدی اعتقاد داشتند که در برخی جلسات خصوصی قبل از انتخابات مشغول تعیین شهردار بودند.
خود دولت در جلب اعتماد مردم برای دوره دوم فعالیتاش تاثیر دارد. ذهنیت برخی از دولتمردان فعلی درباره دولتهای نهم و دهم صددرصد منفی است. من از دولتمردان فعلی در این دو سال و چند ماه ندیدم که یک نقطه مثبت از دولت قبلی را به زبان بیاورند. یک تحلیلی در ذهن برخی از دولتمردان یازدهم شکل گرفته که تحریم ها به علت ندانمکاری و بیتدبیریهای دولت های نهم و دهم شکل گرفته است تا مردم عوارض ناشی از تحریم ها را به حساب دولت قبلی بگذارند.
برخی از دولتمردان فعلی خواستند اینگونه مردم را به نتیجه برسانند که نابسامانیهای اقتصادی ناشی از تحریم و تحریمها نیز ناشی از بی تدبیری دولت های نهم و دهم بوده است. خیلی روی این موضوع کار کردند و مردم را به این نتیجه رساندند که با رفع تحریم مسائل اقتصادی حل میشود. اما برخی کارشناسان دولت فعلی مانند وزیر اقتصاد چندین ماه قبل این نظر را قبول نداشت. وی در مصاحبهای گفت که آنهایی که فکر میکنند با لغو تحریمها همه مشکلات اقتصادی ما رفع میشود، در توهم به سر میبرند. این جمله درستی است.
من حدود یک سال و نیم پیش، از کارشناسان اقتصادی حزب موتلفه در جلسات مختلف، میزان سهم تحریمها در نابسامانیهای اقتصادی را پرسیدم که آن ها 20 تا 25 درصد تحریمها را موثر دانستند. حالا که برخی دولتمردان همه نابسامانیهای اقتصادی را گردن تحریمها میاندازند، این سوال مطرح میشود که آیا با لغو تحریمها، همه مشکلات اقتصادی ما برطرف خواهد شد؟ این نظر کارشناسانهای نیست. ما برخی ایرادهایی در ساختارهای اقتصادی داریم. به نظر من، اقتصاد نفتی و دولتی با لغو تحریمها رونق پیدا نخواهد کرد. اقتصاد مادامی که نفتی است، تحریمها چه باشد و چه نباشد، نابسامانی اقتصادی خواهیم داشت. اگر کسی فکر کند که بدون رسیدگی به پایهها و ساختارهای اقتصادی و با لغو تحریمها، همه فضا پر از گُل و بلبل میشود، از قول وزیر اقتصاد میگویم که در توهم به سر میبرد.
به نظر شما رئیسجمهور تا چه حد میتواند با به قول منتقدانش "بزک کردن برجام"، دوره دوم ریاستجمهوریاش را تضمین کند؟
حبیبی: انداختن موضوع هستهای به دایره جناحبندیها کار غلطی بود. موضوع هستهای یک مسأله ملی است و متعلق به هیچ جناحی در کشور نیست بلکه یک منفعت ملی محرز است. روحانی باید به قول خود مبنی بر فراجناحی عملکردن، عمل کند که تاکنون نکرده است. روحانی قول داد که شایستهسالارانه عمل کند، بعضی مواقع عمل کرد و بعضی مواقع دیگر هم عمل نکرد. مردم همه اینها را در نظر دارند.
دولت روحانی باید بیکاری و رکود اقتصادی را برطرف کند. به نظرم با فرض لغو تحریمها، باید مدتها کار کرد تا اقتصاد روی ریل اصلی خودش بیفتد و بچرخد. اگر روحانی بتواند ثمره لغو تحریمها را به ذائقه مردم برساند یا اگر به ذائقه مردم هم نمیتواند برساند که به نظرم در کوتاهمدت نمیشود، بتواند با مردم آنچه که واقعیت است را بگوید و از مردم کمک بخواهد، اکثریت مردم حاضرند با کم و زیاد مسئولین کنار بیایند. ولی وقتی بخواهیم صرفا با نگاه جلب رأی با مردم حرف بزنیم، اگر مردم متوجه بشوند، عکسالعملی که مسئولین توقع ندارند را بروز خواهند داد. مردم ما انقلاب شکمی نکردند بلکه برای عقیدهشان انقلاب کردند. اگر دولت فعلی مشکلاتی در جهت رونق اقتصادی دارد، لازم نیست جوری با مردم حرف بزند که انگار قهرمان لغو تحریمهاست و بعد از لغو تحریمها، مردم هر انتظاری داشته باشند را برطرف خواهد کرد. این اشتباه دولت فعلی است. رئیس جمهور باید این اشتباه را برطرف کند.
رئیسجمهور قبلی در یک ادعایی اعلام کرد که ما باید مبلغ یارانه را تا 5 برابر افزایش دهیم. بنده به عنوان یک مطلع میگویم که شاید با یک سری ترفندهایی بتوانیم 5 برابر کنیم تا رضایت یک عده زیادی از مردم را جلب کنیم، اما باید ببینیم که این ترفند روی بقیه بخشهای اقتصادی چه تأثیری خواهد داشت. مشکلات اقتصادی جز با جامعنگری حل نمیشود. رئیسجمهور قبلی که میگفت مبلغ یارانه باید 5 برابر شود، خودش به خوبی میدانست که ما در یک برابرش هم مانده بودیم. یعنی با دستورات وی و خارج از ردیف، به وزارتخانههایی که پولدار بودند فشار آورده شد که این 45 هزار میلیارد تومان تأمین شود. دولت فعلی هم این را میداند که تامین همین یارانه نیز کار مشکلی است. یک موقع است که ما برای جمعکردن رأی مردم میگوییم یارانه را 5 برابر میکنیم، خب اگر بخواهیم حرف بزنیم، 10 برابرش را هم میتوانیم ادعا کنیم و یک عده هم برایمان هورا میکشند!
به عنوان بخش آخر گفتوگو، اندکی هم درباره سخنرانیها و فعالیتهای اخیر احمدینژاد صحبت کنیم. به نظر شما آیا میتوان از سخنرانیهای اخیر وی، مقدمهسازی برای حضور در انتخابات 96 را استنباط کرد؟
حبیبی: اینکه بگوییم احمدینژاد هیچ تمایلی برای رئیس جمهورشدن ندارد را قبول ندارم. قطعا وی علاقه دارد که برای داشتن یک منصب در جمهوری اسلامی، از آن ظرفیتهایی که احساس میکند در خود دارد، استفاده کند.
آیا اصولگرایان حاضر خواهند شد بار دیگر به احمدینژاد بازگردند؟
حبیبی: اصلا راجع به احمدینژاد هیچ بحثی در جلسات رسمی اصولگرایان صورت نگرفته است. بنده در هیچ محفل اصولگرایی، اینکه بحث جدی درباره احمدینژاد مطرح باشد را ندیدهام. شاید به صورت خبر، یک سری مطالبی گفته شود اما اینکه اصولگرایان دور هم بنشینند و درباره موضوع احمدینژاد تحلیل کنند، تاکنون چنین نبوده است.
برخی معتقدند که در جناح اصولگرایی، تنها احمدینژاد پتانسیل رأیآوردن دارد و شاید اصولگرایان چارهای جز بازگشت به وی را نداشته باشند.
حبیبی: خود احمدینژاد و برخی از دوستان نزدیکاش، مخصوصا در دولت دهم، نَه یک مرتبه بلکه بارها از جریان اصولگرایی تبری کرد و گفت که ما خودمان رأی آوردیم و اصولگرایان نقشی نَه در دوره اول و نَه در دوره دوم نداشتند.
آیا امکان دارد که برخی تشکلهای اصولگرا مثل جبهه پایداری به احمدینژاد بازگشت کنند؟
حبیبی: تا آنجایی که اطلاع دارم، در نهاد رسمی جبهه پایداری که شورای مرکزی آنهاست، تاکنون درباره این موضوع بحثی نشده است.
روحالله حسینیان گفت که اگر احمدینژاد بیاید، من از او حمایت میکنم.
حبیبی: حسینیان نظر شخصی خود را گفته است.
به عنوان سوال آخر، چه قدر اقدامات دولتهای نهم و دهم را روی نتیجه انتخابات ریاستجمهوری 92 و راهنیافتن اصولگرایان تهران به مجلس دهم در سال 94، موثر میدانید؟
حبیبی: این موضوع به هر صورت در ذهنها بیتاثیر نبود. تمام تلاش اصلاحطلبان این بود که هر خلافی که به نظر آنها در دوره احمدینژاد اتفاق افتاده را به پای اصولگرایان بنویسند. به نظرم این کار انتخاباتی بود اما از یک طرف هم خود احمدینژاد و دوستانش به خصوص در دوره دوم، نه اینکه نظر موافقی نسبت به جریان اصولگرایی ابراز نمیکردند بلکه اساسا تبری میجستند. البته من معتقدم که در دوره احمدینژاد هم مثل هر رئیسجمهور دیگری، یک سری اقدامات مثبت و یک سری اقدامات منفی انجام شد. من آن کار حرف احمدینژاد که تمام افعال دولتهای قبل از خود را تقریبا منفی ابراز کرد اصلا قبول ندارم و حرف روحانی که تبلیغ میکنند که در دوران هشت ساله احمدینژاد حتی یک کار مثبت انجام نشده را هم قبول ندارم.
شما اگر موضعگیریهای حزب موتلفه اسلامی، بعد از آنکه آن گروه انحرافی که در حال عرض اندام بود را ببینید، خواهید دید که ما اولین حزبی بودیم که به صراحت آن جمله انحرافی "مکتب ایرانی" در مقابل مکتب اسلام را رد کردیم. معتقد بودیم و هستیم که آن صحبت یک تفکر شاهنشاهی است. طرفداران شاه می خواستند اسلام و تاریخ اسلام در ایران به فراموشی سپرده شود بنابراین به حساب خودشان خواستند یک پلی بین پهلوی با سلسه ساسانیان و هخامنشی بزنند که پهلوی و آنها را به هم وصل کنند و اسلام فراموش شود.
ممنونم بابت صبوری و حوصلهای که برای پاسخ به سوالات به خرج دادید.
حبیبی: خواهش میکنم. موفق باشید.