وقتی مازیار زارع از نزدیکیهای هجده قدم دروازه خودی به سمت محسن مسلمان دوید به نظر میرسید هیچکس جلودارش نیست، نگران او بودیم در آن ثانیه های وحشت، نکند محسن مسلمان از ترس از خود بیخود شود و به مازیار حمله کند، نکند مازیار آنقدر از خود بیخود است که باید به جای فوتبال تکواندو و کیک بوکسینگ در چمن ببینیم. نکند روح سیروس گریه کند از این چمن و خاطراتش. مازیار چنان کینهای از پرسپولیس بر دل دارد که انگار باید رکوردش را در گینش ثبت کرد.
دیدار در انزلی اولین بار برای این دو تیم نبود، این دو فینالی را در همین انزلی برگزار کردهاند که اتفاقا در آن ملوان با دو گل سیروس جام حذفی را در روزهایی که پرسپولیس جام ها را میبلعید از این تیم گرفت. آن روز سیروس قایقران، کاپیتان ناو جنگی ملوان بود اما پس از بازی سرش را جلوی علی پروین، محمد پنجعلی و هواداران پرسپولیس بالا نیاورد. سیروس در محله کلویر بندر انزلی به دنیا آمد و تا قهرمانی پکن با ایران رفت و با گلش کره جنوبی را با خاک یکسان کرد. اما او کجا این مازیار با آن چهره عصبانی کجا؟
این لقب برای مازیاری که در پرسپولیس هم بوده و نان و نمک این تیم را خورده زیادی سنگین است و انگار با تریلی هجده چرخ هم نمیتواند آن را حرکت بدهد. بیانصافی نمیکنیم، هواداران فوتبال، هواداران پرسپولیس هم مثل آن سالها نیستند.
دقایقی قایقران را تشویق میکنند و دقایقی هم نوروزی را اما پای موضوعی که وسط میآید مثل همه هواداران دیگر در فوتبال ایران شعارهای کرکننده سر میدهند و فضای مجازی را به لجن میکشند، همینطور هواداران ملوان، همینطور هواداران تراکتورسازی و استقلال و دیگر تیم ها.
با این حال مازیار قایقران حق چنین رفتارهایی را ندارد، او در بازی های مختلفی با پرسپولیس سر شاخ شده و رد پایش در بازیها هست، از آن بازی که شش گل خوردند تا آن بازی که پنالتی گابریل را گرفت و پرسپولیس را از قهرمانی دور کرد.
اما مازیار کجا سیروس کجا؟ شاید برخی هواداران ملوان او را با همین شمایل دوست داشته باشند و این دعواها را نماد غیرت بدانند اما اینها تعصب نیست، تعصب در فوتبال یعنی خود قایقران که دو گل میزد و جام را به انزلی و مردمانش هدیه میداد نه مازیار که میرفت تا انزلی را به جنگ دعوت کند. سیروس به قول علی پروین برای جواب سلام دادن سرش را بالا نمی آورد اما مازیار می رفت تا جنجالی بزرگ به پا کند.
این کپی اصلا برابر اصل نیست، این مازیار قایقران نیست، کاپیتان هست اما قایقران نیست. تفاوتشان از زمین است تا آسمان از عرش است تا فرش، این یکی زود از کوره در میرود و مردم داری نمیکند و با هواداران دیگر تیمها هم سرشاخ شده است.
مازیار باید آن لحظه دویدنش را دوباره نگاه کند و حالت چشمهایش را، قیاقه عجیبش را. او نمیداند اما باید بداند که اگر بین او و مسلمان زد و خوردی در پی این حرکت مازیار رخ میداد معلوم نبود در انزلی چه اتفاقی رقم میخورد. بله قایقران جام پرسپولیس را گرفت اما به آنها احترام گذاشت اما مازیار احترام را فراموش کرده است.