ریاست مجلس از آن «عارف» یا «لاریجانی»؟

سهمیه‌بندی جناحین سیاسی در پارلمان دهم، موضوعی است که امروز به تیتر یک اذهان سیاسیون تبدیل شده است. اصلاح‌طلبان بر این باورند که غالب کرسی‌های مجلس دهم به رنگ آبی فیروزه‌ای درآمده اما در مقابل، راستی‌ها قاطبه صندلی‌های سبزرنگ بهارستان را زرد می‌بینند. خلاصه قصه، قصه ظن است و یار! 

اما سوژه‌ای که به مراتب داغ‌تر و پر حرارت‌تر از چالش فوق به نظر می‌رسد، موضوع ریاست مجلس دهم است. شاید با مشخص‌نبودن سویه‌گیری‌های سیاسی 75 نماینده مستقلِ ورودکرده به مجلس و نیز راهیابی 67 نامزد به دور دوم انتخابات، پرداختن به اینکه چه کسی و از کدامین جناح سیاسی بر سریر ریاست تکیه خواهد زد، موضوعی عجولانه و از سر کنجکاوی رسانه‌ای باشد؛ اما چه کنیم که تحلیل را جلوداری نیست!

 

انشقاق در لیست امید

اصلاح‌طلبان با کاربُن‌بستن به مشق سیاست‌ورزی‌شان در سال 92، این بار و در آستانه انتخابات اسفند 94 نیز با اصولگرایان میانه‌رو هم‌دست و هم‌داستان شدند و پیوسته "تکرار کردند" که باید به لیست ائتلافی خود با اصولگرایان اعتدالی و حامیان دولت که آن را "امید" نام نهاده بودند، رأی داد.

لیست مزبور در تهران، مجالی برای راهیابی اصولگرایان به مجلس فراهم نکرد و تمام 30 نفر عضو آن با لبخند وارد مجلس دهم شدند. با این وجود، چالش مبتلابه اصلاح‌طلبان، این است که اصولگرایان عضو لیست امید، باتوجه به آنکه میثاق‌نامه اصلاح‌طلبی را انگشت نزده‌اند، عملا در معادلات یارگیری برای ریاست مجلس، در صف اصولگرایی حضور خواهند داشت. موضوعی که وزن سیاسی اصلاح‌طلبان برای چانه‌زنی جهت ریاست عارف را کم و کمتر خواهد نمود.

اصولگرایان معتدل را خوش‌تر آن است که یک اصولگرا به ریاست نائل شود تا اصلاح‌طلبی هرچند نرمش‌پذیر به نام عارف. اصولگرایان برخواسته از مکتب علی لاریجانی، قُوای اجتماعی چپ‌ها را تنها بهانه جهت همراهی با رِفُرمیست‌ها می‌دانستند و با ورودشان به مجلس، دیگر دلیلی برای همراهی نخواهند دید. 

با احتساب این تحلیل، آنچه می‌تواند یاری‌رسان چپ‌گرایان در مجلس آینده باشد، یارگیری از انبوه مستقلین است. احمد حکیمی‌پور دبیرکل حزب اراده ملت ایران در گفت‌و‌گو با باشگاه خبرنگاران جوان با اشاره به امید اصلاح‌طلبان به مستقلین اظهار داشت: جریان سیاسی نمایندگان مستقل در همان ماه‌های ابتدایی مشخص خواهد شد. مستقلین عملا هیچ‌گاه در مجلس به عنوان یک جریان و جناح، مطرح نبوده‌اند. 

امیدبستن به مستقلین، راه پر ریسک و خطری برای اصلاح‌طلبان خواهد بود؛ چراکه فضای کلی حاکم بر مجلس آینده، هر وضعیتی را می‌تواند مترتب نه تنها چپ‌ها بلکه دیگر گروه‌ها و گعده‌های سیاسی نماید. ممکن است، قاطبه مستقل‌ها، بِرَند اصلاح‌طلبی را برای خود انتخاب کنند یا حاضر شوند در زمین اصولگرایی بازی سیاست را تمرین کنند.

از طرف دیگر، باید دید که در اتاق فکر جریان اصلاحات چه مِنویی برای ذائقه اصلاح‌طلبان جهت ریاست مجلس آینده آماده خواهد شد. اینکه در این مِنو، علی لاریجانی بر عارف ترجیح داده شود، چندان دور از ذهن نیست؛ چراکه اولا لاریجانی نسبت به عارف در بدنه حاکمیت متنفذتر است؛ ثانیا لاریجانی در دو سال گذشته و در حمایت از دولت برخواسته از رأی اصلاح‌طلبان، چیزی کم نگذاشته است و ثالثا عارف نشان داده که در وضعیت فشارهای سیاسی، همواره "تعامل" را بر "تقابل" ترجیح داده است؛ مسئله‌ای که چندان با روح اقتدارگرای برخی اصلاح‌طلبان جور درنمی‌آید.

 

لاریجانی و لاغیر!

اصولگرایان برای حضور در انتخابات 7 اسفند و جبران ناکامی انتخابات ریاست‌جمهوری 92، دست به تشکیل شورایی تحت عنوان "شورای ائتلافی" زدند. شورایی که نهایتا با اجماع نظر، لیست‌های انتخاباتی خود در سراسر را کشور ارائه کرد. در لیست تهرانِ اصولگرایان، جبهه پایداری و تحول‌خواهان این جریان(رهپویان و ایثارگران) حرف اول و آخر را زدند. موضوعی که نقد برخی محافل اصولگرایی را به دنبال داشت. هر چه که بود و هر چه که شد، لیستِ راست‌هایِ پایتخت‌نشین با وادادن قافیه رقابت به رقیب، در ورود متبوعین خود به بهارستان ناکام ماند. حتی "غلامعلی حدادعادل" که در 3 دوره اخیر مجلس، رتبه نخست لیست تهران را در قبضه خود نگاه داشته بود، با قرارگرفتن در رتبه 31، غائب بزرگ مجلس دهم از جبهه اصولگرایان لقب گرفت. 

 

همان‌طور که در سطور قبل به آن اشاره داشتیم، اصولگرایان قاعدتا ترجیح می‌دهند تا رئیس مجلس آینده از میان طیف خودی باشد تا شخصی همچون عارف از طیف اصلاحات. این گمانه سیاسیِ قریب به واقعیت، با راه‌نیافتن رئیس مجلس هفتم به پارلمان آینده، دوچندان تقویت خواهد شد. حتی اصولگرایانی که در شرایط به‌وجودآمده در سال‌های اخیر، چندان سنخیت فکری و سیاسی با لاریجانی نداشتند، حاضر خواهند بود، مقابله وی با رئیس‌جمهور سابق، حمایت از برجام و آن 20 دقیقه معروف و همچنین حضور مستقل رئیس مجلسین هشتم و نهم در رقابت‌های انتخاباتی 7 اسفند را به باد فراموشی بسپارند تا مبادا فردی از تبار اصلاح‌طلبی بیاید و همه‌چیز را به باد تغییر بگیرد.