زنده یاد فرجالله سلحشور متولد اولین روز فروردین سال 1331 بود.
این هنرمند متعهد،ارزشی و انقلابی در قزوین متولد شد و در ادامه به تهران آمد و تا 8 اسفند 13394 که جان به جان آفرین تسلیم کرد، در این شهر ماندگار شد.
نوروز امسال، اولین عیدی است که سلحشور چشم از جهان فروبسته و جای خالی او ما را بر این داشت تا آخرین سخنان این هنرمند بین المللی را با هم مرور کنیم.
زنده یاد سلحشور در مستند «بنده فیلمسازم اما...» که در مرکز گسترش فیلمنامه نویسی صداوسیما ساخته شده،سخنان قابل تأملی درباره مرگ و رویارویی با آن زده است. او همچنین درباره هنر و هنرمند سخن گفته که آن را عبادت میداند.
«بنده فیلمسازم اما...» به کارگردانی محمد هوشیاری ساخته شده و برای اولین بار از شبکه یک سیما به روی آنتن رفت و در ادامه هم بنا به درخواست مخاطبان علاوه بر پخش دوباره از این شبکه، از شبکه افق نیز پخش شد. آنچه در ادامه میخوانید بخشهایی از سخنان مرحوم سلحشور در این برنامه تلویزیونی است:
*بنده فیلمسازم و به این افتخار می کنم و از عنایاتی است که خداوند در حق من کرده است. اگر کارگردانی خدمت به اعتقادات و جامعه است ان شاءالله که ما هم جزو اینها باشیم چه نویسندگی، کارگردانی و بازیگری من به این موضوع به چشم عبادت نگاه میکنم.
*اگر برای خدا کار می کنم باید همه چیزهایی که خدواند گفته را باید رعایت کنم. نماز میخوانم و وضو میگیرم عبادت است، کارگردانی هم میکنم باید وضو بگیرم. من فیلمسازی را که دنبالش هستم را مقدس میدانم.
*خاطرم هست که ما در مسجد جواد الائمه برای بچهها قرآن و تجوید و روخوانی آموزش میدادیم و کار نمایشی نکرده بودیم. تا اینکه در مسجد علی اکبر یک گروه از بچههای یزد نمایشی را آوردند و اجرا کردند با نام حجربن عدی و دیدیم که روی تماشاگر خیلی تاثیر گذاشت ما دیدیم نمایش زبان خوبی برای گفتن یکسری حرفهای مذهبی و قصههای خوب دارد.
*این نمایش را از اواخر سال ۵۶ تا اویل ۵۷ کار کردیم. در مسجد علی اکبر بردیم روی صحنه ولی ساواک آمد و آن را به هم زد. من به جای اینکه فکر کنم بازیگر یا فیلمساز باشم، دغدغه این را داشتم که فیلمسازی که از دوران شاه به ما رسیده را چطور تغییر بدهم.
*ماهیت سینما سردر سینما بود. اگر این سینما به درد انقلاب نمیخورد پس سینمایی که به درد انقلاب میخورد کدام است؟ سوالی است که تمام عمرم به دنبال آن بودم. سینمایی که میتواند در خدمت اسلام و انقلاب باشد، کدام است؟
*سلحشور همچنین در این مستند به ایفای نقشش در توبه نصوح اشاره میکند و لحظات مربوط به خاکسپاری نقشی که او ایفا کرده است: وقتی تابوت را گذاشتند کنار قبر و جسد را روانه قبر کردند گفتم خدایا مرگ همین است اگر من مرده بودم چه میشد؟ تلقین هم خواندند، آنجا آدم هم زیاد بود و مساله ترس نبود و مخصوصا وقتی سنگ لحد را گذاشتند گفتم ناخودآگاه بفرما دیگر تمام شد.
*همان دفن و مرگ نقطه عطفی در زندگیام بود.نامه اعمالمان به زودی می رسد.