خانواده مرد جوان پیش روی بازپرس سیفی ادعا کردند که پسرشان مهندس معمار است و از عصر روز گذشته هیچ اطلاعی از وی ندارند و هرچه با موبایلش نیز تماس میگیرند بیفایده است. خیلی زود، تیمی از مأموران اداره 11 پلیس آگاهی تهران با دستور بازپرس شعبه چهارم برای رازگشایی این سناریوی مرموز وارد عمل شدند.
کارآگاهان در گام نخست به سراغ حسابهای بانکی مرد گمشده رفته و در تحقیقات گسترده پی بردند روز 12 اسفند ماه 2 میلیون تومان از حساب مهندس معمار برداشت شده و همین سرنخ کافی بود تا اقدامات فنی و پلیسی برای عامل برداشت میلیونی کلید زده شود. تیم تحقیق در ادامه و بررسی حساب مهندس جوان به دختر جوانی که آرزو نام دارد رسیدند و مأموران روز 16 اسفند ماه این دختر جوان را دستگیر کردند.
کارآگاهان در این مرحله با تجسسهای پلیسی متوجه شدند که کارتهای بانکی و مدارک کاری مهندس گمشده در اختیار دختر جوان است و خیلی زود تحقیقات فنی از وی صورت گرفت. آرزو در اعترافاتش به مأموران گفت: 3 ماه است که با پسر جوانی به نام اکبر آشنا شدم و قرار است با هم ازدواج کنیم 3 روز پیش وقتی برای دیدن اکبر در محل قرار حاضر شدم وی این مدارک و کارتها را به من داد و ادعا کرد که این وسایل را به صورت امانت از دوستش گرفته و خواست برای اطمینان در اختیار من باشد و هیچ گونه اطلاعی دیگر از این ماجرا ندارم.
کارآگاهان در این مرحله با اطلاعات به دست آمده تجسسها را روی دستگیری اکبر متمرکز کرده و با راهنمایی دختر جوان موفق شدند روز 20 اسفند ماه این جوان 30 ساله را دستگیر کنند.
اکبر در این شاخه از تحقیقات سعی داشت با دروغپردازی خود را از ماجرای گم شدن مهندس جوان بیاطلاع معرفی کند اما زمانی که در تناقض گویی هایش گرفتار شد پرده از راز جنایتی تلخ برداشت. با جنایی شدن پرونده مهندس گمشده که به جنایتی پنهان تبدیل شده بود این پرونده در اختیار مأموران اداره 10 پلیس آگاهی تهران قرار گرفت و تحقیقات به دستور بازپرس منافی آذر از شعبه سوم دادسرا آغاز شد.
اکبر در اعترافاتش به مأموران گفت: 3 ماه پیش از جنایت در مترو با مهندس جوان آشنا شدم و ابتدا درباره کار با هم صحبت کردیم و سرانجام برای اینکه قصد داشتیم بیشتر با هم آشنا شویم شماره موبایلمان را ردوبدل کردیم. وی افزود: در این مدت با مهندس جوان تلفنی صحبت میکردم و حتی چند بار نیز با هم بیرون رفتیم تا بیشتر آشنا شویم که در این مرحله وقتی دیدم مهندس معمار در وضعیت مالی خوبی قرار دارد و خودم بیکار هستم وسوسه شدم تا کارتهای بانکیاش را سرقت کنم تا پول هایش را به جیب بزنم.
وی افزود: روز حادثه جلوی خانه مهندس منتظر ماندم تا اینکه وی سوار بر خودروی اوپتیمایش وارد پارکینگ شد که من نیز پشت سرش وارد پارکینگ شدم و وقتی قربانی از خودرو پیاده شد چاقویم را زیر گردنش گذاشتم و با تهدید کارتهای بانکی و رمزهایش را از او گرفتم.
وی ادامه داد: سپس با بست پلاستیکی دست و پاهای مهندس را بسته و آبمیوهای را که از قبل با قرص خواب آور مسموم کرده بودم به او دادم، وقتی مهندس بیهوش شد او را داخل صندوق عقب خودرو گذاشته و سوار بر اوپتیمای سفید رنگ از ساختمان خارج شدم و چند ساعتی را در خیابانها پرسه زدم و سپس خودرو را در خیابان پیامبر مرکزی، کنار مجتمع تجاری کوروش رها کردم و دیگر اطلاعی از وی ندارم.
بازپرس منافی آذر و تیمی از مأموران اداره 10 پلیس آگاهی تهران روز 20 اسفند ماه به محل رها شدن خودروی لوکس رفته و زمانی که صندوق عقب خودرو را باز کردند با جسد مهندس جوان روبهرو شدند.
کارشناسان پزشکی قانونی در محل اعلام کردند که 8 روز از زمان مرگ این مهندس جوان میگذرد که در این مرحله بازپرس منافی آذر دستور داد تا جسد به پزشکی قانونی انتقال داده شود تا علت مرگ مهندس جوان اعلام شود. بنا به این گزارش، بازپرس شعبه سوم دادسرای امورجنایی در این مرحله دستور داد تا متهم برای تحقیقات بیشتر در اختیار مأموران اداره 10 پلیس آگاهی تهران قرار گیرد.