نیازی به مقدمهچینی ندارد و نامش با سینمای ایران گره خورده است؛ سینما و کاراکتری که پیش از انقلاب راهی بیراهه را میرفت و در ابتدای انقلاب نام و نگاهش تغییری اساسی یافت. سعید راد پس از بازی در فیلمهای ماندگار ابتدای انقلاب مانند «عقابها» و فاصلهای چندساله، بازگشتی همراه با تامل با آثاری چون «دوئل»، «چ» و سریال «در چشم باد» در این سالها داشت و حالا بازیگر شناختهشده سینمای ایران به دنبال پرسوناژهایی خاص و متفاوت است. گفتوگویم با سعید راد که این روزها فیلم جادهای «پایان خدمت» را در اکران دارد، درباره جشنواره فیلم فجر و «بادیگارد» شکل یافت؛ ساخته فیلمساز مطرح سینمای ایران، ابراهیم حاتمیکیا.
چند فیلم از آثار جشنواره اخیر فجر را دیدهاید؟
من چون برای بازی در فیلمی باید به شهرستان میرفتم تنها چند فیلم از آثار جشنواره مانند «ابد و یک روز» و «امکان مینا» از آقای تبریزی و «بادیگارد» از آقای حاتمیکیا را دیدم.
شما پیش از این با ابراهیم حاتمیکیا در فیلم «چ» همکاری داشتید. جدا از شناخت موجود، فیلم «بادیگارد» را از لحاظ سینمایی چگونه دیدید؟
همان طور که انتظار داشتم فیلمی حرفهای و به تمام معنا سینمایی بود و خیلی از تماشای «بادیگارد» لذت بردم. از طرفی بازیهای فوقالعاده خوبی داشت و از همه لحاظ عالی بود و البته جز این از آقای حاتمیکیا و عوامل فنی این فیلم که جزو اساتید رشته خود هستند، انتظار دیگری نمیرفت. مثلا آقای محمود کلاری همه مدارج را طی کرده است و مافوق تخصص است و شاگردانش دارند بهترین فیلمها را تصویربرداری میکنند. فیلمبردارهایی مانند کلاری و جعفریان جزو سینمای بدنه هستند و حتی میتوانند در فیلمهای بزرگ خارجی کار کنند.
کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا نسبت به فیلمهای گذشته بویژه «چ» را چگونه دیدید؟
ببینید! افرادی مانند حاتمیکیا، درویش، تبریزی و مجیدی فیلمسازان با کلاسی هستند و در درجه بالایی از تواناییهای فنی قرار دارند و جزو سینمای بدنه ما هستند و چون من در این نوع سینما کار میکنم، میدانم اینها چه نعمتهایی در سینمای ایران هستند و فیلمسازان جدید با وجود استعدادهایی که دارند باید سالها زحمت بکشند تا به سطح حاتمیکیا برسند و اینها فیلمسازانی نیستند که توسط سینمای ایران نادیده گرفته شوند.
منظورتان از سینماگران بدنه افرادی کارکشته و حرفهای است؟
ببینید! سینمای بدنه کاملا حرفهای و در حیطه فعالیتهای تخصصی است و همه دنیا اینگونه فیلمسازان را دارند. مثلا امثال کوروساوا و ساتیا جیت رای و جان فورد چند فیلم درست میکنند و بعدها خیلیها از آنها تاثیر میگیرند و فیلم میسازند. در حالی که در سینمای مولف بیشتر جریانسازی انجام میشود که در کشورمان آقای فرهادی اینگونه است که هنوز خیلیها دارند از اندیشه و نوع فیلمسازیاش تغذیه میکنند. سینمای حرفهای و تخصصی در همه جای جهان از آن افرادی است که سینما را بخوبی میشناسند و نسبت به رنگ، نور، قابها، دکوپاژ و زیباییشناسی سینما احاطه درستی دارند. اینها ذاتا فیلمساز هستند و در تجربه به مدارج بالایی رسیدهاند. به نظرم دوستانی را که فیلمنامهای در اختیار دارند و براساس آن میخواهند به نوعی فیلم اول خود را بسازند حتی با وجود جایزهها نمیتوان فیلمسازی حرفهای به معنای کامل آن دانست.
منظورتان فیلم «ابد و یک روز» و کارگردان جوان آن است که سیمرغهای جشنواره را درو کرد؟!
من در سالهای اخیر 17 کار با فیلمسازان جوان انجام دادم و باید بگویم این کارگردانها استعداد دارند و خوب است همه نوع فیلم و کارگردانی در سینما وجود داشته باشد اما نیاز به فرصت دارند تا خود را پیدا کنند و اینگونه نیست که با یک فیلم بتوان کار به خصوصی کرد، چرا که کارگردانی مساله پیچیدهای است. «ابد و یک روز» هم فیلم خوبی با کارگردانی برجستهای بود و کار آن جوان کارگردان هم خوب بود و تکنیک درستی داشت و بازیها هم مناسب بود اما با آن سینمای بدنهای که من دنبالش هستم فاصله داشت. من از شما میپرسم کار هر کسی است که فیلمی مانند «دوئل» را بسازد؟
برخی فیلمها نیاز به پروداکشن حرفهای و کارگردانی حرفهای دارند و اجرای سکانسهای اکشن کار هر کسی نیست.
تمام شد دیگر! هر کسی هم نمیتواند فیلمی مانند «محمد رسولالله(ص)» را بسازد. سینما که فقط یک آپارتمان و چند شخصیت و موضوعی کوچک نیست و نیاز به فضاسازی و تفکری بالا دارد. باید فیلمسازان جوان آنقدر رشد کنند تا به پای افراد شناختهشده برسند. الان بازیگران خیلی خوبی وارد سینما شدند اما اگر نگاه کنید خیلی مانده تا به معیارهای امثال شادروان شکیبایی و پرویز پرستویی برسند. اینها غولهای تجربه هستند و جوانها خیلی باید تلاش کنند تا به آنها نزدیک شوند.
البته برخیها با طعنه میگویند فیلمسازانی مانند حاتمیکیا و مجیدی با بودجه و شرایط ویژهای که دارند میتوانند در آثارشان عرض اندام کنند!
اصلا چنین چیزی نیست. شما بودجه کل سینمای کشور را به همان فیلمسازان بدهید و ببینید میتوانند کار درستی انجام دهند. سینما جدا از بودجه نیاز به دانش و تجربه و فن دارد. این فیلمسازان ارزنده مانند مجیدی و حاتمیکیا در آثارشان نگاه دارند. شما فیلم «آواز گنجشکها» را در ذهنتان مرور کنید؛ ببینید آقای مجیدی چه فیلم فلسفیای ساخته که پر از تخصص سینمایی است و نیاز به تامل دارد. من نمیدانم چرا این فیلم را برای اسکار نفرستادند؟! فیلمی مانند «محمد رسولالله(ص)» در سینمای ما لازم است ساخته شود و دنیا دارد میسازد و ما چرا نسازیم. ما جدا از بودجه و امکانات، شعورش را هم داریم و چه ایرادی دارد ساخت فیلمهای اینچنینی؟ متاسفانه سینمای ما هنوز دنبال موضوعات کوچک اجتماعی است و از مسائل مهم غافل است. باید کار درست کرد و از طرفی حرمتها را حفظ کرد. من مخالف حاشیهها و جواب دادن برخی به گفتههای افرادی دیگر هستم. این درست نیست و سینما نیاز به زیبایی و تفکر دارد. سینما پر از جلوههای زیبایی است و نباید دنبال حرفهای بیهوده و شایعهها و مسائل گمراه کننده بود. البته من خودم چند سال پیش نقدها و رفتارهای تندی هم انجام دادم اما حالا که نگاه میکنم، میبینم گفتن هر نوع نکتهای درست نیست.
پس دلیل اینکه برخیها با برچسب فیلمسازان رانتی و دولتی به آثار نگاه میکنند، برآمده از نوعی حاشیهپردازی یا کینهجویی نسبت به فیلمسازان کارکشته است؟
ببینید! یک چیزی را خدمتتان عرض کنم، به هر حال همه فیلمهایی که به دور از بودجه دولت و براساس پول شخصی ساخته میشوند هم به نوعی دولتی هستند، چرا که جدا از مسائل بودجه، باید فیلمها برای تایید به مصوبه و نظارت دولت دربیایند. بالاخره فیلمنامه باید مورد تایید شورایی دولتی قرار بگیرد و از طریق قانون دولتی پروانه ساخت دریافت کند. مگر فیلمی داریم که براساس مجوز قانونی کشور نباشد؟ و البته خیلی هم خوب است که نظارتی وجود دارد و اگر این هم وجود نداشت معلوم نبود چه اتفاقی پیش میآمد!
معمولا بازیگرانی که با آقای حاتمیکیا کار میکنند جزو کاندیداها یا برندگان سیمرغ جشنواره میشوند. شیوه کار ایشان که موجب بازی متمایز بازیگران میشود، چگونه است؟
امثال آقای حاتمیکیا کارشان را به خوبی بلدند و شیوه انتخاب بازیگران را میدانند که چه افرادی را برای چه نقشهایی انتخاب کنند و وقتی اینگونه باشد به طور حتم باید بازیها و آثار ساختهشده درخشان از کار دربیاید. حاتمیکیا جنس بازیها را میداند و با کاراکترها به خوبی تمرین میکند تا نقشها را در اختیار خود بگیرند. اینگونه نیست که مانند برخیها بازیگردانی سرکار بیاورد و همه چیز را به او بسپارد. او خود به بازیها احاطه دارد. اینگونه فیلمسازان حرفهای هستند و میدانند چگونه بازیگرانی مناسب برای نقش را پیدا کنند و با چه روشی با بازیگر برخورد کنند.
و شما نقشی متناسب با چهره، صدا و استیل بازی را در نقش تیمسار فلاحی فیلم «چ» با همین شرایط به دست آوردید.
خب! همین براساس تخصص بالای ایشان بوده که تشخیص دادند من به خوبی میتوانم آن نقش حساس را در فیلم «چ» در بیاورم و برای من هم این فیلم تجربه خیلی خوبی بود.
پس خودتان علاقهمند به بازی در فیلمهای حاتمیکیا هستید؟
چرا که نه! من حالا دارم در فیلم جدید آقای کمال تبریزی بازی میکنم و آدم دوست دارد تجربیاتی با اینگونه فیلمسازان شاخص داشته باشد.
حالا برخیها عنوان میکنند به دلیل مسائلی فراسینمایی، سیمرغ جشنواره فیلم فجر از آقای حاتمیکیا دور شد!
من به این حرفها چندان اعتقادی ندارم.
اما براساس گفتههای خودتان و بسیاری از اهالی فن، کارگردانی ایشان حداقل میتوانست جزو کاندیداهای اعلامی باشد!
بله! همین طور است و واقعا اعتقاد دارم کارگردانی ایشان در «بادیگارد» برجسته بوده است. اما تا آن جایی که من اخبار را دنبال میکنم و فیلمهایی که در جشنوارهها میبینم، بسیاری از موارد بستگی به سلیقهها دارد. به هر حال داورانی با سلایق مختلف وجود دارند و هر کسی میتواند نظری داشته باشد. من به دنبال مسائل دیگری که احتمال میدهند، نیستم و نمیخواهم به آنها بپردازم اما براساس شناختی که از آقای حاتمیکیا دارم و به دلیل اینکه با ایشان کار کردم، میدانم چنان منش والایی دارند که اصلا دنبال سیمرغ و این مسائل نیستند و برایشان نگاهی که دارند، مهم است. از طرفی پذیرش فیلمها را تماشاگران در اکران تعیین میکنند، حالا هر اتفاقی که میخواهد در جشنوارهها بیفتد و هر نوع مساله چپ و راستی که وجود داشته باشد!
انتخاب پرویز پرستویی را به عنوان بهترین بازیگر مرد در جشنواره فجر برای نقش حاج حیدر چگونه دیدید؟
ببینید! آقای پرستویی جزو بازیگران شاخص سینمای ایران است و مانند او و مرحوم خسرو شکیبایی کم پیدا میشود. ما به هیچ وجه نمیتوانیم از حضور پر بار ایشان طی سالهای طولانی به راحتی گذر کنیم و کاراکتری که در «بادیگارد» بازی کردند هم شاخص بود. ایشان زیاد روی سن جشنوارهها رفتهاند و جایزههای خود را گرفتهاند و بارها در نقشهایی سخت مانند همین حاج حیدر فیلم «بادیگارد» مورد تایید قرار گرفتند. البته چند سالی است در سینمای ایران با ساخت فیلمهای تجربی و ورود بازیگرانی جدید توجهات به سمت آنها رفته است و این بد نیست و البته باید دید چه از دل آنها در میآید! به نظرم 3 فیلمساز جوان که بتوانند وارد بدنه سینمای ما شوند در سال برای ما کافی است. این همه کار ساخته میشود اما شما یکیشان را که ماندگار شود، دیدهاید؟ یک فیلمی بود که خیلی تعریف میکردند و اخیرا رفتم در سینما دیدم، فیلم خوبی هم بود اما در اندازههای خودش قابل بررسی است و به اندازه نگاه من به سینمای حرفهای نبود. البته این را هم بگویم که من هم دارم سلیقهای نگاه میکنم.
و شما در این سالها همچنان با حوصله به دنبال نقشهایی ماندگار و اثرگذار در سینمای ایران هستید؟
اتفاقا به شما بگویم به تازگی نقش خیلی خوبی را در اختیار گرفتهام.
در همین فیلم جدید کمال تبریزی است؟ نام فیلم مشخص شده است؟
خیر! نقشم در فیلم آقای تبریزی را دوست دارم اما در فیلم دیگری از فیلمسازان مطرح کشور قرار است بازی کنم که خیلی منتظر آن نقش در کارنامهام بودم و قرار است از خردادماه سال آینده کلید بخورد و نامش هنوز مشخص نیست و امیدوارم تولیدش هر چه زودتر شروع شود.