«توماس اردبرینک»، خبرنگار روزنامه نیویورک تایمز در تهران در گزارش اخیر خود (2 اسفند 94) درباره انتخابات ایران با عنوان «اصلاحطلبان ایران اهداف دقیقی برای رأی گیری پیشرو معیّن میکنند» با پرداختن به سوابق -از دید او- درخشان جریان اصلاحات به خصوص در دوره هشت ساله اصلاحات، شکست این جریان را در کشور به ساختار حکومت، روحانیت، سپاه پاسداران و دیگر جریانات همسو با نظام پیوند زده است.
«اردبرینک» که در گذشته خبرنگار روزنامه واشنگتن پست در ایران بود و با جایگزینی جیسون رضائیان (جاسوسی که مدتی قبل در تبادل زندانیان آزاد شد) با او در سال 1391، خبرنگار نیویورک تایمز شد، مانند موج رسانهای این روزهای غرب، از رد صلاحیتهای گسترده به عنوان تلاش نظام برای خارج کردن جریان قدرتمند اصلاحات (!) از صحنه سیاسی نام میبرد و مردم ایران را به راحتی از نظام جدا میانگارد.
این در حالی است که اولا اغلب افرادی که رد صلاحیت شدند به دلایلی غیر از وابستگی به این جریان بوده و در این باره احمد قنبری، سخنگوی هیئت نظارت بر انتخابات شورای نگهبان در دیماه گفته بود: «براساس تجزیه و تحلیل و بررسی، دلیل رد صلاحیتشدگان مسائل مالی، فساد اقتصادی و اخلاقی و همچنین پایبند نبودن به مبانی اسلامی دارای بیشترین سهم در رد صلاحیتهاست.» و « وابستگی به گروهها و احزاب منحله، مواضع سیاسی و ارتباط با فتنه سال 88» در مراتب بعدی قرار دارد.
البته این نکته را نیز نباید از نظر دور داشت که این رد صلاحیتها فقط مربوط به اصلاحطلبان نبوده و این مسئله برای جریان اصولگرا نیز رخ داده است به طوری که اصولگرایان حدودا دو برابر اصلاحطلبان رد صلاحیت شدهاند.
نکتهای که جالب توجه است این است که خبرنگار نیویورک تایمز در همه گزارش خود و میتوان گفت در همه گزارشهای اخیر خود درباره انتخابات اسفندماه ایران تلاش دارد جریان اصلاحات را با همه خطاها و اشتباهات فراموش ناشدنی آن جریانی قدرتمند در درون کشور معرفی کند که «به دلیل آنکه تنها گزینه سیاسی قابل دوام در ذهن بسیاری از مردم هستند، باید میلیونها رأی بالقوه را جذب کنند.» ولی آیا اکنون واقعا جریان اصلاحات در کشور جریانی قدرتمند است؟
اردبرینک در قسمتی از گزارش خود مانند سایر گزارشهای پیشین که سیاه نمایی از وضعیت ایران است، با ادعای اینکه اصلاحات سیاسی در ایران تعطیل شده و در نتیجه اصلاح طلبان تضعیف شدهاند، به حصر خانگی سران اصلاحات و ممنوع التصویری رئیس جمهور دولت اصلاحات اشاره میکند و جریان انقلابی نظام را عامل آن میداند.
گزافه بودن این سخن نیز آشکار است. اکنون پس از گذشت 6 سال از فتنه 88 بر همگان روشن شده که نظام و در رأس آن رهبر معظم انقلاب همواره با جریان اصلاحات با وجود اشتباهات بزرگ آنها و ایجاد هزینههای بزرگ برای نظام مانند فتنههای 78 و 88 که اثرات آن هنوز هم در قالبهای مختلفی مانند تحریمهای ناعادلانه حقوق بشر پابرجاست، کاملا قانونی برخورد کرده و بالاتر از آن درمورد سران اصلاحات که عوامل اصلی چنین هزینه بزرگی بودند با رأفت اسلامی برخورد کرده است. نظام تنها و تنها از این افراد به جهت ظلمی که کردهاند یک عذرخواهی از مردم میخواهد که در مقابل گناه بزرگ آنها، عقوبت بسیار کوچکی است. جای تأکید دارد که خیلی از کسانی که حتی برای انتخابات روزهای آینده تأیید صلاحیت شدهاند، هنوز موضع شفافی نسبت به فتنه 88 ابراز نکردهاند.
همچنین اردبرینک درحالی اتفاقات مجلس ششم مانند تحصن نمایندگان در مجلس را هزینهای برای تغییر ایدئولوژی جمهوری اسلامی و ارتقای آزادیهای فردی میداند که اتفاقات این مجلس به خصوص همین تحصن لکه ننگی در تمام مجالس شورای اسلامی در دوران انقلاب بوده است. درمورد اشتباهات مجلس ششم حتی برخی حامیان این جریان نیز معترفند و همین چند روز پیش بود که علی یونسی، مشاور اصلاح طلب رئیس جمهور گفت: «مجلس ششم با اینکه مجلسی قوی بود اما نباید برای حاکمیت نگرانی و تشویش ایجاد میکرد. وارد شدن این مجلس به برخی مسائل کلی نظام به هیچ عنوان به مصلحت نبود.»
اردبرینک درخواست از مردم برای شرکت در انتخابات اخیر را از سوی اصلاحطلبان با هدف جلوگیری از حضور بیشتر طیف انقلابی در مجلس این دوره دانسته است.
این در حالی است که جریان اصلاحات برای یافتن مشروعیت و وجاهت قانونی که پس از فتنه 88 به طور کامل از دست داده، نیاز جدی به این انتخابات دارد و اگر نتواند تعدادی کرسی در مجلس این دوره کسب کند بنابر نظر بسیاری رسانهها و کارشناسان غربی مانند شبکه خبری جمنیوز نابود خواهد شد. علاوه بر این جریان اصلاحات، تحریم انتخابات دوره نهم مجلس شورای اسلامی را تجربه کرده است که منجر به از دست دادن کرسیهای زیادی از آنها شد. پس اساسا اصلاحطلبان ناچارند برای حفظ بقای سیاسی خود در انتخابات شرکت کنند و در این باره منتی نیز بر نظام و مردم ندارند.
یکی از نشانههای مرگ سیاسی جریان اصلاحات در صورت عدم پیروزی در این انتخابات، حمایت از جریان حامی دولت است که حتی از دیدگاه خود اردبرینک با وجود آنکه روحانی برای حمایت از اصلاح طلبان رد صلاحیت شده مداخله نکرده است، ولی آنها دوباره از او حمایت میکنند.
در پایان باید تأکید کرد که چنین نظراتی از فردی مانند توماس اردبرینک چندان عجیب نیست. وی که سابقه سیاه نمایی وضعیت اجتماعی، فرهنگی و سیاسی ایران، به کرات در پرونده او دیده میشود، مستند «مرد ما در تهران» را در 7 قسمت تهیه کرده و در آن به موضوعاتی میپردازد که از دید او و رسانه مطبوعش از موارد نقض حقوق بشر مورد ادعای غرب هستند. اساسا نه تنها خبرنگار این روزنامه و یا حتی روزنامه او، بلکه همه رسانههای غربی در عمر 37 ساله نظام اثبات کردهاند که وظیفهای جز این ندارند و اگر در برخورد با ایران منش دیگری در پیش بگیرند باید تعجب کرد. سرو کله این رسانهها مخصوصا در ایام انتخابات پیدا میشود و با جنجال زیاد تلاش میکنند واقعیت موجود در ایران را وارونه نشان دهند ولی حداقل تاکنون نتوانستهاند تأثیری در نتیجه انتخابات ایران که حاصل عزم انقلابی مردمان آن است بگذارند.