آئین رونمایی از دو اثر جدید عماد افروغ با عنوان «دیالکتیک و تفاوت» و «دیالکتیک روی بسکار» با حضور نویسنده آثار، رضا داوری اردکانی، رئیس فرهنگستان علوم، حجتالاسلام حمید پارسانیا عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و حجت الاسلام زائری در فرهنگسرای اندیشه عصر دیروز (سهشنبه 27 بهمن) برگزار شد.
سخنران پایانی این مراسم، داوری اردکانی با بیان اینکه زمان اندکی برای تورق این آثار داشته اما تا حدودی با مفاهیم آن آشنا شده است، گفت: در مقامی نیستم که بحثی درباره آراء بسکار داشته باشم چرا که خود دکتر افروغ درست است که غلو کردند «بسکار نیاگارای لفاظی است» اما بهرحال دشوار مینویسند! مشکلنویسان با همدیگر هستند و حرف هم را میفهمند.
وی در ادامه افزود: امروز ما در مرحله ای از علم و فهم و آموزش قرار داریم که بیست سال پیش نداشتیم هر چند ملاصدرا مباحثی می گفت، ما تصور می کنیم با علم باید راه بجوییم و خیلی مایه سرافرازیمان است اگر بگوییم در علم پیشرفت کرده ایم اما «ثم ماذا»؟ چه بدست آوردیم؟ به اعتقاد من کار بزرگ دکتر افروغ انتشار این دو اثر نیست ارادت من هم به ایشان برای این دو کتاب نیست، هر چند منکر زحمات ایشان نمی شوم اما یک چیزی در درون ایشان است که خیلی مهم است و به ما می گوید چرا فلسفه باید ملکه باشد؟
داوری اردکانی همچنین گفت: در قرون وسطی میگفتند که فلسفه را به خدمت کلیسا درآوردند، بنده واقعا نمیدانم فلسفه خادم یا مخدوم است آما آنچه میخواهد بگوید را کم و بیش میفهمم و نمیگویم کامل با آن موافق هستم اما دکتر افروغ را درک میکنم. بنده هفتاد سال است که دانشآموزی میکنم و از کسی که دلش برای دانش میتپد، خوشم میآید. افروغ میتوانست فلسفه و علوم اجتماعی تدریس کند اما مطلب این است که ما کجا هستیم و چکار میکنیم؟
وی با بیان اینکه سیاستمدار حرف خود را میزند اما بنده سیاستمدار نیستم، گفت: همه ما یک وجود منتشر داریم و خود فرد منتشر هستیم، مثل بقیه مردم زندگی میکنیم و طبعا پسند و ناپسند داریم اما در مقام دانشمندی مطلب فرق می کند؛ من همیشه تصور میکردم احترام به دکتر افروغ این است که دانشمند است نه یک دانشمند اخلاق. هر چند من چیز غیر اخلاقی از ایشان ندیدم مگر زمانی که با کار سیاست او مخالف بودم! اما او صراحت کافی و پروا برای ارائه نظراتش را دارد و اینها برای من قابل احترام است، باز هم اینها را رها کردند و به سراغ علم رفتند.
داوری با اشاره به اینکه خود نیز می توانسته در دانشگاه تدریس کند و وظیفه اداری خود را انجام دهد، گفت: اما یک لحظه تصور کردم که من چهکار میکنم، این علوم اجتماعی و فلسفه چکار باید بکند؟ چرا هست؟ اینجا دیگر جریان متفاوت شد تا اینکه سعی کردم از فلسفهای سیاست بیرون بکشم، از هیچ فلسفهای سیاست مستقیم بیرون نمیآید.
وی با بیان اینکه در زندگی اش برخلاف دکتر افروغ فرد خوشبینی نبوده چرا که اندک اعتقادی داشته اما بازهم مأیوس و ناامید نبوده است، توضیح داد: بنده معتقدم نمی توانم ناامید باشم اما وقتی به اطراف نگاه میکنم میپرسم چرا شرایط این طور است؟ ناامید نمی توان بود، دکتر افروغ امیدوار است سال ها کوشش کرده یک بنایی پیدا کند برای نظامی که در تفکر اسلامی داریم، سراغ ابن سینا، خواجه نصیر، ملاصدرا و ... هم رفته است.
داوری در ادامه توضیح داد: استنباط من این است که بسکار فکر هندی دارد ولی از عرفان ما اطلاعی نداشته از تفکر هندی الهام گرفته و و روح هندی در تفکرش است. دکتر افروغ هم همتی کرده و دانش را شغل خود نکرده، هرچند همه ما این کار را میکنیم اما باز هم دانشمند حق ندارد دانش را شغل خود قرار دهد، باید در خدمت دانش باشد.
وی با اشاره به اینکه کانت را قبول ندارد که می گوید انسان غایب است، توضیح داد: بهرحال ما آخرین حلقه آفرینش هستیم ما موجودی هستیم که مفتخریم به اینکه خداوند از روح خود در ما دمید، پس مقام انسان بزرگ است در عین اینکه ناچیز هم هست و به قول ملاصدرا ما فقیر بالذات هستیم.
داوری در ادامه با اشاره به اینکه دکتر افروغ هنوز هم فرصت ارائه کارهای خوبی دارند، گفت: ایشان از سیاست بی سروصدا کنار رفتند و آرام سالها در خدمت علم بیداعیه کار کردند اما جای احترام هم هست، کسی که چنین می کند به پیشرفت و اعتلای انسان کمک می کند. بنابراین بنده اینجا نیامدم که راجع به بسکار صحبت کنم اما سعی کردم به دقت مباحث ایشان را بخوانم البته به سختی می خوانم و برایشان آرزوی موفقیت دارم.
رئیس فرهنگستان علوم اظهار داشت: یکی از مسائلی که ما بدان نیاز داریم ارتباط فلسفه و علوم اجتماعی است، دانشمندان علوم اجتماعی که به فلسفه بی اعتنا باشند، سطحی میمانند. اهل فلسفه اگر به جامعه نگاه نکند گرفتار مفاهیم میشوند، بنابراین بنده با بسکار موافق نیستم که از مفاهیم خارج نشد.
وی افزود: پرداختن به مسائل، کار دانشمندان اجتماعی است و فلاسفه باید به مباحث خود بپردازند اما برای توضیح باید گاهی برخی موارد و مثالها را ذکر کرد، من در سراسر آثار دکتر افروغ حتی یک مثال هم نیافتم که مطلب در واقعیت دیده شده باشد.
داوری اردکانی در پایان گفت: نقد برای ما بسیار مهم است هیچ نسخهای به این معنی نیست که فقط معلومات به ما بدهد و بگوید جز این نیست ملاصدرا استاد و نیروی تفکر ماست، ما در سایه فکر او باید تفکر کنیم، ما به پشتوانه او تفکر میکنیم و از متفکران درس تفکر میآموزیم.