این مرد در بازجوییها به جنایت اعتراف اما درخصوص انگیزهاش از قتل سکوت کرد. این جنایت شامگاه ششم بهمن رخ داد. آن شب به قاضی ایلخانی، بازپرس جنایی تهران خبر رسید جوان 34سالهای به نام علی در یک مغازه مرغفروشی حوالی بهارستان به قتل رسیده است. بررسیها نشان میداد که قربانی در کار پخش مرغ بود و عامل جنایت کارگر یک مغازه مرغفروشی که پس از جنایت گریخته بود. کارآگاهان در ادامه تحقیقات دریافتند که قاتل فراری پیش از این هم با مقتول درگیری داشته اما کسی از جزئیات اختلاف آنها خبر نداشت. دو روز از جنایت گذشته بود تا اینکه عصر پنجشنبه گذشته، متهم 22ساله به کلانتری باقرآباد قرچک رفت و خود را تسلیم کرد. به گفته سرهنگ حاجیزاده، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران، متهم مدعی شده که بهخاطر اختلافات قدیمی دست به جنایت زده است و تحقیقات برای مشخص شدن انگیزه اصلی او از قتل ادامه دارد.
- گفتوگو با متهم
روز گذشته عامل جنایت در شعبه هشتم دادسرای امور جنایی تهران تحت بازجویی قرار گرفت اما درخصوص انگیزهاش، تنها سکوت کرد. پدر و برادر مقتول که در دادسرا حضور داشتند میگفتند که قربانی فرزندی 7ساله دارد و همسرش 6ماهه باردار است. برادر علی گفت که وی 2مدال قهرمان کشوری در رشته کشتی و 5مدال استانی در وزن 52کیلوگرم داشته است و آخرین مدالش برای سال 83بود. در ادامه گفتوگوی همشهری با عامل قتل این قهرمان کشتی را میخوانید.
- چه شد که دست به جنایت زدی؟
من نمیخواستم علی را بکشم. من و علی با هم نسبت فامیلی دور داشتیم. او 15سال پیش از شهرستان به تهران آمده بود اما من 5سال پیش آمدم. هردو یک جورهایی همکار بودیم. من شاگرد مغازه مرغ فروشی بودم و شبها در آنجا میخوابیدم. علی هم در کار پخش مرغ بود و در یک محدوده کار میکردیم. هرچند 2سالی میشد او را ندیده بودم اما روز حادثه او به مغازهام آمد و خواست تا سوار ماشینش شوم. میخواست دوری با ماشین بزنیم. من که در حال پاک کردن مرغ بودم با چاقویی در دستم سوار شدم. در بین راه یکی از فامیلهای مقتول هم سوار شد که ناگهان باهم درگیر شدیم. من از ماشین پیاده شدم اما درگیری ما ادامه داشت و همان لحظه بود که انگار چاقو به او برخورد کرد.
- چرا با مقتول درگیر شدی، مگر با هم اختلاف داشتید؟
نه هیچ اختلافی نداشتیم. نمیدانم چه شد که ناگهان بیدلیل به من فحش داد.
- بررسی ها نشان می دهدسالها قبل پدران شما بر سر فروش یک باغ دچار اختلاف شده بودند، انگیزهات از جنایت به این موضوع مربوط میشود؟
نه هرگز، من اصلا در جریان این موضوع هم نبودم. من و مقتول هیچ اختلافی با هم نداشتیم.
- بعد از قتل چه کردی؟
فرار کردم. اما وقتی با برادرم تماس گرفتم و شنیدم که علی فوت شده عذاب وجدان گرفتم و تصمیم گرفتم خودم را تسلیم کنم.
- طی 48ساعتی که فراری بود کجا پنهان شده بودی؟
جایی در شهرری. هرچند از شانس بد من هوا خیلی سرد شده بود و تا صبح از شدت سرما میلرزیدم.