روزنامه «جوان» در یادداشتی از «رحیم زیادعلی» نوشت:
«ما به عنوان دولت اعتدال که باید قانوناً بیطرف باشیم، اما دلمان میخواهد معتدلین به مجلس بروند و این آرزوی ما است اما قانوناً و عرفاً حق مداخله نداریم و باید تلاش کنیم انتخابات سالم برگزار شود و به هر حال همه جناحها باید بتوانند نمایندگان خود را به مجلس بفرستند.»
این گزاره بخشی از سخنان پنجشنبه رئیسجمهور در همایش استانداران، فرمانداران و معاونان و مدیران کل سیاسی و انتخابات است که بازتاب گستردهای در محافل رسانهای داشته است. گزارهای که البته سایت ریاست جمهوری ترجیح داد آن را از سخنان روحانی حذف کند.
دکتر روحانی البته در این همایش از حذف جریانی در انتخابات که به زعم او 10 میلیون هوادار در کشور دارد، انتقاد کرد و گفت: قانون اساسی برای یهودیان، زرتشتیان و آشوریان و ارمنیهای کشورمان که جمعیت قابلتوجهی هم ندارند، حق برخورداری از نماینده قایل شده که این هم خیلی خوب است، اما اکنون آیا ما باید یک جناحی در کشور را که جمعیت خود و هوادارانش به چیزی حدود 10 میلیون نفر میرسد، نادیده بگیریم؟ آیا باید قانون اساسی را اینگونه تفسیر و اجرا کنیم؟
سخنان رئیسجمهور کمتر از دو ماه به برگزاری انتخابات مجلس در جمع مجریان انتخابات و آرزوی اینکه معتدلین به مجلس بروند، توصیهای نانوشته است که از مجریان میخواهد مسیر انتخابات را به گونهای مهندسی کنید که خروجی آن تحقق آن «آرزو» باشد، هر چند که بارها و بارها بر بیطرفی در انتخابات تأکید کند، خصوصاً آنکه در طول دو و نیم سال گذشته از عمر دولت یازدهم ترویج و تبلیغ مشی اعتدالی همواره پای ثابت مواضع و سخنرانیهای دولتمردان و در رأس آنها رئیس دولت بوده و تلاش میکنند به عنوان یک جریان سوم آن را در سپهر سیاسی کشور جا بیندازند. اکنون باید دید مجریان انتخابات در عمل مسیر قانون و بیطرفی را برخواهند گزید یا مسیر احساس و « تحقق آرزوی رئیسجمهور» را؟ به هر حال از رئیسجمهور محترم به عنوان یک حقوقدان این انتظار طبیعی وجود دارد که در این جایگاه به گونهای سخن براند که شائبه بهرهبرداریهای خاص سیاسی از مواضع او نشود.
اما روی دیگر این یادداشت ناظر بر حذف جریانی است که به زعم رئیسجمهور حدود 10 میلیون هوادار دارد و اکنون بهواسطه رد صلاحیت نمایندگان آنها توسط شورای نگهبان در انتخابات حضور ندارد. اگر نگاهی کلی به مواضع رسمی نظام بیندازیم، پس از فتنه امریکایی - صهیونیستی سال 88 و پیش از آن سال 78 از فتنه همچنان به عنوان یکی از خطوط قرمز نظام برای حضور در حاکمیت یاد شده است که آخرین این مواضع سخنان رهبر معظم انقلاب در جمع دستاندرکاران برگزاری انتخابات بود که با صراحت فرمودند: «بنده گفتهام و باز هم میگویم که آن کسانی که حتّی نظام را قبول ندارند بیایند در انتخابات شرکت کنند، رأی بدهند، امّا نهاینکه کسی که نظام را قبول ندارد، بخواهند مجلس بفرستند.... در هیچجای دنیا در مراکز تصمیمگیری، آن کسی که اصل نظام کشور را قبول ندارد راه نمیدهند؛ [حتی] یک جاهایی با اندک تهمتی طرف را کنار میزنند.» بنابراین تکلیف نظام با کسانی که در سال 78 و 88 کودتای تمارعیار علیه ملت راه انداختند، روشن است و آنها هرگز صلاحیت حضور در حاکمیت را ندارند. کما اینکه رئیسجمهور محترم نیز در سخنرانی 23 تیر سال 78 و در مقام دبیر شورای عالی امنیت ملی وقت با صراحت اعلام کردند: «... در کدام کشور جهان، حرکتهای آشوبطلبانه این چنین تحمل میشود، اینها خیلی پستتر و حقیرتر از آن هستند که بخواهیم نسبت به آنها تعبیر حرکت براندازی را مطرح کنیم. در کجای دنیا و در کدام کشور و توسط کدام دولت، آشوب، تخریب و بر هم زدن نظم جامعه، تحمل میشود. مگر دولت مقتدر جمهوری اسلامی ایران و مسئولان امنیتی نظام، اینگونه حوادث را تحمل خواهند کرد. این صبر و متانت، در یکی دو روزه برای این بود که ماهیت این چند صد نفر اوباش به خوبی برای مردم ما روشن شود و همه به خوبی بدانند اینها چه کسانی هستند و دارای چه ماهیتی هستند.»
حال سؤال اساسی این است که جریان مورد نظر رئیسجمهور محترم کدام است و مختصات فکری آن چیست؟ اگر منظور متحصنین مجلس ششم است که به تعبیر رئیس وقت مجلس تریبون اسرائیل و ضد انقلاب شده بودند، یا فتنهگران 78 و 88 که این ادعا خود نقض غرض است و در عین حال اهانت به آن 10 میلیون ادعایی. چراکه اکنون این اقلیت اندک یا به خارج از کشور متواری شده و جیرهخوار دشمنان این ملت شدهاند یا در زندانهای کشور دوران محکومیت خود را میگذرانند. 9تیر سال 88 نشان داد که ساحت ملت ایران از این اقلیت پاک است و انتساب هواداری از آنها جفا در حق این ملت است. اما از آنجا که این اقلیت منسوب به یک جریان خاص سیاسی بودند و متأسفانه سران این جریان هیچگاه با آنها مرزبندی نکردند، معادل این جریان تلقی شدند. هر چند نیروهای معتدل این جریان اکنون نیز در بخشهای مختلف حاکمیت از جمله دولت و قوه مقننه حضور دارند. بنابراین سخنان رئیسجمهور را باید یک تعارف سیاسی عنوان کرد که در عین حالی که میکوشد مجلس آینده ترکیبی از «تحقق آرزوهای اعتدالیاش باشد» گوشه چشمی هم به جریانی دارد که پیروزی خود را در انتخابات 92 مدیون آنهاست ولی حمایت از آنها را در حد همین تعارفات سیاسی محدود کرده است. دکتر روحانی فراموش نکرده است که روزی جریان اصلاحات خود را رحم اجارهای دولت یازدهم میپنداشت، بنابراین او اکنون دنبال تعریف هویتی مستقل از خود است و در انتخابات 7 اسفند افقی را ترسیم میکند که تسهیلکننده انتخابات 96 ریاست جمهوری است؛انتخاباتی که اصلاحطلبان هرگز حاضر نخواهند شد دیگر نه رحم اجارهای باشند و نه یک نظاره گر صرف.