در بخشی از مقاله تحلیلی مذکور آمده است:

 

برخی آمریکایی‌ها می‌خواهند این تصویری را که ظریف –طی مقاله اخیرش در نیویورک تایمز- از ایران ارائه کرده باور کنند و ظریف این را می‌داند. این برخی‌ها معتقدند که حسن روحانی بزودی حرکت آزادسازی و تبدیل ایران از کشوری انقلابی به یک کشور عادی را هدایت خواهد کرد!

در بخشی دیگر از این یادداشت همچنین می‌خوانیم: یاران روحانی نظام ایران را مجبور خواهند کرد که سیاست خارجی ایران به طور کامل تغییر داده شود.

 

*تبدیل شدن ایران از یک کشور انقلابی به یک کشور عادی، شاید در بادی امر، گزینه‌ای غیر ممکن و بیان شده از سر جهل یا عناد علیه ایران اسلامی تصور شود.

اما شواهدی وجود دارد که تحلیلگر روزنامه سعودی الشرق الاوسط، دل به گزینه‌ای به نام «نفوذ فکری» بسته و برای این دل بستن نیز فرکانس‌ها و کورسوی فانوس‌هایی را از داخل ایران به چشم خود دیده است.

«حسین مرعشی» فعال سیاسی اصلاح‌طلب و از چهره‌های مشهور حزب کارگزاران سازندگی، چندماه قبل در بخشی از یک گفت‌وگو با سایت جماران ضمن تصریح به آنکه «باید از این فضا (شعارهای انقلابی!) عبور کنیم و البته امروز هم از این فضا عبور کرده‌ایم»! اظهار کرده بود:

«بعضی‌ها به گونه‌ای صحبت می‌کنند که انگار شعار انقلاب اسلامی این است که باید خود را با هرچه باطل در دنیاست درگیر کنیم و با آنها سر جنگ داشته باشیم. ما در دورانی که انقلاب می‌کردیم یک شعار علیه آمریکا ندادیم یک بار هم نگفتیم شیر نفت یا تنگه هرمز را می‌بندیم. این صحبت‌ها بعد از انقلاب زده شد. حضرت امام خیلی شعارش مشخص بود. شاه ظالم و دست نشانده خارجی‌ها است و ما به دنبال این هستیم که ملت، حکومت تشکیل دهند. من فکر می‌کنم نداشتن هنر حرکت متناسب زمان بعضی‌ها را مجبور کرده که به گذشته و شعارهای قدیمی برگردند»!

همین فرد، در سال گذشته نیز طی گفت‌وگو با خبرگزاری ایلنا، در «استفهامی انکاری» گفته بود: باید بررسی کرد که آیا منافع ملی ما این است که در منطقه یک کشور پیشتاز انقلابی باشیم یا یک کشور اقتصادی. این دو اولویت کاملا با یکدیگر متضاد است که در برخی موارد نمی‌توان آنها را با یکدیگر جمع کرد!

صحبت‌های مرعشی را آنطور که باید کسی نشنید و هم او بود که زمانی دیگر هم در خلال یک مصاحبه در روزنامه اعتماد مجدداً تصریح کرد: ما باید مشخص کنیم که می‌خواهیم همچنان یک دولت انقلابی داشته باشیم یا به دنبال دولتی مستقل هستیم که می‌خواهیم به مسائل داخلی بپردازیم و ایران و جمهوری اسلامی را تقویت کنیم؟! به نظر من این موضوع یکی از کلیدی‌ترین راهبردهاست. اگر بخواهیم انقلابی بمانیم و انقلابی رفتار کنیم باید از یک نوع ابزارهای خاص استفاده کنیم باید سازمان‌هایی مثل بسیج و سپاه را تقویت کنیم، باید یارگیری‌هایی در منطقه از نهضت‌های سیاسی و اجتماعی داشته باشیم باید حوزه نفوذمان را در خاورمیانه افزایش دهیم.

این چهره شهیر حزب کارگزاران افزوده بود:

«اما اگر راهبرد اصلی ما این باشد که به عنوان کشوری که حامل ارزش‌های اصیل است از درون کشور و نظام را تقویت کنیم ابزارهای متفاوتی احتیاج دارد برای پیشبرد این راهبرد باید تعاملات خارجی را افزایش بدهیم سرمایه گذاری‌های خارجی را تقویت کنیم، نظام‌های اداری توسعه را مورد توجه قرار دهیم و فکر و ذکرمان رشد اقتصادی و تعامل با دنیا باشد»!

در بینابین اظهارات اشاره شده حسین مرعشی، دیگر کنشگر سیاسی اصلاح‌طلبان یعنی سعید حجاریان نیز مقاله‌ای تحلیلی را در یکی از نشریات اصلاح‌طلب به انتشار رساند و طی آن صراحتاً بیان کرد که «پروژه دولت روحانی نرمالیزاسیون است».

او در بخشی از یادداشت خود آورده بود: گفتمان اعتدال به دنبال نرمالیزاسیون و عادی‌سازی است. هدف دولت روحانی از «عادی‌سازی» بازگرداندن عرصه عمومی کشور به شرایط غیر استثنایی و نرمال کردن فضاست.

حجاریان همچنین گفته بود: «تا قبل از بیست و چهارم خرداد 92 و انتخاب دولت اعتدال، ما در حادترین وضعیت استثنایی قرار داشتیم. روحانی انتخاب شد و حالا او با گفتمان اعتدال به دنبال نرمال کردن قدرت است. در اولین گام از لزوم رفع بحران در سیاست خارجی صحبت شد. جدی‌ترین بحران دولت، بحران هسته‌ای بود و روحانی ترجیح داد با حل کردن این بحران سهمگین، به صورتی حداکثری از تراکم بحران بکاهد. او تلاش کرد تا مفاهیم را به حالت نرمال بازگرداند. گفت که در دیپلماسی و مذاکره دو گل می‌خورید و سه گل می‌زنید. روحانی می‌خواست بین استثنایی بودن و دیپلمات بودن مرزبندی ایجاد کند. چه کسی تصور می‌کرد وزیر خارجه فرانسه که در مخالفت با ایران در مذاکرات از همه جلوتر بود سرمقاله روزنامه ایران را بنویسد؟ بدین ترتیب، روحانی می‌خواهد قدم به قدم اوضاع را کنترل و از شرایط استثنایی خارج کند.»

اکنون شاید بهتر مشخص باشد که تحلیلگر الاشرق الاوسط از کجا توانسته کورسوهای تلاش برای «عادی‌سازی»، نرمالیزاسیون ایران و مستحیل شدن کشورمان در فرایند «گلوبالیزاسیون» را مشاهده کند...

گفتنیست، در اشاره به قسمت دوم یادداشت الشرق الاوسط مبنی بر اینکه عده‌ای تلاش می‌کنند تا نظام اسلامی مجبور به تغییر خط مشی سیاسی خود شود نیز اگرچه در این زمینه هم شاهد تقلّاهایی هستیم (همچنانکه در دولت قبل نیز تلاش‌هایی انجام شد!) اما آنچه که تاکنون مشخص شده این است که نظام اسلامی دست از رویه انقلابی و عزتمندانه خود برنداشته و آن عده فقط در حیطه اختیارات خود مرتکب برخی «رفتارهای نابجای بومرنگی» شده‌اند.

«خط قرمز» نیز به معنای تابلوی ورود ممنوع است نه دیوار! به این معنی که از خط قرمز می‌توان عبور کرد اما این عبور بعدها مستوجب خسران عابر و یا احیاناً جریمه وی خواهد شد. ولی «دیوار» که طی این مثال، در اشاره به ثوابتی همچون «انقلابی ماندن مشی نظام اسلامی» و «استکبار دانستن آمریکا» به کار رفته است هرگز قابل گذر و پشت سر گذاشتن نیست.