اینکه زنان فعال در عرصههای مختلف این باور را به خود داشته و برای دفاع حقوق ملت در مجلس، پا پیش بگذارند، از جمله مطالباتی است که انتخابات پیش روی مجلس مطرح بوده و کارزار انتخابات، میدانی برای محک زدن زنان است. زنانی که در جمعیتی برابر مردان جامعه خواهان حقوق برابر در عرصههای مختلف هستند و باید این خواست را از همین ثبت نام انتخابات دنبال کنند. اما اینکه زنان چگونه به باور بالا برای حضور در انتخابات مجلس برسند و در این راه، با چه موانعی رو به رو هستند، عنوان گفتوگوی «قانون» با دکتر «سعیده امینی» عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی شد که ماحصل آن را در ادامه میخوانید.
به طور کلی حضور زنان ایرانی در عرصههای مختلف سیاسی و اجتماعی را چگونه ارزیابی میکنید؟
حضور زنان ایرانی در برخی حوزه هاپررنگ است و دربرخی دیگر کم فروغ اما در مجموع با وضع مطلوب فاصله دارد. به عنوان مثال هرچند در بعد آموزش با وضعیت قابل قبولی مواجهیم امامتناسب با آندر سطوح مدیریتی این حضور تناسبی با شایستگیها و حتی مدارج طی شده توسط آنها ندارد. در واقع زنان با سقف شیشه ایمواجهند؛ به این معنا که ممکن است به صورت رسمی از رسیدن زنان به سطوح بالای مدیریتی ممانعت نشود اما سازوکارها به گونهای است که زنان نمیتوانند در چنین جایگاهی قرار گیرند یا نقش برجستهای در جامعه داشته باشند.
این ساز و کارها به چه صورت عمل میکنند؟
درحقیقت باید گفت موانع مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان ساختاری و نگرشی است؛ ساختاری به این مضمون که زمینه برای مشارکت زنان مناسب نیست، همانطور که پیشتر مطرح شد مقوله سقف شیشهای وجود دارد به این معنا که از منظر نگرشی کلیشههای غالب جنسیتی وجود دارد. در منصفانهترین حالت میگویند زنان به دلیل تعارضهای نقشی نمیتوانند از عهده کارها برآیند، آنان نمیتوانند هم نقش مادری خود را برعهده بگیرند، هم خانه دار باشند و هم وظایف شغلی خود را تمام و کمال انجام دهند؛ همچنین تصویر ذهنی افراد جامعه از زنان موجوداتی ناتوان، ضعیف و بدون سعه صدر است.
می توانیم بگوییم این نگاه به دلیل نگرشهای سنتی بوده است؟
درحقیقت اگر در تاریخ فرهنگی جامعه جستوجو کنیم میبینیم زنان همواره در حاشیه بودهاند و طی فرآیند جامعه پذیری این حاشیه نشینی در آنها درونی شده است. در واقع شرایط ساختاری جامعه در نگرش و پنداشت زنان از خودشان انعکاس پیدا کرده، مانع از تفکر خلاقانه آنها درباره هویتشان شده، این امر در کنشهایشان نیز نمود پیدا کرده و درنهایت سبب شده مشارکت زنان در حوزههای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کمرنگ باشد.
حال که چنین ویژگیهایی در زنان جامعه ما رخنه کرده است. تصمیم سازان یا مراجع دولتی برای رفع این موانع باید چه تدابیری اتخاذ کنند؟
یکی از کارهای دولت در این باره زمینه سازی و توجه به اصلاح ساختارهاست. علاوه براین، شناسایی زنان کارآمد، استفاده از آنان در حوزههای مرتبط، معرفی موفقیتها و شایستگیهای آنها از اینجمله است. به عنوان مثال یک زن جوان ایرانی طراحی پل طبیعت را در تهران برعهده داشته است اما متاسفانه جز در برخی سایتها و شبکههای مجازینامی از این خانم موفق ندیدیم و نشنیدیم. قدم دوم این است که باید از چنین زنان موفقی در راستای مشاغلی که نیاز به کارشناس دارد، بهره ببریم. اگر معیارهای کارشناسی داشته باشیم و از زنان توانمند استفاده کنیم، درنهایت آنها به سطوح بالای مدیریتی میرسند و در جامعه میدرخشند. اما متاسفانه در اغلب مواقع ممکن است انتصابها به دلیل برخی وابستگیها باشد.
عدهای معتقدند زنان ما خود رغبتی برای حضور در عرصههای سیاسی و اجتماعی ندارند؛ میتوانیم چنین اعتقادی را بپذیریم؟
خیر؛ به عقیده من زنان فعالیت کمی ندارند. به عنوان مثال ورود دانشجویان دختر به دانشگاه بیشتر از پسران است و این یعنی زنان، حضوری فعال در جامعه دارند و بعضا با انگیزههایی قویتر از پسران درس میخوانند اما واقعیت این است که آنها روحیه نقد و پرسشگری کمتری دارند، کهالبته میتوان این روحیه را در آنها تقویت کرد تا افرادی توانمند ترشوند. از طرفی نگاه سنتی جامعه ما این گونه است که زنان باید زودتر ازمردان ازدواج و بعد از آن اقدام به
فرزند آوری کنند، در برخی مواقع همین امر باعث میشود آنها نتوانند به خوبی گذشته درس بخوانند. در این شرایط از سیستمهای تامین اجتماعیانتظار میرود تا شرایطی را برای این گروه از زنان فراهم کنند تا آنان به افرادی توانمند بدل شوند. در این رابطه وظیفه دولت این است که بستههای کارآمد برای زنان فراهم و با بودجه گذاری شرایط مادری آنها را تسهیل کند.
منظور از سیستمهای تامین اجتماعی چیست؟
بیمهها و پرستارها وجوهی از سیستمهای تامین اجتماعی هستند. وقتی یک زن مادر میشود چقدر اینامکان برای او وجود دارد که برای فرزندش پرستار بگیرد؟ سوال دیگر این است که ما چقدر پرستار در این زمینه تربیت میکنیم؟ از طرفی چقدر به مرخصیهای زایمان توجه میشود؟ بعضا مشاهده میکنیم وقتی یک خانم برای زایمان مرخصی میگیرد شغلش را از دست میدهد. در چنین شرایطی راه حل این است که اگر مادر شاغلی درآمد بالایی ندارد سوبسیدهایی برای او در نظر گرفته شودتا در پرورش کودک یا کودکان خود با مشکلات مالی مواجه نشود؛ به این ترتیب نه تنها زنانی توانمند خواهیم داشت بلکه نسلی که آنها تربیت میکنند نسلی مطلوب خواهد بود. البته عملکرد مناسبو توجه به این عناصر و رسیدن به آن دور ازدسترس وانتظار نیست هرچند ما کشوری د رحال توسعه هستیم و منابع محدودی در اختیار داریم.
درحقیقت ما از یک سو خانوادهها را به فرزند آوری تشویق میکنیم و از طرف دیگر شرایط را برای مادران شاغل فراهم نمیکنیم. میتوانیم بگوییم ما به نوعی دچار دوگانگی شدهایم؟
میتوانیم بگوییم به نوعی دچار تناقض شدهایم. درحال حاضر بسیاری از دانشگاهها و محلهای کار مهدکودک ندارند و مادران برای نگهداری فرزندان خود مستاصل هستند. این درحالی است که در بسیاری از کشورهای توسعه یافته مهدهای کودکی وجود دارد که کودکان را به صورت رایگان نگهداری میکنند و این شرایط برای همه فراهم شده است، حتی برای مهاجران. متاسفانه شاهد هستیم که در تهران یک مهد کودک متوسط با کیفیت رو به پایین شهریهای معادل ۵۰۰ تا ۶۰۰ هزار تومان در ماه دارد و در مناطق بالاترهم مبلغ به یک تا دومیلیون تومان میرسد. اگر این شرایط را برای یک زن شاغل در نظر بگیریم بسیار دشوار خواهد بود. لذا توجه دولت به سیستمهای تامین اجتماعی در این حوزه بسیار ضروری است.
حضور زنان به عنوان نمایندگان مجلس میتواند در آگاه سازی زنان و عدالت جنسیتی در کشور موثر باشد؟
حقیقت این است که این نگاه جامعه و آگاهی آنان است که میتواند باعث انتخاب زنان به عنوان نماینده مجلس شود. نقش نمایندگان بیشتر در حیطه تصویب قوانین مورد توجه است اما به دلیل آنکه زنان در مجلس در اقلیت هستند بنابراین در حیطه قانونگذاری نیز تصمیمات آنها ذیل تصمیمات مردان قرار میگیرد. با اینحال بیتردید حضور زنان متخصص و توانمند میتواند در ارائه طرحها و بررسی لوایحی که ارتباط با زنان دارد موثر باشد.
آگاه سازی زنان باید به چه طریقی صورت گیرد؟
آگاه سازیها را باید در نهادهای مدنی زنان جستوجو کرد. هدف از تکوین این نهادها آشنایی زنان با حقوقشان است. درحقیقت باید رابطه متقابل بین نهادهای مدنی و سیاسی وجود داشته باشد تا مطالبات زنان به واسطه نهادهای مدنی به نهادهای سیاسی (از جمله مجلس) منتقل شود تا قوانینی متناسب با مطالبات زنان تصویب شود. اما متاسفانه موانع عمدهای در این زمینه وجود دارد؛ نخست تعداد اندک نهادهای مدنی است، دوم شکاف عمیقی نگرشی که بین کنشگران مدنی حوزه زنان با کنشگران سیاسی این حوزه وجود دارد. ضمن آنکه باید توجه داشت که فعالیتهای مدنی زنان نبایدبا حوزه عقاید، زیست فرهنگی و مذهبی جامعه متضاد و بیگانه تلقی شود وفعالان مدنی خود را در موضعی بالاتر و مترقیتر از جامعه بپندارند.
مشارکت سیاسی زنان و رای دادن زنان به زنان چطور؟ این موضوع میتواند به افزایش قدرت زنان در مجلس منجر شود؟
این امر موجب میشود نظرات آنان تقویت و نقش آنان در تصمیم سازیها قوام بخشیده شود اما این موضوع را نباید صرفا زنانه دید بلکه زنان و مردان هردو باید چنین رویکردی داشته باشند.
عدهای معتقدند حضور زنان در ردههای بالای مدیریتی موجب افزایش آسیبهای اجتماعی میشود. این برداشت را میتوان منطقی تلقی کرد؟
اینکه برخی معتقدند حضور زنان در جامعه باعث اختلال و التقاط رفتار آنها با جنس مخالف شود، نگاهی یکجانبهو اشتباه است. از این منظر به زن به مثابه سوژه جنسی نگریسته و موجب میشود که منزلت زنان در جامعه فروکاسته شود، همچنین این نگاه بسیار غیرانسانی و غیر دینی است و به نظر میآید توجیهی برای عدم حضور زنان در جامعه باشد. حقیقت این است که زن و مرد در آفرینش نقش مکمل دارند وضمن توجه به تفاوتهایشان درجامعه باید به صورت مکمل ایفای نقش کنند. ما نمیتوانیم جامعه را مجموعهای از زنان یا مجموعهای از مردان تعریف کنیم، این تعریف ناقص است. درواقع هرچه تفکیکها بیشتر باشد نگاهها جنسیتر میشود. این سوال باید مطرح شود که افراد چه زمانی خویشتنداری را میآموزند؟ آنها تا زمانیکه در ارتباط با جنس مخالف قرار نگیرند خویشتن داری را حس نخواهند کرد. در یک جامعه سالم برای اینکه افراد به حقوق یکدیگر تعدی نکنند باید خویشتندار باشند. این نگاه انفکاکی بین زن و مرد فرصت تمرین خویشتنداری را از آنان میگیرد. رابطه احترام آمیز بین زن و مرد باید با برقراری ارتباط فراهم شود نه قطع ارتباط و با وجود ارتباط محترمانه و تعریف شده وتوجه به حریمهاست که جامعه تعالی مییابد. اگر ما محیط اشتغال را تفکیک کنیم آیا میتوانیم فروشگاهها و مغازهها و پارکها را هم تفکیک کنیم؟ در واقع باید نگاههایی را که در محیطهای اشتغال و آموزش وجود دارد تغییر دهیم تا شاهد اینباشیم که زنان و مردان در اغلب موارد خارج از نگاههای جنسیتی با یکدیگر، در کنار هم وبا رعایت حریمها بدون هیچ مشکلی به کار و تحصیل بپردازند.