به گزارش افکارخبر، ساعت 14:00 مورخه 15/09/1394 از طریق مرکز فوریت های پلیسی 110 وقوع یک فقره اسید پاشی در داخل یکی از کوچه های فرعی خیابان بهمن یار به کلانتری 130 نازی آباد اعلام شد .
پرونده در اداره شانزدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ :
با حضور مأموران کلانتری در محل و تأیید خبر اولیه مبنی بر اسیدپاشی بر روی یک دختر جوان 21 ساله ، بلافاصله موضوع به پلیس آگاهی و مرجع قضایی اعلام و به دستور سرپرست دادسرای امور جنایی پرونده مقدماتی با موضوع اسیدپاشی تشکیل و پرونده در اختیار اداره شانزدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت .
تحقیقات پلیسی :
کارآگاهان اداره شانزدهم پلیس آگاهی با موضوع در محل اسیدپاشی اقدام به تحقیقات میدانی پرداخته و موفق به کشف آثار اسید بر روی آسفالت زمین و همچنین یک بطری حاوی مقداری اسید در نزدیکی محل اسیدپاشی می شودند ؛ همزمان ، تیم دیگری از کارآگاهان اداره شانزدهم در بیمارستان حاضر و به تحقیق از دختر جوان پرداختند که از ناحیه "سر" و "دست ها " مورد سوختگی ناشی از اسید قرار گرفته بود .
این دختر جوان (م) در اظهارات اولیه مدعی شد که توسط سرنشین یک دستگاه موتورسیکلت آپاچی سفیدرنگ مورد اسیدپاشی قرار گرفته اما در ادامه تحقیقات تمامی اظهاراتش در این خصوص را تکذیب نمود و عنوان کرد که اسیدپاشی را شخصا انجام داده است .
وی در خصوص انگیزه خود از اقدام به اسیدپاشی بر روی خود عنوان داشت : "از مدتی پیش و بر خلاف میل با یکی از بستگان نزدیک خود بنام (ح) عقد کردم اما من قصد زندگی با پسر مورد علاقه خود بنام الف را داشتم ؛ به همین علت چندین بار از (ح) خواستم تا از یکدیگر جدا شویم؛ اما او همچنان به زندگی با من اصرار داشت . به همین علت موضوع اسیدپاشی را با امید در میان گذاشتم ؛ او ابتدا راضی به این کار نبود اما با اصرار من قبول کرد تا اسید را برایم تهیه کند ؛ نهایتا پس از تهیه اسید توسط (الف) ، در داخل کوچه اقدام به اسیدپاشی بر روی دست ها و سر خود کرده و پس از آن عنوان کردم که مورد اسیدپاشی قرار گرفته ام" .
تحقیقات از الف :
با توجه به اظهارات (م) در خصوص تهیه اسید توسط پسر مورد علاقه اش (الف) ، وی در مورخه 16/09/1394 به اداره شانزدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ منتقل و تحقیقات از سوی آغاز شد .
الف با تأیید آخرین اظهارات (م ) به کارآگاهان گفت : از حدود چند ماه پیش و قبل از ازدواج (م) با یکی از بستگانش با او آشنا شده بودم، اما پس از گذشت چند ماه ناگهان متوجه شدم که او ازدواج کرده اما عنوان می کرد که علاقه ای به زندگی با همسرش (ح) ندارد ؛ پس از مدتی (م) موضوع اسیدپاشی بر روی خودش را مطرح کرد اما من با مخالفت کردم ؛ (م) همچنان اصرار بر این کار داشت و من نیز به اصرار وی مجبور شدم تا در مورخه 08/09/1394 مقداری اسید خریداری و در اختیار او قرار دهم ؛ پس از آن دیگر خبری از او نداشتم تا اینکه در ساعت 20:00 مورخه 15/09/1394 ( چند ساعت پس از اسیدپاشی ) و از طریق تماس یکی از دوستانش بنام مریم متوجه شدم که او اقدام به اسیدپاشی نموده است .
مریم در مورخه 16/09/1394 در اداره شانزدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ حاضر و در اظهاراتش به کارآگاهان گفت : " از چندی پیش و در صحبتهای خصوصی مابین خود با (م) اطلاع پیدا کردم که او علاقه ای به (ح) ندارد ؛ (م) در صحبتهای چندین بار عنوان کرده بود که قصد دارد تا به شیوه ای به خود آسیب بزند و هربار من مخالفت می کردم " .
مریم با تأکید بر این موضوع که از موضوع تهیه اسید توسط الف و طراحی اسیدپاشی هیچ اطلاعی نداشته است ، به کارآگاهان گفت : " در زمان اسیدپاشی در تهران حضور نداشتم و پس از تماس خانواده (م) از موضوع اطلاع پیدا کردم که بلافاصله با (الف) تماس گرفته تا او نیز در جریان موضوع قرار بگیرد و اصلا نمی دانستم که اسید توسط (الف) تهیه و یا (م) خودش اقدام به اسیدپاشی کرده است " .
سرهنگ کارآگاه آریا حاجی زاده ، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ ، با اشاره به این موضوع که (م ) همچنان جهت اقدامات درمانی در بیمارستان است ، در پایان خبر اعلام نمود : "در آخرین تحقیقات بعمل آمده از امید ، این شخص در اظهاراتش عنوان نموده است که (م) جهت جلب رضایت وی در خصوص تهیه اسید عنوان نموده که قصد دارد تا پس از اقدام به این کار ( اسیدپاشی ) از همسرش متارکه و با وی ( الف ) ازدواج نماید که با طرح این موضوع ، او راضی به تهیه اسید شده است " .