به گزارش افکارخبر، او همچنین گفته است: کشوری که اقصاد ضعیفی دارد نمی‌تواند فرهنگ غنی خود را حفظ کند همانطوری که وقتی ایران نتواند به مقدار کافی ثروت تولید کند قطعا نمی‌تواند آموزش و پرورش خوبی داشته باشد.


*مرثیه های لیلاز برای اقتصاد ایران واقعی به نظر نمی رسند.

او چندی قبل درباره اوضاع اقتصادی کشور گفته بود: به مردم اعلام می‌کنم رونق اقتصادی در کشور ایجاد شده، در مسیر سیاسی نیز در تعامل مناسب با دنیا هستیم و در مسیر هسته‌ای دستاورد مثبت و سازنده‌ای به دست آورده‌ایم!

لیلاز، دو سال قبل و در اشاره به توافق هسته ای ژنو هم اظهار کرده بود: در کوتاه مدت دریافت‌های ارزی ایران بین ۵۰ تا ۱۰۰ درصد افزایش خواهد یافت و این نوید خوبی برای اقتصاد ایران است و می‌تواند در کنترل بازار تاثیر فراوانی داشته باشد. این توافق ما را قادر می‌کند که فوری‌ترین مسایل معیشتی را حل کنیم و در صنایع مختلف مانند صنایع پتروشیمی پیشرفت داشته باشیم. اکنون سهم خودروسازی در تولید ناخالص داخلی بین ۳ تا ۴ در صد است.

این تناقضات را همچنین باید در کنار این رفتار جریان خاص قرار دارد که همواره در افواه و تریبون های خود، بر گسترده شدن «طبقه متوسط»(به معنای افزوده شدن بر درآمد و رفاه خانوارها) و فربه شدن بورژوای ملی تأکید می کنند که البته تأکید درستی هم هست.

تأکید آنها در این زمینه تا آنجا پیش رفته است که شخصی در یک تریبون رسانه ای ادعا کرد که انقلاب اسلامی ایران نیز ثمره واکنش طبقه متوسط بوده است.

البته آنها با نیت خاصی که بر ما نامکشوف هم نیست! از گسترده شدن طبقه متوسط در ایران تمجید می کنند اما به هر حال این حقیقت، با اظهارات لیلاز و چند تن دیگر از چهره های جریان خاص که می گویند جمعیت فقیر ایران در حال ازدیاد است در تناقضی جدی قرار دارد.

قبل از لیلاز، تقی آزادارمکی از چهره های جامعه شناس نزدیک به جریان خاص هم اظهار کرده بود: من می‌گویم دلیل اینکه نابسامانی‌ها در میان فقرا زیاد دیده می‌شود؛ جمعیت بسیار زیادشان است و صرفا به‌دلیل‌ فقرشان نیست…به نظر من فقرا چون می‌خواهند به آمال و آرزو‌های طبقه متوسط دست یابند در انتخابات شرکت می‌کنند!

باید اشاره کرد که جریان سیاسی خاص، بهتر است یکبار برای همیشه منظورش را از چیزی به نام «مشکلات اقتصادی در ایران» بیان کند.

بدیهیست که از نظر قاطبه مردم، مقولاتی مثل سختی اخذ ویزای شینگن، نبود هواپیمای نو در ایرلاین‌های ایرانی، عدم توانایی برای تأسیس بانک در سایر کشورها، گران شدن سفر توریستی به بارسلونا، هزینه‌های بالای تحصیل در دانشگاه‌های انگلستان و نبود پرواز مستقیم تهران _ واشنگتن هیچ اهمیتی ندارد و بعنوان اثر تحریم! و مشکلات اقتصادی شناخته نمی‌شود.

گفتنیست، بر اساس آمار صندوق بین المللی پول، جمهوری اسلامی ایران صاحب هجدهمین اقتصاد بزرگ دنیاست.

مسئله «فتنه اقتصادی» و کشاندن عده ای از مردم به وادی اعتراض به بهانه مشکلات اقتصادی و تحریم، نسخه ای است که در کشور اوکراین پیاده شد…