به گزارشافکارخبر، در همین راستا مصاحبه ای با یکی از کاندیداهای این دوره انتخابات سازمان نظام مهندسی استان اصفهان داشتیم.
مجید خسروی متولد سال ۵۷ در اصفهان است؛ وی مدرک کارشناسی خود را در سال ۷۹ از دانشگاه صنعتی اصفهان و مدرک کارشناسی ارشد خود را دو سال بعد از دانشگاه صنعتی امیرکبیر اخذ کرده است. از سال ۸۰ به طور جدی وارد عرصه خدمات مهندسی شده است که مهمترین این فعالیت ها به شرح زیر است:
همکاری با شرکت تکادو در پروژههای طرح توازن ذوب آهن و کارخانه زغال شویی پروده طبس
سرپرستی بخش سازه شرکت مهندسین مشاور زایندآب
دارای مدرک پایه یک محاسبات و نظارت سازه سازمان نظام مهندسی
همکاری مستمر با واحد ایستایی سازمان از سال ۸۳ تاکنون
مدیر مطالعات مشاور پروژه تقاطع غیر همسطح میدان استقلال
عضویت در کارگروه ساختمانهای نوین گروه تخصصی عمران سازمان نظام مهندسی اصفهان
یکی از مسئالی که خیلی با آن مواجه هستیم این است که سازمان نظام مهندسی یک تشکل صنفی است یا حرفه ای. نظر شما در این زمینه چیست؟
سوال بسیار به جایی را مطرح کردید. سازمان قطعاً یک تشکل حرفهای است. البته وقتی میگوییم تشکل حرفهای، معنی آن این نیست که به مهندسها خدمات صنفی ندهد.
سازمان، باید خدمات صنفی هم به مهندس ها ارائه دهد ولی بالاتر از این باید درنظر بگیریم که سازمان باید امین و معتمد تمام مردم و شهروندان در بحثساخت و ساز باشد و ارتقای کیفیت ساخت و ساز در تمام ابعاد مختلف آن چه بحثقواعد فنی طراحی و محاسبه و اجرا و نگهداری و چه بحثهای تأمین ایمنی، بهداشت، بهرهدهی، آسایش شهروندان، صرفه اقتصادی، صرفهجویی انرژی، رعایت مسائل زیست محیطی و به طور کلی تمام اولویتهای اصلی که در بحثاستفاده شهروندان از ساختمانها وجود دارد، نظارت بر آن، جزء وظایف ذاتی سازمان نظام مهندسی است.
در این مسئله هم اولویت اول طبیعتاً با مصالح ملی، مصالح منطقهای و بعد از آن مسائل صنفی و گروهی است. اینکه میگویم مسائل گروهی مثلاً گروه مهندسان عمران، مهندسان معمار یا مهندسان مکانیک. یعنی مسائل صنفی کل مهندسها بر منافع گروهی مهندسان مقدم است.
مسائل منطقهای و اولویتهای منطقهای و استانی هم بر مسائل صنفی مقدم است و اولویتهای ملی هم که بر همه این ها تقدم دارد.
چیزی که نباید فراموش کنیم این است که چه عزیزانی که برای رأی دادن در بحثانتخاب کردن اعضای هیئت مدیره میآیند و چه عزیزانی که قرار است انتخاب شوند، باید این چارچوب اولویتبندی را حتماً در ذهن داشته باشند.
یک عده ای تبلیغ میکنند و می خواهند بحثصنفی را بر جنبه حرفهای نظام مهندسی غلبه بدهند. شما این موضوع را یک چالش برای نظام میدانید؟
بحثاینکه اساساً خدمات صنفی باید ارائه شود یا نه نیاز به فرصت مبسوطی دارد. به طور مختصر عرض میکنم کهحتماً خدمات باید ارائه شود و کیفیت آن هم مطلوب نیست که قطعاً باید بهبود کیفیت پیدا کند.
منتها طبیعتاً اولویت سازمان، فقط اولویتهای صنفی نیست و به هرحال مهندسها حتی برای سود درازمدت خود هم باید این مسئله را درنظر بگیرند. مردم به عنوان قضاوتکننده درمورد صنف مهندسها و خدماتی که از آن ها میگیرند قطعاً نظرات آنها مهم خواهد بود.
در درازمدت اگر ذهنیت خوبی نسبت به مهندسها در مردم ایجاد نشود، منافع صنفی که ما امروز فکر میکنیم داریم تأمین میکنیم، در درازمدت به ضد خودش و به زیان ما تبدیل میشود.
بحثارجاع نظارت بحثی است که در قانون دیده شده است و در چند سال گذشته، روش جدیدی برای اجرای آن درنظر گرفته شده است. به نظر شما این روش، روش خوبی است یا نه؟
ببینید ارجاع نظارت که اشاره فرمودید یک قانون است و تا زمانی که قانون است طبیعتاً عمل شدن به آن به عنوان یک وظیفه ذاتی سازمان نظام مهندسی درست است و این اتفاق باید بیفتد.
منتها روش اجرای آن و شرایطی که الآن یک سیستم امتیازدهی در نظام هست که این امتیازات را بررسی می کند، قطعاً نیاز به بازنگری اساسی دارد و خیلی اتفاقات باید در آن لحاظ شود.
ضمن اینکه من فکر میکنم در ساختمانهای بلند مرتبه گروه " ج و د "، علاوه بر این سیستم نظارت، نیاز به نظارت مقیم هم هست که سازمان باید در این زمینه برنامهریزی کند و زمینه اشتغال مناسبی هم برای اعضا میتواند ایجاد کند. در آن بحثامتیازدهی هم خیلی نقدهای جدی وارد است که اگر در سوالات شما به صورت ریز بود، میتوانیم روی آن بحثکنیم.
اگر مایل هستید همین الآن، این موضوع را باز کنید.
ببینید اتفاقی که افتاده، اولین مسئله، بحثشفافیت سیستم ارجاع نظارت است که به نظر میآید سیستم ارجاع نظارت، آن شفافیت کافی را ندارد و دوم گستره آن است که در تمام شهرستانهای استان باید این سیستم به صورت یکپارچه گسترده باشد.
الآن اتفاقی که در بحثعدم شفافیت داریم این است که در بعضی از شهرستانهای خارج از مرکز استان، اتفاقات عجیب و غریبی میافتد و پروژه ها به شکلهایی که مشخص نیست ارجاع میشود. مثلاً برای پروژهای به متراژ محدود، مهندس ناظر انتخاب میشود وخدمات طراحی انجام میشود ولی به فاصله خیلی کوتاهی معرفینامه این پروژه اصلاح میشود و چندین برابر میشود. قطعاً این فضا یک فضای شفافی نیست و چون در مرکز استان هم نیست خیلی روی آن حساسیت نیست.
دومین مسئله، بحثمکانیسم امتیازدهی است. الآن ما پروژههایی بلندمرتبه و ساختمانهای ۱۸ تا ۲۰ طبقهای داریم که مهندس ناظری که بر اساس سیستم امتیازدهی فعلی، کار به او ارجاع شده مثلاً ۷۷ سال دارد، یعنی این بنده خدا همین که از خانهاش بتواند بیرون بیاید و تا دم ساختمان بیاید و آن را نگاه کند یک معضل است، چه برسد به اینکه بخواهد داخل ۱۸ طبقه ساختمان برود و بر ساخت آن نظارت کند.
کسی که بخشی از وقتش را در یک مجموعه دیگر صرف میکند و فرق میکند با کسی که تمام وقت خود را در خدمات طراحی و نظارت در کار شهری انجام میدهد. ما عزیزانی را داریم که فرضاً در یک سازمانی، کارخانهای، جایی در بیرون از اصفهان مشغول به کار هستند و بندگان خدا ساعت ۶ صبح از خانه بیرون میروند و ساعت ۷ شب هم برمیگردند و هیچ کار طراحی شهری خاصی هم انجام نمیدهند ولی باتوجه به سابقهای که دارند امتیاز بسیار بالایی دارند. این بزرگواران که همه آنها برای ما عزیز هستند، خارج از توانایی خودشان قرار است خدمات نظارت روی پروژههای بزرگی را ارائه دهند که نه زمان آن را دارند و
نه در واقع بحثسنی آنها، این قضیه را اجازه میدهد.
مجموعه این شرایط یعنی کسانی که صرفاً فعالیت حرفهای شهری دارند انجام میدهند، درمقایسه با کسانی که فعالیتهای جنبی دیگر هم دارند یا بحثهای شرایط سنی و شرایط سلامت جسمانی باید مورد توجه قرار گیرد.
از طرفی باتوجه به اینکه ما در سازمان نظام مهندسی بحثبازنشستگی هم نداریم و شاید یک بخشی از این هم خوب است، یعنی به هرحال جزء حقوق شهروندی افراد است که بعد از بازنشستگی اسمی خدمات کشوری، باز هم میخواهند فعالیت حرفهای انجام دهند و این توان را در خودشان میبینند.
در بحثطراحی و محاسبه بحثی نیست و اگر افراد توانایی داشته باشند خیلی خوب است که از خدمات آنها استفاده شود. منتها به نظر میآید که در بحثنظارت که شرایط جسمی و سنی خاصی میطلبد، انجام خدمات نظارت نیاز به تجدیدنظر اساسی دارد.
یک چالشی که ما از سالهای گذشته با آن مواجه هستیم، عدم مشارکت مهندسین در انتخابات نطام است. یعنی دوره قبل که سازمان حدود ۱۵ هزار عضو داشت ۲۰ درصد یعنی ۳ هزار نفر در انتخابات مشارکت کردند؛ در این دوره که ۲۸ هزار نفر عضو هستند، این نگرانی وجود دارد که این ۲۰ درصد کاهش هم پیدا کند.
باتوجه به این ابلاغیه اخیر که سازمان راه و شهرسازی استان هم اعلام کرد که شرکت در انتخابات هم هیچ امتیازی در سامانه ارجاع - نظارت ندارد، امکان اینکه انگیزه حضور در انتخابات این دوره، نمره ارجاع نظارت باشد را خیلی پایین میآورد. دلیل این عدم مشارکت چه میتواند باشد؟
اول خدمت شما اشاره کنم که به نظرم میآید اصل اینکه ما ضریبی را تحت عنوان ضریب تشویقی شرکت در اجتماعاتی مثل انتخابات سازمان قرار دادیم، با کرامت مهندسین ناسازگار است. در بحثانتخاب کردن درست است که یک وظیفه خیلی مهم برای اعضا، مشارکت در انتخابات است ولی به هرحال این را نباید فراموش نکنیم که این یک حق است. یعنی مهندس ما حق دارد از این حقی که دارد استفاده کند و میتواند استفاده نکند. اینکه ما معیشت او را گره بزنیم به اینکه اگر میخواهی امتیاز تو بالاتر برود باید در این اتفاق مشارکت کنی، به نظرم با کرامت شأن مهندسی سازگاری ندارد. این اولین بحثی که خدمت شما طرح کنم. من
مجموعاً این ابلاغیه را از این نظر مثبت ارزیابی میکنم اگر ما میخواهیم مشارکت مهندس ها را جلب کنیم روش آن این نیست و باید به روش های دیگری عمل کنیم و ببینیم واقعاً مهم ترین چالش چه چیزهایی است.
به نظر من، یکی از مهم ترین مسائل، عدم شفافیت است. فعالیت های سازمان چه به صورت فعالیت های جاری و چه به صورت مسائل مالی، شفافیت لازم را ندارد. در مراحل بعد توضیح خواهم داد که تصدی گری هایی که سازمان به صورت پیچیده انجام می دهد و به نظر می رسد که منافع تمام اعضا در آن لحاظ نمی شود و منافع بخش خاصی از اعضا در آن لحاظ می شود. مجموعه این عوامل، انگیزه مشارکت و تأثیرگذاری را در مهندس ها پایین می آورد.
مسئله بعدی این است که ما با دو طیفی مواجه هستیم که در انتخابات شرکت نمی کنند.
یک بحثی که مهم تر است اعضای جدید و جوان سازمان هستندکه به نظر می رسد این ها مشارکت نمی کنند. دلیل این امر هم آن است که این ها سازمان را خیلی از خودشان نمی دانند و احساس می کنند که خدمات مناسبی را از سازمان دریافت نمی کنند.
سازمان باید به این عزیزان در بحثرشد توان علمی و حرفه ای و همچنین کمک به آن ها در بحثتوانایی های فنی که برای اشتغال نیاز دارند، کمک موثرتری کند و رضایت نسبی این ها را در این زمینه جلب کند. در این صورت، طبیعتاً انگیزه مشارکت آن ها در مسائل مختلف سازمان و به خصوص در بحثانتخابات بیشتر می شود.
یک بحثدیگری که دقیقاً در نقطه مقابل این مسئله داریم این است که ما پیشکسوت ها و اعضای باسابقه سازمان را داریم که این ها هم در یک دوره زمانی به این احساس رسیدند که آن شأن و احترامی که باید برای آن ها در سازمان قائل شوند را قائل نمی شوند و از نظرات و دیدگاه های آن ها هیچ گونه استفاده ای نمی شود. به نوعی آن ها هم آمده اند و با انتخابات سازمان قهر کرده اند. سازمان با این چالش جدی مواجه است؛ یعنی هم این سر طیف و هم این سر طیف، هر دو از سازمان نارضایتی دارند و به نظر می آید این نارضایتی ها هم، نارضایتی های وارد و به جایی است.
اگر این مسائل را بتوانیم به نحو بهتری مدیریت کنیم، طبیعی است که انگیزه برای مشارکت اعضا در بحثانتخابات و بحثاداره سازمان بیشتر می شود و دیگر نیازی نیست که به ضریب تشویقی و تنبیهی و این طور مسائل متوسل شویم.
عملکرد دوره قبل سازمان را چطور ارزیابی می کنید؟
من از سال ۸۲ عضو سازمان بودم و رفت و آمد داشتم. چیزی که من در این دوره ۱۲ ساله از ۸۲ تا ۹۴ می بینم و خودم با آن درگیر بودم، این است که سازمان طبیعتاً یک حرکت رو به رشد داشته است.
اگر درمجموع مسائل نگاه کنیم، در زمینه دغدغه های سازمان و مسائل اداری که سازمان با آن مواجه بوده و مسائل خدمات رسانی و نظارتی که انجام می داده است، سازمان یک مسیر رو به رشد را در این ۱۲ سال طی کرده است.
ولی اگر نظر شخصی من را می خواهید، در واقع این مسیر می توانست با شیب و شتاب تندتر و با تحقق دادن اهداف بالاتری محقق شود که ما هنوز با آن شکل مطلوب خیلی فاصله داریم.
ضمن احترام و تشکر از همه عزیزانی که حداقل من در ۱۲ سال گذشته می دانم که در سازمان مدیریت کردند و توسعه سازمان را در تمام جنبه های مختلف آن انجام دادند، فکر می کنم که با اهداف اصلی و افق هایی که برای سازمان می شود ترسیم کرد فاصله قابل توجهی داریم.
با این اوصاف، اگر در انتخابات رأی بیاورید، برنامه شما برای هیئت مدیره نظام چیست؟
اولین بحثی که باید عرض کنم همان بحثاولویت بندی است که در بحثمصالح ملی، منطقه ای، صنفی و گروهی عرض کردم. سازمان در این زمینه باید کاملاً شفاف شود و به مسوولیت حرفه ای خودش در راستای بهبود کیفی ساخت و ساز در تمامی ابعاد و جنبه های آن باید عمل کند و این فضا را توسعه دهد.
بحثدیگر این است که ما بندهایی از قانون را داریم که هنوز اجرا نشده است ودر این زمینه باید فعالیت بسیار بیشتری انجام شود. اگر بخواهم خدمت شما عرض کنم، مهم ترین آن بحثمجری ذیصلاح است.
درواقع اگر بحثمجری ذیصلاح اجرایی شود، می تواند اولا منفعت ملی مردم و بهره برداران را در پی داشته باشد و ثانیا زمینه اشتغال بسیار مناسبی برای اعضای سازمان چه اعضای قدیمی تر و چه اعضای جدید ایجاد کند.
ببینید حدود وظایفی که برای بحثمجری ذیصلاح در قانون مشخص شده است، این است که نماینده فنی مالک و پاسخگوی کلیه مراحل کار با مهندس ناظر و مراجع کنترلی ساختمان باشد و بر اساس قراردادی که با مالک منعقد می کند، مسئولیت صحت عملیات اجرایی، رعایت ضوابط شهرسازی، محتوای پروانه ساختمان، اجرای نقشه های مصوب، ایمنی و حفاظت کارگاه، رعایت مسائل زیست محیطی، بررسی نقشه ها و رفع اشکالات احتمالی، استفاده از مصالح مناسب و استاندارد طبق مشخصات فنی نقشه ها، تهیه نقشه های چون ساخت بعد از اجرا، اخذ تأییدیه ناظرها در مورد آن و مهم تر از همه بحثتضمین کیفیت اجرای ساختمان و دریافت بیمه
نامه تضمین کیفیت به نفع مالک، جزء وظایفی است که برای مجری ذیصلاح مقرر شده است.
این بحثمجری ذیصلاح، اگر واقعاً به شکل درست اجرا شود، مادر تمام ابعاد، منفعت خواهیم برد. از طرفی افرادی که به صورت غیرتخصصی در بحثساخت و ساز وارد شده اند به مرور حذف می شوند و با بهبود شرایط اجرا، رفاه و آسایش و ایمنی فنی و اقتصادی و زیست محیطی و صرفه جویی انرژی و مسائل نگهداری و بهداشت و به طور کلی بهره وری و آسایشی که ساکنان در آن خواهند داشت توسعه پیدا می کند که این جزء وظایف ذاتی سازمان است ولی بحثمجری ذیصلاح الآن مُعلق مانده است.
اگر بخواهیم موارد دیگر را بیان کنیم، یکی از مهم ترین برنامه ها بهبود و شفاف سازی نظام الکترونیک سازمان است. ببینید ما الآن با وضعیت مناسبی از این بابت مواجه نیستیم. عملکردهایی که در سازمان می شود و مراجعات خیلی مکرری که چه مهندسان و چه ارباب رجوع دیگر و مردم عادی به سازمان دارند و چرخه ای که در سازمان برای دریافت خدمات طی می کنند چرخه مناسبی نیست.
ما در سازمان با این افتخار مواجه هستیم که بله، یک ساختمان ۵ هزار مترمربعی برای سازمان نظام مهندسی احداثکردیم و داریم تکمیل می کنیم. ضمن تشکر از عزیزانی که در این زمینه زحمت کشیده اند، باید بگویم که این بزرگ شدن سازمان اتفاقاً، اتفاق مثبتی نیست؛ یعنی این به هیچ وجه جای خوشحالی ندارد که ما نیاز به یک سازمان ۵ هزار مترمربعی، هفت هشت طبقه داشته باشیم و تعداد زیادی کارمند و پرسنل داشته باشیم.
خیر، سازمان باید کوچکتر شود و شفافیت، هم در مسائل مالی و هم در مسائل اداری داشته باشد که قابل پیگیری و ارزیابی برای تمام اعضا باشد. این رفت و آمدهایی که می شود، بسیار رفت و آمدهای بیموردی است و خیلی راحت بگویم، اگر بحثمجری ذیصلاح انجام شود به این دلیل که مجری ذیصلاح هم به هرحال طبیعتاً جزء اعضای سازمان خواهد بود، بحثارتباطات کاهش پیدا میکند.
یک مورد خیلی ساده را خدمت شما عرض کنم، بحثسیستم نظارت سقف به سقف و مرحله است. شما ببینید چطوری مالک باید بیاید دو روز قبل ثبت سیستم کند و بعد مهندسهای ناظر او باید رفته باشند این برگه را مُهر بزنند و بیاید ثبت کند. در مرحله بعد این باید نوبت بازدید بگیرد و بعد بازدید انجام شود. حالا مهندس ناظر بیاید یا نیاید.
ببیند این ها تمام، مسئله است و ما الآن هیچ سیستم کنترلی مُدونی نداریم که اگر مهندس ناظری نرفت سر بزند چه می شود. فرض بفرمایید که کار آماده بود و مجری بخشی از کار را آماده کرده و برای اجرا، مُعطل مهندس ناظر است. درواقع ما هیچ مکانیسم کنترلی در این زمینه نداریم.
درحالی که اگر مجری ذیصلاحی باشد و به سامانه ای دسترسی داشته باشد، خیلی راحت می تواند در این سامانه ثبت آماده بودن مرحله اجرا را به مهندس ناظر خود اعلام کند. مهندس ناظر هم از طریق سامانه می تواند نتیجه بازدید را ببیند و تأیید خود را ارائه دهد. سازمان هم بدون این همه رفت و آمد و بر اساس همان تأییدیه ناظر، به وسیله سامانه تشخیص دهد که چه زمانی باید ناظر عالی خود را بفرستد تا کار را بررسی کند و مراحل اجرا انجام شود ما این همه رفت و آمد، لازم نداریم.
بحثدیگری که به نظرم می آید در سازمان باید به آن توجه کنیم، بحثبرون سپاری حداکثری خدمات و کاهش حداکثری تصدی گری است. ما الآن با تصدیگریهایی در سازمان مواجه هستیم که واقعاً ضرورتی ندارد.
ما آزمایشگاه بتن آزمای نظام مهندسی را داریم. حالا ببینید ما الآن در سطح شهر و استان نزدیک به ۴۰ آزمایشگاه و به یک روایت ۷۰ آزمایشگاه مجوزدار داریم. جزء وظایف ذاتی سازمان نظام مهندسی، نظارت بر عملکرد این ها است. حالا اگر قرار باشد خودش هم تصدی گری داشته باشد و یکی از این آزمایشگاه ها هم آزمایشگاه خود سازمان نظام مهندسی باشد، اصلاً این مسئله نقض غرض است.
یا فرض کنید ما شرکتی به نام ایوان صفه داریم که دراقع در شرح خدماتی که برای آن نوشته اند و اهدافی که برای آن نوشته اند، قرار بوده که صادرات خدمات مهندسی به خارج از کشور انجام دهد، ولی ما الآن با این پدیده مواجه هستیم که فقط چند پروژه که خود سازمان نظام به صورت ترک تشریفات به ایوان صفه داده است را انجام داده است.
این شرکت سهامداران خاصی هم دارد که طبیعتاً آن ۲۸ هزار عضو سازمان نیستند و شاید در حد ۵۰ یا ۱۰۰ نفر از اعضای سازمان و تعدادی افرادی که آنجا خدمات مدیریتی انجام می دهند از این قضیه منتفع می شوند.
ما هیچ خروجی نداریم که بعد از این همه سال که ایوان صفه فعالیت می کند، واقعاً کجا صادرات خدمات مهندسی انجام داده و اساساً غیر از صادرات، در خود سطح استان اصفهان هم نتوانسته است هیچ پروژه ای را مستقل از پروژه هایی که سازمان نظام به آن ارجاع می دهند انجام دهد. درواقع این، تصدی گری هایی است که غلط است.
یا فرض بفرمایید ما یک واحد مشاوره حقوقی در سازمان داریم که اعضایی دارد و حقوق بگیرانی دارد؛ واقعاً برای من همیشه سوال بوده که کدام مشاوره های حقوقی انجام شده و کدام مهندسان ما از این دعاوی حقوقی توانستند برنده بیرون بیایند و کجا سازمان به اعضای ما کمک کرده است؛ چرا ما باید یک واحد مشاوره حقوقی داشته باشیم. ما میتوانیم با دو سه وکیل خیلی صاحب صلاحیت که در بحثخدمات مهندسی تجربه دارند، قراردادها و تفاهم نامههایی داشته باشیم که اگر مسئله ای به صورت موردی برای اعضا پیش آمد به این ها مراجعه کنند و خدمات بگیرند. حالا یا طرف قرارداد با سازمان باشند یا با اعضا باشند.
دیگر معنی ندارد که ما بخواهیم این سیستم عریض و طویل واحد مشاوره حقوقی و چنین توسعه هایی در سازمان داشته باشیم، مسائل دیگری هم هست که حالا به مرور با همدیگر پیگیری می کنیم.
بحثدیگری که باید خدمت شما عرض کنم این است که ببینید حدود صلاحیت اشتغال را قانون مشخص کرده است که گروه «الف و ب و ج و د» چه گروه های ساختمانی است و مهندسان پایه سه و دو و یک و ارشد چه مهندسانی هستند و هرکدام از این ها چه حدود صلاحیت اشتغالی دارند. ولی با شرایط امروزی که ما به لحاظ کم شدن میزان تقاضای کار و فعالیت های عمرانی در سطح استان و هم افزایش تعداد مهندسان داریم، به نظر می رسد که این سیستم نیاز به یک تجدیدنظر اساسی دارد و ظرفیت های اشتغال باید به میزان قابل توجهی کاهش داده شود.
البته خیلی از دوستان این ایراد را وارد خواهند کرد که خیر، این یک بحثقانونی است و قانون این ظرفیت را برای اشتغال معین کرده است ولی ما یک واقعیت بیرونی هم داریم که خیلی از استان های دیگر این کار را کرده اند و قطعاً راهکار قانونی هم برای آن پیدا کرده اند.
به عنوان مثال من خدمت شما عرض کنم که دراستان یزد و استان البرز، ظرفیت اشتغال مهندسان آن ها بسیار کمتر از چیزی است که ما در استان اصفهان می بینیم، یعنی درحد دو سه هزار مترمربع. اینجا دو سه اتفاق خوب می افتد. اول اینکه بحثدلالی و واسطه گری تا حدود قابل توجهی حذف می شود. چون مهندسی که سهمیه اشتغال پایینی دارد و میزان ظرفیت اشتغال پایینی دارد، دیگر برای او صرف نخواهد کرد که بخش قابل توجهی از حق الزحمه خود را هم به یک دلال اختصاص دهد.
بحثبعدی اینکه توزیع کار، وضع بهتری پیدا می کند و طبیعتاً وقتی سهمیه یک نفر پر شد، اولویت با نفر بعدی است و توزیع مناسب تر کار انجام می شود. بحثسوم اینکه این کاهش ظرفیت می تواند کمک کند که باز به بعضی از بندهای اجرا نشده قانون توجه کنیم و آن را اجرا کنیم.
ببینید ما در قانون، ضرایب تشویقی افزایشی برای دفاتر داریم، یعنی دفاتری که تعداد قابل توجه و بیشتری از مهندسین را تحت پوشش قرار دهند و تخصص های مختلف را داشته باشند ضرایب تشویقی دارند که این ضریب تشویقی در ضریب ظرفیت کار اعضا ضرب می شود ما الآن این مسئله را در سطح استان رعایت نمی کنیم. مهم ترین علت آن هم این است که آن میزان اشتغالی که تعریف کرده ایم خیلی خیلی زیاد است و این ها با وضعیتی که از نظر تعداد اعضا و میزان کار بیرون داریم همخوانی ندارد و طبیعتاً نمی توانیم آن بند قانون را عملی کنیم.
ولی اگر ظرفیت های اشتغال کاهش پیدا کند، می توانیم این بند را هم عمل کنیم و آن موقع دفاتر تک نفره، دو نفره و دفاتری که افراد در یک اتاق از خانه شان تشکیل می دهند وضعیت آن تفاوت خواهد کرد با دفاتری که فعال هستند و تعداد قابل توجهی مهندس در آن ها فعالیت می کنند. این ضریب تشویقی کاملاً می تواند در توسعه و بهبود سطح خدمات مهندسی موثر باشد.
بحثبعدی که داریم این است که در ساخت و ساز، دفاتر فنی تمام ادارات استان دارند فعالیت می کنند، درحالی که ما در قانون بحثی را به عنوان طراحان حقوقی ساختمان پیش بینی کرده ایم. فرض کنید دفتر فنی نوسازی مدارس، دفتر فنی علوم پزشکی، دفتر فنی دانشگاه صنعتی و دفتر فنی ادره ثبت و خیلی جاهای مختلف دارند در ساخت و ساز فعالیت می کنند البته ایرادی هم ندارد، اگر صلاحیت فنی را دارند. تعداد قابل توجهی از آن ها به لحاظ پرسنل و ارائه خدمات این صلاحیت را دارند. منتها این ها باید درقالب طراحان حقوقی ساختمان دسته بندی شوند و بر اساس همان ظرفیت مشخص کار کنند و دیگر از اعضایی که در این
دفاتر طراحی حقوقی کار می کنند قرار نیست بیرون از آنجا خدمات دیگری ارائه دهند.
این می تواند در توزیع عادلانه کار و بهبود بهره وری و سطح اشتغال اعضا کمک کند.
بحثنظارت مقیم را هم در گروه سازه های «ج و د» که به آن اشاره کردم. به نظر می آید، ما در گروه ساختمان های بزرگ و ساخت و سازهای بیشتر، نیاز به نظارت مقیم داریم. البته آن بحثمجری ذیصلاح هم یک طوری با این هم پوشانی دارد. این مسئله را باید برای سازه های بزرگ خود حل کنیم. در بحثنقشه ها من خدمت شما عرض کردم که از سال ۸۳ تاکنون، من با واحد ایستایی سازمان نظام مهندسی همکاری دارم و انصافاً در این ۱۲ سال گذشته، کیفیت نقشه هایی که در شهر دارد تهیه می شود بسیار بسیار بهتر شده است. یعنی افزایش کیفی خوبی دارد.
در بحثنقشه های برق و تأسیسات هم این قدری که من جستجو کردم و جویا شدم، به هرحال بهبودهایی نسبت به قبل حاصل شده است. هرچند که آن ها معتقد هستند که با وضع مطلوب هنوز فاصله داریم ولی ایراد اساسی این است که ما یک نظام نامه مدون مصوب هیات رئیسه برای کنترل نداریم.
در بحثنقشه های معماری و خصوصاً خدماتی که در این بخش ارائه می شود، ما با وضعیت خیلی بدی مواجه هستیم یعنی نقشه های ما استاندارد سازی نشده است و کیفیت خدمات و سطح خدمات ما هم خیلی مشخص نیست که واقعاً وقتی می گوییم نقشه معماری قرار است تهیه شود چه آیتم هایی دارد و با چه کیفیتی باید به مالک ارائه شود.
ما در این زمینه خیلی کار داریم و باید بهبود خدمات را در نقشه هایمان داشته باشیم. من راه اولی که به نظرم می رسد، بحثیک چک لیست های کنترلی است که این چک لیست ها باید به مهندس های معمار ارائه شود تا بر اساس این چک لیست ها خدمات خود را ارائه دهند و همراه دفترچه نقشه های خود، یک چک لیست هم ارائه دهند و این چک لیست ها باید کنترل شود. این نقشه ها به صورت خاص خودش و در مکانیسمی که قاعدتاً باید برای آن تعریف شود باید بررسی شود. چون الآن این مکانیسم وجود ندارد که کنترل شود و به تخلفات احتمالی رسیدگی شود.
البته حالا بلافاصله بعضی دوستان گارد نگیرند که قرار است اعضا را به شورای انتظامی معرفی کنیم و آن برخوردهای خاص حقوقی را انجام دهیم. نه؛ درواقع این رسیدگی به تخلفات احتمالی می تواند درقالب تذکرات شفاهی و کتبی موثری باشد که بهبود خدمات را در سطح شهر در یک دوره زمانی یکی دو ساله تضمین کند که ما وضعیت خود را از این بابت بهبود ببخشیم.
در بحثخدمات رفاهی به اعضا، می توانم بگویم که سازمان، خدماتی ارائه نکرده است. ما الآن سازمانی داریم که میتوانیم بگوییم اندوخته مالی بسیار قابل توجه و انباشت سرمایه بسیار قابل توجه در سیستم بانکی دارد و می شود با سیستم بانکی رایزنی هایی انجام داد که به واسطه همین پشتوانه اندوخته ای که سازمان دارد، وام های قرض الحسنه در اختیار اعضا قرار دهد.
اینکه ما الآن معرفی نامه وام های ۲۸ درصد را برای مهندس ها صادر میکنیم، چه خدمتی داریم در این زمینه انجام می دهیم. سازمان، مهندس را برای وام به بانک تجارت معرفی کند، آن هم با سود ۲۸ درصد. این واقعاً نقض غرض است. فکر می کنم که مهندس ما با وضعیت خیلی بهتر از این و بدون منت، بیرون از سیستم سازمان هم می تواند از این خدمت بانکی استفاده کند. نمی دانم این چه خدمتی است که ما داریم انجام می دهیم. ما باید باتوجه به آن سرمایه ای که به عنوان پشتوانه این وام داریم، روی وام های قرض الحسنه و با سود کم کار کنیم.
خدمات رفاهی دیگر ما هم به همین صورت است. یعنی فکر می کنم قیمت خدمات استخری که ما داریم ارائه می دهیم، مهندس های ما با قیمت خیلی مناسب تر می توانند بروند جاهای دیگر پیدا کنند. خدمات اسکان هایی که در مشهد، کلاردشت و منطقه چادگان داریم می بینیم، واقعاً در شأن سازمان نیست یعنی تقریباً می توانم بگویم که هیچ استقبالی نمی شود و طبیعی هم است.
یعنی ما نتوانستیم خدمات مناسبی نه به لحاظ شکلی رفاهی و نه به لحاظ اقتصادی مناسب و باصرفه ای را به اعضا ارائه دهیم. در این قضیه باید خیلی بیشتر از این ها کار کنیم.
ما با افزایش جمعیت اعضای سازمان مواجه بودیم که پیش بینی شود که حتی تا یک و نیم برابر الآن هم افزایش داشته باشد. به نظر شما این افزایش تعداد اعضا، برای سازمان یک فرصت است یا تهدید؟ چطور می شود از این ظرفیت به گونه ای استفاده کرد که این تهدید بودن آن به یک فرصت تبدیل شود؟
یک بخشی از جواب در سوال شما بود. من حالا نمی خواهم با این لفظ مطلق فرصت یا تهدید به این داستان نگاه کنم. به هرحال عزیزان زحمت کشیده اند مدرک کارشناسی لازم را دریافت کرده اند ولی منتها اعضای پیشکسوت تر، فرزندانی دارند که درواقع امروز مدارک مهندسی خود را دریافت کرده اند یا عزیزانی که خواهر و برادر کوچک تر دارند، می توانند شهادت دهند که سطح خدمات آموزشی ما در سطح کشور به دلیل گسترش کمی که پیدا کردیم، متأسفانه با افت کیفی مواجه شده است. یعنی امروز فارغ التحصیلان جوان ما متأسفانه، آن توانایی های حرفه ای و فنی که برادرها و خواهرهای بزرگ تر آن ها یا پدر و مادرهای آن ها
داشتند را دیگر ندارند. این مسئله هم چالش برای خود این عزیزان است که در شرایط بازار کار سخت تر می توانند یک وضعیت تثبیت شده پیدا کنند و هم اینکه سطح عمومی خدمات فنی مهندسی را می تواند کاهش دهد و در درازمدت نارضایتی عمومی مردمی و آسیب به شأن حرفه ای کلی مهندس ها را باعثشود.
به نظر می آید که سازمان باید سیاست های خیلی خیلی قوی، برای رشد دادن توان حرفه ای مهندسان جوان داشته باشد که در این زمینه هم سازمان تا الآن با برنامه ریزی مُدون و با کیفیت خوب اقدام نکرده است. این اعضا باید توانمندتر شوند و این توانمندسازی به عنوان یک وظیفه ذاتی سازمان است. چون خدمات حرفه ای که در سطح استان انجام می شود باید تحت نظارت سازمان باشد و درهرحال خوب و بد این خدمات به اسم سازمان نظام مهندسی و همه مهندسان نوشته می شود که در این زمینه باید بیشتر از قبل کار کنیم.
سوال آخر من درمورد جایگاه آموزش در سازمان نظام مهندسی است؟
ببینید ما در سازمان یک سری خدمات آموزشی خاص داریم که خدمات اجباری با شرح خدمات مشخص است که در بحثارتقای پایه است که درواقع کسی که می خواهد از پایه سه به دو یا از دو به یک ورود کند، با چه شرح خدمات آموزشی و چه سیستم آموزشی و چه ارگان آموزش دهنده ای باید وارد شود که مشخص است و این ها ضوابط قانونی هم دارد. در محدوده هر استان و از جمله استان اصفهان، دانشگاه های مرجعی هستند که سازمان باید با این ها تعامل کند و با شرح سرفصل های آموزشی برای بحثدوره های ارتقای پایه اقدام کند.
منتها همه مسئله ما این نیست. واقعیت امر این است که به دلیل همان بحثتوان علمی و حرفه ای اعضا که عرض کردم، چه برای اعضای جدیدتر که شاید سطح آموزش نامناسب تری نسبت به اعضای قدیمی تر داشته باشند و چه برای اعضای قدیمی تر سازمان، به هرحال دوره زمانی گذشته است و همه ما نیازمند بازآموزی و تکرار مطالبی که از قبل می دانستیم هستیم. علاوه بر این توسعه علوم و به روزرسانی آیین نامه های طراحی باعثمی شود، بعضی از ما که قدیمی تر هستیم از مسائل روز عقب بیفتیم و شاید اشراف کامل را به آیین نامه های جدید نداشته باشیم و شاید بعضی اشراف های علمی و نرم افزاری مان را از دست داده ایم.
مجموعه این مسائل دیکته می کند که سازمان، دوره های آموزشی بسیار بسیار بهتر و با خدمات بهتری را انجام دهد و واقعیت این است که نه به لحاظ کیفیت خدمات و نه به لحاظ توسعه کمی خدمات و نه به لحاظ قیمت اقتصادی خدماتی که ما داریم ارائه می دهیم؛ در این زمینه، وضعیت مناسبی نداریم. ما الآن بسیار موسسه های خدمات آموزشی علمی در سطح شهر داریم که اتفاقاً همه آن ها هم در دوره چهار پنج سال اخیر به وجود آمدند. حالا من اسم نمی برم ولی این ها خیلی خیلی موفق تر بودند. از اعضای خود سازمان هم برای آموزش استفاده کردند و با قیمت خیلی مناسبتر از سازمان هم به اعضای خود سازمان آموزش دادند. این
یک ضعف بزرگ سازمان است.
سازمان باید هم از این پتانسیل بزرگ و توان علمی که بین اعضای خود دارد استفاده کندو هم وظیفه ذاتی دارد که با کمیت و کیفیت مناسب به اعضای خودش خدمات آموزشی دهد. ما در این زمینه عقب افتادیم و طبیعتاً یکی از وظایف هیئت مدیره آتی این خواهد بود که در این زمینه چالشی، برنامه ریزی مناسبی داشته باشد.
اگر صحبت پایانی دارید، می شنویم.
من امیدوارم که تعلق خاطر اعضا نسبت به سازمان و سازمان نسبت به اعضا بیشتر از این شود. تا ما استفاده خیلی بهتری از دیدگاه ها و پیشنهادهای اعضا، خصوصاً اعضای پیشکسوت و اعضای صاحب فکرمان داشته باشیم. ما در سازمان افرادی صاحب ایده و صاحب فکر داریم که به هرحال متأسفانه به آن ها توجه لازم نمی شود.
امیدوارم که سازمان، امور روزمره خود را سبک تر کند وبتواند فعالیت های تصدی گری و بحثهای امور اداری را سبک تر کند و به این بحثهای تولید ایده و تولید فکر برای توسعه خدمات خودش بپردازد و ان شاءالله به بهبود سطح فنی ساخت و ساز در سطح استان اصفهان و کشور کمک کند.
شناسه خبر:
۴۵۱۸۸۳
شفافیت، کوچکسازی و عدم تصدیگری؛ اولویتهای مهم هیئت مدیره
با توجه به در پیش بودن انتخابات هیأت مدیره نظام مهندسی ساختمان، تصمیم با گشودن یک پرونده ویژه در اینباره، به بررسی دیدگاه ها ونظرات کاندیداها میپردازیم.
۰