مصاحبه متفاوت ۹ دی با مدیرمسئول روزنامه اعتماد

به گزارش افکارنیوز، هفته نامه ۹دی نوشت: هفته گذشته با اصرار پى در پى روزنامه اعتماد براى پاسخ به چند سئوال تک جمله اى مواجه شدم. خبرنگار فقط مى خواست چهار کلمه در باره حضور یا عدم حضورم در جبهه پایدارى بپرسد اما همین چهار کلمه را کشاند به گفتگویى مفصل و بعد اصرار داشت

که آن را منتشر کند. همانطور که با همه شرط مى کنم، با روزنامه اعتماد هم شرط کردم که بعد از پیاده سازى مصاحبه را بازبینى کنم.

ظاهرا با تعدادى دیگر از همکاران مجلس هم در این باره به همین شیوه تماس گرفته بود و در کنار گفتگو با بنده، جملات کوتاه استخراج شده از گفتگو با آنها را بدون اطلاع ایشان به نام اعلام نظر آنها درباره جبهه پایدارى منتشر کرده بود.

کاملا مشهود بود که روزنامه اعتماد به گزارش دو صفحه اى که درباره نسبت برخى از نمایندگان با جبهه پایدارى با این روش تهیه کرده مى بالد. بویژه که این نتیجه دروغ را به خوانندگانش القا مى کرد که بسیارى از نمایندگان براى اعلام برائت از جبهه پایدارى از یکدیگر سبقت مى گیرند.

حتى روزنامه اعتماد در ابتداى گزارش خود، فراکسیونى به نام پایدارى راه اندازى و در انتهاى گزارش، انحلال آن را اعلام کرد! در حالى که جبهه پایدارى اساسا در مجلس نهم فراکسیونى تشکیل نداد و به همبستگى و انسجام فراکسیون اصولگرایان عمل کرد.

بسیارى از همکاران که این رفتار روزنامه اعتماد را دیدند، اظهار تأسف کردند و البته از اصلاح آن ناامید بودند. به این دوستان گفتم که آقاى

حضرتى است دیگر! باید این اصلاح طلبان و روش هاى ژورنالیستى آنها را شناخت و تحمل کرد. به دوستان قول دادم تا با آقاى حضرتى تماس بگیرم تابلکه جبران شود.

در خصوص مصاحبه با بنده هم اقدام غیر اخلاقى دیگرى بکار بسته شد. تقریبا به همین دلیل بنده با رسانه هاى افراطى اصلاح طلب مصاحبه نمى کنم اما در مورد روزنامه اعتماد، به دلیل پیگیرى بسیار زیاد خبرنگار این روزنامه و سابقه رفاقت با آقاى حضرتى، این کار را کردم که متاسفانه

این بار هم بر خلاف عرف مطبوعاتى رفتار شد.


به هر حال براى گلایه گذارى با آقاى حضرتى تماس گرفتم. گلایه کوتاه ما مانند مصاحبه کوتاه خبرنگار روزنامه اعتماد، تبدیل به گفتگویى بلند با مدیر مسئول روزنامه اعتماد شد. آقاى حضرتى هم از برخى ادعاهاى بنده گلایه هایى داشت و معتقد بود که ما حاضر به انتشار آن نیستیم. آقاى حضرتى از استقلال خودش و روزنامه اش سخن گفت و اینکه تاکنون حتى به اندازه یک برگه از کسى کمک نگرفته. بگذریم که آقاى حضرتى یادش رفت از ارتباطش با شهرام جزایرى بگوید!

براى این که این تلقى و تصور را اصلاح کنم، در خلال بحثپیشنهاد انتشار همین مباحثه را دادم و ایشان با بدبینى معتقد بود که این گفتگو در ۹دى منتشر نمى شود. هر چند گفتگوهاى ۹دى توسط برادر دیگرى صورت مى گرفت اما براى رفع شبهه مدیر مسئول محترم روزنامه اعتماد، همین مکالمه گلایه آمیز را که در حافظه موبایل ثبت شده بود را غنیمت شمردم و با توجه به نظر مثبت ایشان منتشر کردم.

سلام آقاى حضرتى.

حضرتى: سلام علیکم.

خسته نباشید.

حضرتى: سلامت باشید.

آقاى حضرتى ما گلایه دارم از شما …

حضرتى: چرا؟

مصاحبه بنده در روزنامه اعتماد چاپ شد البته من که نمى خواستم با اعتماد مصاحبه کنم ولى حالا که مصاحبه گرفتید چرا غیر اخلاقى رفتار کردید؟ ظاهرا نمى خواستید منتشر کنید. واقعا این رفتار اخلاقى بود؟

حضرتى: کى گفته نمى خواستیم چاپ کنیم؟

بالاخره این مصاحبه را چهار یا پنج روز پیش گرفتید و اصرار داشتید که زودتر چاپ شود.

حضرتى: همان لحظه که چاپ نمى کنند. مصاحبه را آماده مى کنند. قبل از شما هم با دیگران مصاحبه کرده بودیم. باید آماده مى شد.

حالا این کار شما اخلاقى بود؟

حضرتى: کدام کار؟ مگر ما چیزى از گفتگوى شما را حذف کردیم؟

من مصاحبه را دیدم و براى شما در ایمیل نوشتم که این گفتگو تغییرات خیلى کمى داشته و چیزخاصى حذف نکرده ام ولى به تناسب بحث۲ تا ۳ سئوال اضافه کرده ام که یک مورد جواب هم اضافه شده. در ایمیل تأکید کردم که اگر موافق نبودید سئوالات را حذف کنید بعد چاپ کنید. ولى تغییر دیگرى ندهید. شما مى دانید که در کار مطبوعاتى این روش توافقى معمول است. ولى شما مصاحبه را منتشر کردید و نوشتید که رسایى برخى موارد را حذف کرده و سه مورد سئوال و جواب اضافه کرده. اگر من جواب اضافه کرده باشم که سئوال چهارم شما باید بى معنى باشد. چون سئوال چهارم مترتب بر جواب من است.

حضرتى: من ایمیل شما را نخواندم. همکاران روزنامه متنى تنظیم شده را آوردند من خواندم … شما خودت روزنامه نگارى، قبلا هم نماینده بودید. دوستان شما نباید این رفتار را انجام مى دادند.

حضرتى: من پرسیدم چیزى از مطلب آقاى رسایى کم شده؟ گفتند نه. خبرنگارمان گفت شما اگر مى خواهید چیزى حذف کنید، حذف کنید. من هم گفتم نه آن مطالبى که مربوط به من است یک کلمه را هم حذف نمى کنم. چیزى که درباره آقاى هاشمى وزیر یا نعمت زاده است را هم حذف نمى کنیم. آنچه درباره آقاى محصولى گفته را هم حذف نمى کنیم. ببینید ما هم حذف نکردیم.

شما در گفتگو نوشته اید که رسایى سه سئوال و جواب را اضافه کرده در حالى که این دروغ است. سئوال اضافه شده ولى جواب بوده و من براى این که چینش بحثدرست شود، نوشتم این سئوال باید اینجا باشد.

حضرتى: حالا این که مهم نیست. شما اگر سئوال هم اضافه کرده باشید روزنامه این را پذیرفته …

بله این که متداول در مصاحبه با رسانه ها ولى این کار روزنامه اعتماد غیر اخلاقى است که در بالاى سئوالات نوشته: این سئوال و جواب ها توسط آقاى رسایى اضافه شده. البته برخى از سایت ها شما هم شیطنت کرده اند و همین کار شما را بهانه تخریب بنده کرده اند. مشکل

این است که شما خبرنگارهایى در روزنامه آورده اید که بعضى از آنها بازداشتى در ایام فتنه بوده اند. چرا این افراد را مى آورید اطراف خودتان که اینطور بى اخلاقى کنند؟

حضرتى با خنده: حالا شما که هر چه خواستید در مصاحبه گفتید.

خوب من هم هر چه اعتقادم بوده گفتم ولى خبرنگار شما به اصرار مصاحبه گرفت.

حضرتى: ولى این که گفتى من روزنامه را اجاره دادم به یک کاندیدا واقعا دروغ بود.

شما در ایام انتخابات تیترهاى روزنامه ات به نفع موسوى بود ولى خودت در ستاد کروبى بودى.

حضرتى: خوب باشد مگر چه اشکالى دارد؟ اولا که براى موسوى نبود. هم براى موسوى بود و هم کروبى. روزنامه ما بیشتر در اردوگاه اصلاح طلب ها فعالیت مى کند. ما که فقط در خدمت آقاى کروبى نمى خواستیم قرارش بدهیم.

چرا؟ کروبى را قبول نداشتید؟

حضرتى: ۱۰۰ درصد قبول داشتیم، چرا نداشتیم؟ هم به آقاى کروبى رأى دادم و هم در ستادش مشغول بودم.

پس چرا براى موسوى تبلیغ مى کردید؟ او را هم قبول داشتید؟

حضرتى: البته بین آقاى موسوى و کروبى، من آقاى کروبى را ترجیح دادم.

الان چطور؟ حضرتى: ما تو ارگان کسى نیستیم.

الان کدام یک را ترجیح مى دهید؟ حضرتى: شما که جواب را مى دانید. نیازى نیست که من بخواهم بگویم.

واقعا کدام یکى را ترجیح مى دهید؟ من که مى دانم شما هیچ کدام را قبول ندارید.

حضرتى: من آن کسى که در مسیر انقلاب حرکت نکند را قبول ندارم. قطعا قبول ندارم.

اینها در مسیر انقلاب نبودند

حضرتى: بحثما راجع به انتخابات بود. برخى ادعاهاى شما دروغ بود ولى من حذف نکردم.

خوب مصاحبه و ادعاى من است چرا باید حذف کنید؟

حضرتى: بر فرض شما تا امروز براى خودت یک تصور غلطى داشتى، ولى من الان دارم مى گویم که این تصور شما غلط است. من مى توانستم در روزنامه جواب بدهم ولى ندادم.

خب در ایام انتخابات خودتان هم گفتید که براى هر دو نفر کار مى کردید ولى اکثر تیترها به سمت آقاى موسوى بود.

حضرتى: جریان آقاى موسوى در اردوگاه اصلاح طلب ها قوى ترى بود. از هر ده نفر که یادداشت مى نوشتند، هشت نفر براى موسوى مى نوشت دو نفر براى کروبى.

ولى کروبى بهتر از موسوى بود که شما رفتید به ستادش…

حضرتى: خوب بله سابقه آقاى کروبى و ویژگى هایش مهم بود. رفتم شدم مسئول ستادش. آدم که الکى کارى انجام نمى دهد ولى شما گفتى من اجاره دادم، کجا اجاره دادم؟ این را باید اصلاح کنى.

من بر اساس گرایش روزنامه شما و ادعاى برخى از دوستان خودتان گفتم در حالى که شما مسئول ستاد کروبى بودى.

حضرتى: هر کس گفته غلط گفته. شما در روزنامه اعتماد اگر به مطالب دقت مى کردید به اندازه کافى از همه بود.

یادداشت هاى مختلف، مطالب مختلف، ما تمام مصاحبه هاى کروبى را قبل از انتخابات پوشش دادیم. قبل از انتخابات مسئول ستادش بودم در تهران داشتیم کار مى کردیم ولى مثلا تعداد هزار نفر از اصلاح طلب ها طرفدار موسوى بودند و ده نفر از اونها مثل من طرفدار کروبى بودند. طبیعى بود مطالبى که از اعتماد بیرون مى آمد از اصلاح طلب ها بیشتر باشه. ما حتى براى آقاى رضایى و احمدى نژاد هم ستونى گذاشته بودیم. من ۱۲ ساله روزنامه اعتماد منتشر شده به اندازه یک برگه از کسى کمک نگرفتم. استقلال خودم از هر چیزى مهم تر هست.

آقاى حضرتى دلیل این حرف هاى آقاى یونسى چیه؟ چرا این حرف ها را مى زند؟

حضرتى: یونسى هم مثل نیروهاى شماست دیگر…

یعنى مشایى اون طرفى ها شده

حضرتى: تو این وضع مملکت از این چیزها پر است.

این طرف و اون طرف نداره، همشون غضنفرند که گل مى زنند به دروازه خودى.

خب شما در روزنامه اعتماد بیا اینها را نقد کن. شما که به جبهه پایدارى پرداختید که حالا بخش عمده این مصاحبه ها هم درست نبود. مثلا خود من گفتم هم عضو جبهه پایدارى هستم و هم نیستم. گفتم جبهه پایدارى در ندارد که بروید داخلش یا بیایید بیرون ولى شما تیتر زدید که فلانى اعلام کرده من از پایدارى بیرون آمدم. چرا به این حرف هاى یونسى نمى پردازید که گفته علامت شیر و خورشید نباید حذف مى شد یا …

حضرتى: همین الان شما یک یادداشت در این باره بنویس اگر من چاپ نکردم، اسمم را عوض مى کنم.

چرا من بنویسم؟ چرا حضرتى ننویسه؟ من که هفته نامه ۹دى دارم خودم داخلش مى نویسم.

حضرتى: حضرتى هم مى نویسه.

این درسته یک روحانى و آخوند برود در کنیسه یهودى ها در مورد عزادارى امام حسین بیاید بگوید این اشکال ها را دارد؟

حضرتى: اون که چیزى نیست. گفته عزادارى امام حسین چیز خوبى است ولى برخى رفتارهاى عزادارها درست نیست. ولى چیزى که راجع به شیر و خورشید گفته به نظر من خیلى بد بود.

آخه اونجا باید این حرف ها را زد؟

حضرتى: حالا دیگه جاش مهم نیست.

همین داستان سبد کالا و روشى که در توزیع داشتند این عملکرد قابل دفاع است؟ به طورى که کار به عذر خواهى بکشه؟ یا بى سواد خواندن منتقدان، واقعا این ادبیات درسته؟

حضرتى: این ها را ما از طرف شما چاپ مى کنیم.

خیلى ممنون ولى شما باید از طرف خودتان حرف بزنید. استقلال یعنى اینکه شما به این موارد هم بپردازید. دوره خاتمى هم همین پلشتى ها را

دیدید و هیچ چیز نگفتید که کم کم اصلاحات شد اصلاحات آمریکایى. خب الان طورى رفتار کنید که این اعتدال نشود اعتدال آمریکایى. جلوى این مسیر را بگیرید.

حضرتى: من این بحثرا قبول دارم. این که آن زمان ما نپرداختیم و قصور کردیم…

من البته این ها را از طرف شما مى گویم.

حضرتى: بگو، چه اشکالى دارد؟ حرف حق را باید گفت.

فکر مى کنم اگر برخى از دوستان شما سکوت نکنند و حرف بزنند این مسیر از غلط ها پالایش مى شود.

حضرتى: بله این درست است.

شما حرف هاى ما را چاپ کردید، ما هم حرف هاى شما را چاپ مى کنیم. عیبى دارد؟

حضرتى: ما چاپ مى کنیم ولى شما چاپ نمى کنید.

نه، من هم چاپ مى کنم. قول مى دهم که این حرف ها را چاپ کنم. حتما

حضرتى: ولى بعید مى دانم شما جرأت کنید این حرف ها را چاپ کنید.

نه، چرا من همه را چاپ مى کنم.

حضرتى: یا على آقا خوشحال شدم. خداحافظ