
اگر انتخابات دوم خرداد سال ۷۶ را نقطه عطفی برای بازگشت نیروهای سیاسی چپ خط امامی به عرصه سیاسی کشور قلمداد کنیم انتخابات ۲۴ خرداد ۹۲ در نقطه مقابل آن و آغاز بازگشت راست مدرن به عرصه سیاسی و مدیریتی جمهوری اسلامی است.
به گزارشافکارنیوز؛آنچه در پیش و پس از دوم خرداد ۷۶ بوقوع پیوست جز با حمایت معنوی هاشمی رفسنجانی و طیف کارگزاران هوادار وی امکانپذیر نبود چنانکه بعدها برخی از تحلیلگران وابسته به جریان اصلاحات از محاکمه غلامحسین کرباسچی شهردار اسبق تهران به عنوان ضربه شست راست سنتی به اصلاح طلبان یاد کردند. حال آنکه کرباسچی در تقسیم بندیهای سیاسی آن روز جامعه جزء نیروهای راست مدرن و طیف کارگزاران طبقه بندی میشد.
به قدرت رسیدن اصلاحات و دوران اوج سیاسیون وابسته به این جریان همزمان شد با انتقادات فزایندهای که در فضای مطبوعاتی آن روز ایران از هاشمی رفسنجانی به عنوان نماد قدرت و ثروت در جامعه انجام میشد. امری که باعثناخرسندی کارگزارانیها و هواداران هاشمی را فراهم کرد. نقطه اوج این اختلاف را میتوان در فراهم آوردن مقدمات انتخابات مجلس ششم و پس از آن شاهد بود.
بیانیه هاشمی رفسنجانی و اعلام کناره گیری او از انتخابات به خوبی بیانگر دلخوری آیت الله از اصلاح طلبانی بود که روی کار آمدنشان را تا حد زیادی باید مدیون هاشمی میدانستند اما با عهد شکنی و ناسپاسی پس از مدتی هاشمی در وسط سیبل انتقادات آنان قرار گرفت.
پیش از برگزاری انتخابات مجلس ششم و زمانی که بحثداغ اعلام لیست احزاب و گروهها برای انتخابات مطرح بود سعید حجاریان به عنوان تئوریسین اصلاحات گفت: «ما نمیخواهیم حتی یک کاندیدای مشترک با جناح راست داشته باشیم. حتی اگر او هاشمی رفسنجانی باشد. آقای هاشمی یا باید جای خود را در لیست راست قرار دهد یا در جبهه دوم خرداد قرار دهد.»
پس از انتخابات و زمانی که هاشمی با ۷۴۹۸۸۴ رأی و کسب ۵۸/۲۵ درصد آرای شرکت کنندگان شهر تهران، نفر سیام منتخبین شهر تهران شد روزنامهٔ مشارکت، نوشت: «نفر سیویکم(علیاکبر رحمانی) با اعتراض به نتایج انتخابات، جایگاه خود را به طور قطع در بین سی کاندیدای منتخب تهران میداند.»
اصلاح طلبان سرمست از حذف هاشمی به اداره مجلس ششم و دولت دوم خرداد پرداختند و همزمان مطبوعات وابسته به این جریان نیز متحد استراتژیک دیروز خود را مزین به لقب عالیجناب سرخ پوش کرده ریشه تمامی کاستیهای دولت اصلاحات را در دولت سازندگی جستجو کردند.
تنها ظهور پدیدهای به نام محمود احمدینژاد بود که توانست چنان دشمنی دیرینهای را مجدداً به اتحادی ناگزیر بدل کند اما اینبار هاشمی به فراست دریافته بود که نمیتواند روی اصلاح طلبان به عنوان یک متحد سیاسی حساب باز کند از همین رو است که مشاهده میکنیم در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ طیف هوادار هاشمی و شخص وی با اطمینان خاطر به حمایت از نامزد جناح چپ جمهوری اسلامی پرداختند.
در واقع میتوان گفت تحریکات و تشویقهای هاشمی و اطرافیان وی بود که باعثشد جناح چپ(اصلاح طلبان) در انتخابات ۸۸ با تمام قوا برای تسخیر پاستور به میدان بیایند و آنچه بعدها روی داد سبب ساز حذف کامل اصلاح طلبان از عرصه سیاسی کشور گردید به گونهای که هاشمی و تکنوکراتهای هوادارش مطمئن شدند اصلاح طلبان دیگر نخواهند توانست از پس هزینههای سیاسی انتخابات ۸۸ برآمده به عنوان رقیبی قابل ملاحظه در عرصه سیاسی مطرح شوند.
در این میان رقابت با راست سنتی میتوانست به مراتب آسانتر و مطمئنتر باشد چرا که این جریان سیاسی نیز به سبب آنکه غالب پتانسیل خود را برای حمایت از محمود احمدینژاد در دو دوره پیشین خرج کرده بود توان رقابت با هاشمی را نداشت.
رفسنجانی سپس پروژه رئیس جمهور سازی را به جای ریاست جمهوری برگزید و اصلاح طلبان نیز که در بالاترین سطح تنها میتوانستند با مهرهای در حد عارف در انتخابات شرکت کنند ترجیح دادند عنان تصمیم گیری خود را به دستان هاشمی بسپارند و آرام آرام روند قدرت گرفتن مجدد کارگزاران و اعتدال و توسعه را نظاره کنند.
ریاست جمهوری حسن روحانی اگر چه موجبات خرسندی اصلاح طلبان را فراهم آورد اما هر چه زمان گذشت بیشتر فهمیدند که در تمام این مدت تنها در پازل هاشمی رفسنجانی و حزب کارگزاران بازی کردهاند. اینک تغییرات کادر رهبری حزب کارگزاران سازندگی بیش از آنکه برای اصولگرایان معنا و مفهوم داشته باشد تهدیدی جدی برای ادامه بقای سیاسی اصلاح طلبان خواهد بود.
ورود محمد قوچانی، علی جمالی و سعید لیلاز به حزب کارگزاران تنها یک تغییر مدیریتی ساده نیست. راست مدرن که در انتخابات توانست به راحتی از سبد رای اصلاح طلبان برای پیروزی کاندیدایش استفاده کند اینک در اندیشه تصرف مجلس دهم آرایش احزاب سیاسی خود را تغییر میدهد تا با چهرهای تهاجمی و مصمم سرنوشت دومین انتخابات را نیز به نام خود رقم بزند. در این میان البته اصولگرایان نیز در یک طرف ماجرا و به عنوان رقیب کارگزارانیها باید وارد گود رقابتها شوند اما این اصلاح طلبان و جناح چپ جمهوری اسلامی هستند که باردیگر مجبور خواهند بود سبد رای خود را در اختیار کارگزاران قرار داده به
پیروزی رقیب دیروز دلشاد باشند.