چهارراه فال فروشی، بن‌بست آرزوها

به گزارشافکارنیوز،هر انسانی در زندگی خود آروزهای دارد که برخی از این آرزوها دست یافتی و برخی دیگر به دلایل شرایط مختلف قابل دسترسی نیست.

البته آروزهای افراد پولدار و بی پول متفاوت است و شاید دست یافتن به آرزوها برای افراد پولدار راحت تر باشد!

کودکان در دوران کودکی خود آروزهای زیادی در ذهن دارند و به طور مثال برخی در این دوران دوست دارند وقتی که بزرگ شدند دکتر، معلم، مهندس، خلبان و… بشوند.

اما حضور در جمع کودکان کار و خیابانی و شنیدن آروزهای آنها خالی از لطف نبود، آرزوهای که شاید محقق شدندشان برای این گروه از کودکان دور از انتظار باشد.

شهرداری تهران به مناسبت هفته رستوارن گردی، طرحی را تحت عنوان «حضور کودکان کار و خیابانی در رستوران‌در سطح شهر تهران» با همکاری صنف رستوران داران از چهارم تا ۱۰ آبان برگزار خواهد کرد.

به گفته محمد هادی کبیری، مدیر پیشگیری و ارتقا سلامت اجتماعی سازمان رفاه شهرداری تهران، این طرح در ۱۵ رستوران شهر تهران برگزار می‌شود.

وی تصریح کرد: از شنبه چهارم آبان تا جمعه ۱۰ آبان این طرح برگزار می‌شود که به ترتیب هر روز آن به نام «روز مهربانی - روز کودکان - روز سلامت - روز غذای ملل - روز قدردانی از خانواده رستورانیها - روز اسراف نکردن - روز رستوران شایسته نامگذاری شده است.

کبیری گفت: تلاش می‌شود که در این زمان اشاره شده فضای شاد و مفرحی برای کودکان فراهم شود ضمن اینکه بنا داریم این طرح را در کنار اجرای کارهای فرهنگی انجام دهیم.

مدیر پیشگیری و ارتقا سلامت اجتماعی سازمان رفاه شهرداری تهران ادامه داد: در حال حاضر ۳۷۴ محله در تهران است که در هر محله یک سرای محله راه‌اندازی شده است که هر سرای محله دارای ۱۴ خانه است که یکی از خانه‌های زیر مجموعه سرای محلات، کانون امید‌های زندگی است که طرح اشاره شده با همکاری این کانون‌ها انجام می‌شود.

کبیری در خصوص تنها راه کاهش تعداد کودکان کار و خیابانی در جامعه گفت: این موضوع نیاز به همکاری فرا بخشی دارد و در واقع نمی‌توان از یک دستگاه و سازمان انتظار داشت که در این بخش وارد شود و به طوری کلی باید دستگاه‌های چون شهرداری، سازمان بهزیستی کشور، کمیته امداد، نیروی انتظامی و … همکاری داشته باشند.





وی اظهار داشت: باید با فرهنگ سازی و استفاده از ظرفیت‌های مردمی راههای مناسبی جهت پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی و مخصوصاً پدیده نامبارک کودکان کار و خیابانی تدوین شود.

مدیر پیشگیری و ارتقا سلامت اجتماعی سازمان رفاه شهرداری تهران در خصوص نحوه برگزاری «طرح حضور کودکان کار و خیابانی در رستوران‌های سطح شهر تهران» تصریح کرد: امنیت غذایی کودکان یکی از برنامه‌های شهرداری است که بنا داریم در کنار برنامه‌های اجتماعی و فرهنگی به این موضوع بپردازیم.

کبیری افزود: در طرح اشاره شده بیش از ۵۰۰ کودک خیابانی در ۱۵ رستوران شرکت خواهند کرد.

به گزارش فارس در حالی «طرح حضور کودکان کار و خیابانی در رستوران‌های سطح شهر تهران» از چهارم آبان آغاز شده است که روز گذشته ۵۰ کودک از کودکان کار و خیابانی(خانه کودک میدان شوش) مهمان یکی از رستوران‌ها پارک جمشیده بودند که حضور این کودکان همراه با شادی و نشاط و البته با کمی دلخوری همراه بود.

تعداد ۵۰ دختر و پسر از سنین مختلف(۷ تا ۱۵ سال) و همچنین از کشور همسایه افغانستان در این طرح شرکت کردند که تعدادی از آنها با یکدیگر خواهر و بردار بودند که این موضوع قابل توجه بود.

رامین، علیرضا، بهناز و مریم خواهرها و برادرانی بودند که روز گذشته برای نخستین بار در یکی رستوران حضور داشتند و خبرنگار فارس در زمان سلف غذا با آنها گفت‌وگو کرد.

رامین که کلاس سوم بود از آروزهایش گفت و ادامه داد: دوست دارد روزی بتواند برای پدر و مادرش و خواهرها و برادرانش خانه‌ای بخرد.

وی افزود: ما خانواده فقیر هستیم، ولی دوست ندارم مادرم در خانه‌های مردم برود و خانه‌های آنها را تمیز کند.

رامین که از دیگر خواهران و برادرانش کوچکتر بود، گفت: خدا ما رو دوست داره که اگر پول نداده، اما خانواده خوبی به ما داده است.

رامین بیان داشت: دوست ندارد در خیابان‌ها شهر تهران فال بفروشد اما به دلیل مخارج زندگی و کمک به پدر و مادرش مجبور است این کار را ادامه داد.





امیرحسین یکی دیگر از کودکانی بود که برای نخستین بار در رستوران آمده بود، گفت: دوست داشتم پدر و مادر و خواهرم را نیز در اینجا می‌آوردم.

وی تصریح کرد: پدر من بار فروش است و با سختی زندگی را می‌گذارند، اما هیچ وقت برای فراهم کردن شرایط زندگی برای خانواد‌ه‌هاش کوتاهی نکرده است.

امیرحسین که به نظر می‌رسید از دیگر بچه‌های حاضر درس خوان‌تر بود، افزود: دوست دارم بزگ شدم مهندس عمران شوم.

بهناز یکی دیگر از کودکان کار و خیابانی است که ۱۱ سال سن دارد و پدرش به دلیل اعتیاد در کمپ نگهداری می‌شود، از زندگیش این گونه گفت: زندگی سختی داریم، مادرم بیمار است و خواهر و برادرانم هم کوچک.

وی گفت: به دلیل فقر و نداری، به دست فروشی در مترو روی آورده‌ام که البته الان مدتی است که در خانه کودک شوش درس می‌خوانم.

بهناز در پاسخ به این پرسش که چرا کار می‌کند، بیان داشت: آدم‌ها دارا نمی‌توانند مشکلات آدم‌های ندار و فقیر را درک کنند، چرا که زندگی آنها همیشه با سختی روبرو بوده و خواهد بود.

وی اظهار داشت: آروز دارم روزی برسد که دیگر نیاز نباشد کار کنم و مثل بقیه بچه‌های خانواده‌های ایرانی درسم را ادامه بدم تا روزی برای خانواده‌ام موثر باشم.

در حالی که اشک از چشم‌های بهناز سرازیر شده بود و با گوشه آستین لباسش اشک‌هایش را پاک می‌کرد، سرش را رو به آسمان کرد و گفت: خدایا منم ببین!!

محمد دیگر کودک کار که علاقه‌ای به جوجه کباب ندارد و دوست داشت پیتزا و کباب بخورد، گفت: هیچ وقت تو عمرش پیتزا نخورده است.

وی بیان داشت: بعضی از وقت‌ها از پشت شیشه‌ها رستوران‌ها بچه‌ها را نگاه می‌کنم که هر کدام با لباس‌های رنگارنگ در کنار خانواده‌هایشان در حال خوردن غذا هستند.

محمد به آرزویش اشاره کرد و ادامه داد: دوست دارم روزی آدم معروفی شوم و آن موقع به بچه‌های بی پول و فقیر کمک می‌کنم.

وی افزود: خیلی وقت‌ها به خاطر فقیر بودن، نمی‌توانم به جاهای که دوست دارم بروم.

زهرا دخترک شیطونی که در جمع کودکان کار حاضر بود و ۱۲ سال سن داشت، گفت: خیلی دوست دارم روزی به برج میلاد ببرم.

وی از زندگی پدر و مادرش و سختی‌های زندگیش گفت و افزود: پدرم بنا است و با حقوقی که دریافت می‌کند، نمی‌تواند مخارج زندگی را تأمین کند.

زهرا آروز کرد: همه بچه‌های فقیر در جامعه روزی برسد که پولدار شوند و فقیری نباشد.

محسن که دوست داشت روزی فوتبالیست شود، حرفش را اینگونه ادامه داد: من طرفدار پرسپولیس هستم، اما تا حالا نتوانسته‌ام به ورزشگاه بروم.

وی گفت: دوست دارم روزی علی کریمی را از نزدیک ببینم و با وی عکس بگیرم.

محسن بیان داشت: کودکان کار علاقه‌ای به کار کردن ندارند ولی مجبورند برای ادامه زندگی و تأمین هزینه‌های زندگی و کمک به پدر و مادرشان کار کنند.


اگرچه طرح «حضور کودکان کار و خیابانی در رستوران‌های شهر تهران» کلید خورده اما این طرح با نواقصی از جمله اینکه چرا محدویت برای انتخاب غذا برای کودکان وجود دارد، روبرو است.

اگر مسئولان خدمات رفاهی شهرداری بنا دارند روزی خاطره انگیز را برای کودکان کار فراهم کنند باید کمی با برنامه ریزی بهتری این برنامه‌ را ادامه دهند تا کودکان کار نیز از برگزاری این چنین طرح‌های راضی باشند.

و اما در پایان یکی از آرزوی من هم اینست : به امید روزی که هیچ کودک کار و خیابانی در کشور نباشد.