تفاوت تاریخ و تقویم رومیزی

به گزارش افکارنیوز، هدایت الله بهبودی در بخش وبلاگ‎های «خبرآنلاین» نوشت: مناسبت‌ها: اعیاد، جشن‌ها، سوگ‌ها، زادروزها، نامگذاری‌ها، و … همه و همه رگه‌های قومی، دینی، اسطوره‌ای و میهنی یک ملت را آشکار می‌کند و در صفحات خود، شخصیت تاریخی او را می‌نمایاند.

ملت‌ها این حق را به خود می‌دهند که مقاطع افتخارآفرین پیشینه خود را در حافظه خویش نگه دارند و با برپایی آیین‌ها و یادبودها به آن ببالند. این حق شامل رویدادهای تلخ و ناکامی‌ها و چه بسا حوادثی که جامعه خوش نمی‌دارد به آنها بنگرد نیز می‌شود؛ اما در جهتی دیگر. با سکوت و خاموشی از کنارشان می‌گذرند.

این حقوق نانوشته و حتی ناپذیرفته از سوی حرفه تاریخ‌نگاری، در همه کشورها، چه آنها که بر کوس توسعه و فن‌آوری می‌کوبند و چه آنانی که دمیدن به نی‌لبک پیشرفت را آموخته‌اند، اجرا می‌شود. گویی دماندن روح ماندگاری بر کالبد جامعه، جز از این راه، ناممکن است. از این روست که کتاب‌های تاریخ مدارس را باید نرم‌ترین منابع اطلاع‌رسانی دانست، چرا که به مقتضای مصلحت‌ها و سیاست‌های هر جامعه‌ای شکل می‌پذیرند و از خود انعطاف نشان می‌دهند.

اگر در نظام آموزشی آمریکا، این کشور «کوره ذوب» قومیت‌های گوناگون شناسانده می‌شد، اما پس از جنگ جهانی دوم، این تعریف تبدیل به «سالاد مخلوط» گردید – کنایه از اینکه اقوام با حفظ آداب خود امکان به سر بردن کنار یکدیگر را دارند – اگر در اتحاد جماهیر شوروی در فاصله‌ای اندک دو قرائت متضاد از نقش لئون تروتسکی برای دانش‌آموزان آن جماهیر ارائه می‌شود، اگر در ژاپن سجایای نظامی این ملت درس اول و آخر تاریخ دانش‌آموزان بود، اما پس از انفجار بمب اتمی هیروشیما این فضیلت از کتاب‌های درسی حذف گردید، این نتیجه را به دست می‌دهد که تحلیل هر جامعه از تاریخ خود، پیش از آنکه معرف حقایق روی داده باشد، شناساننده تفکر حاکم بر زمان حال آن کشور است. چنانچه سهم رسانه‌هایی چون تلویزیون و سینما را در ادای آن حقوق پیش گفته در نظر آوریم، ممکن است به این باور برسیم که آنچه به نام تاریخ ارائه می‌گردد، تبلیغاتی سازمان یافته است که کارش برآورده کردن حوائج جاری است. اما این یک تعریف بدبینانه از تاریخ است.

تصویری که مدیران هر جامعه از تاریخ خود به دست می‌دهند، فقط تماشاگران داخلی خود را، آن هم گروه‌هایی که تحت تأثیر دریافت‌های مستقیم هستند، ارضا می‌کند. حتی می‌توان گفت تدوین‌گران این تصاویر، خود نیز به عدم کارایی این نگاه رسمی در بیرون از مرزهای کشور باور دارند.

ترسیم ادوار گذشته برای مصارف داخلی چیزی است؛ و بازیافت حقایق از رویدادها بر بنیاد اسناد و مدارک چیزی دیگر. تزریق عرق ملی، پرورش حمیت دینی، بازسازی اسطوره‌ها، دمیدن روح میهنی آن هم از طریق تاریخ، عرف همه جوامع است، اما علم تاریخ نسبتی با این نگاه ندارد و تعهدی برای تسلی دادن به ملت‌ها احساس نمی‌کند. همین خصلت – چه بسا بی‌رحمانه – است که از تاریخ معلمی می‌سازد برای همه اعصار؛ آموزگاری که تلخی و شیرینی‌ها را یک جا در آیینه شفاف خود می‌تاباند و درس‌آموزی می‌کند.

تقویمهای رومیزی کار خودشان را میکنند و تاریخ کار خود.