تازه داماد قربانی طلاق خواهرش شد

به گزارش افکارنیوز، شامگاه ۲۸ فروردین ماه سال گذشته فروشندگان کوچه‌ای در شهر ری با شنیدن صدای درگیری از مغازه میوه فروشی‌‌ همان حوالی به محل درگیری رفتند. مدت زمان زیادی از شنیده شدن صدای درگیری نگذشته بود که کاسب‌های محل دیدند مردی با یک چاقوی خونین در دستش در حال دویدن است. آن‌ها وقتی جنازه غرق در خون یوسف ۲۷ ساله را دیدند که کف مغازه افتاده است بلافاصله موضوع را به پلیس گزارش دادند. ماموران پس از اینکه در محل درگیری حاضر شدند مشاهده کردند که یوسف به خاطر ضربه وارد شده به قفسه سینه‌اش جان خود را از دست داده است. به دستور بازپرس، پرونده این درگیری منجر به قتل تشکیل و جسد مقتول برای بررسی‌های بیشتر به پزشکی قانونی فرستاده می‌شود. با انجام تحقیقات از شاهدان درگیری یکی از آن‌ها به ماموران اعلام می‌کند که ضارب را پیش از این دیده و او در واقع «وهاب» شوهر خواهر سابق یوسف است که با او درگیر شده بود. در تحقیقات صورت گرفته از خانواده یوسف مشخص شد که وهاب ۲ سال پیش از همسرش جدا شده بود و می‌خواست حضانت بچه‌هایش را از زن سابقش پس بگیرد و سر همین موضوع هم با خانواده همسر سابق‌اش درگیری داشتند. همزمان با انتشار گزارش پزشکی قانونی که علت مرگ یوسف را فرو رفتن جسم برنده و تیز به قفسه سینه و صدمه زدن به قسمت‌های حیاتی قلب اعلام کرده بود وهاب نیز دستگیر شد. او وقتی با مستندات و حرف‌های شاهدان مواجه شد مقاومتی نکرد و به چاقو زدن به سینه یوسف اعتراف کرد.

پس از اعترافات وهاب و بازسازی صحنه قتل، بازپرس دادسرای جنایی تهران برای او به اتهام قتل یوسف قرار مجرمیت صادر کرد که با تایید قرار مجرمیت و صدور کیفرخواست پرونده برای محاکمه به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. جلسه رسیدگی به این پرونده صبح دیروز در شعبه ۷۱ دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی عزیزمحمدی و ۴ قاضی مستشار برگزار شد. پدر و مادر یوسف در جایگاه اولیای دم، خواستار قصاص وهاب شدند. پدر یوسف در جلسه دادگاه گفت: «این مرد پس از اینکه دخترم را طلاق داد بار‌ها تهدید کرده بود که یا زنم را دوباره پس می‌دهید یا شما را می‌کشم. من از خون پسرم نمی‌گذرم و تقاضای قصاص دارم.» نماینده دادستان هم با تشریح کیفرخواست گفت: «وهاب ۳۷ ساله متهم است در تاریخ ۲۸ فروردین ۱۳۹۱ یوسف را با ضربات چاقو به قتل رسانده است. با توجه به اقرار صریح متهم، بازسازی صحنه قتل، گزارش پزشکی قانونی و شکایت اولیای دم تقاضای مجازات متهم را دارم.» پس از قرائت کیفر خواست قاضی عزیزمحمدی از وهاب خواست در جایگاه قرار بگیرد و دلیل اختلافش با مقتول را توضیح دهد. او وقتی در جایگاه قرار گرفت گفت: «من و همسر سابقم ۱۴ سال زندگی کرده بودیم. یک دختر ۱۶ ساله و یک پسر ۱۲ ساله حاصل همین چند سال زندگی مشترک من و زنم بود. آن موقع‌ها من معتاد بودم اما الان یک سالی می‌شود که پاکم و چیزی مصرف نمی‌کنم. دو، سه سال قبل نمی‌دانم چه شد و زنم چه به خورد من داد که منگ شدم و رفتم طلاقش دادم از آن بد‌تر اینکه حضانت بچه‌هایم را به زنم دادم. می‌خواستم زنم را برگردانم یا حداقل حضانت بچه‌هایم را دوباره پس بگیرم. من کشتن یوسف را قبول ندارم و به قصد کشتن او به مغازه‌اش نرفته بودم. صبح آن روز به خانه همسر سابقم زنگ زدم تا با بچه‌هایم صحبت کنم اما خواهر یوسف گوشی را برداشت و به من بد و بیراه گفت. به همین خاطر از پشت گوشی با هم جر و بحثمان شد. سر همین موضوع من خیلی به‌هم ریختم. از خانه زدم بیرون. نمی‌دانم چه شد که دیدم جلوی مغازه میوه فروشی پدرزنم هستم. فکر می‌کردم اگر پدرزن سابقم در مغازه باشد بروم و با او صحبت کنم اما دیدم او نیست و یوسف در مغازه است. تازه شروع به صحبت کرده بودم که یوسف هم با من از در جنگ در آمد و جر و بحثمان شد تا جایی که جر و بحثمان بالا گرفت و درگیر شدیم. یک دفعه‌ای نمی‌دانم چه شد که دیدم چاقوی من در سینه یوسف فرو رفت و او را به زمین انداخت و چون ترسیده بودم فرار کردم.

قاضی: اگر قصد درگیری و دعوا نداشتی چرا با خودت چاقو حمل کردی؟ از عکس‌ها پیداست که مقتول ورزشکار بوده و از لحاظ فیزیکی از تو خیلی قوی‌تر بوده…

متهم: چاقو لوازم کار من است. من در میدان میوه و تره بار دلال هستم و برای بریدن گونی‌های بار میوه همیشه با خودم چاقو حمل می‌کنم.

در آخر از وهاب خواسته شد به عنوان آخرین دفاع اگر حرفی برای گفتن دارد آن را عنوان کند. او نیز گفت: من خاک پای خانواده مقتول را توتیای چشمانم میکنم اما با تقاضای بخشش من چیزی درست نمیشود. حرف دیگری برای گفتن ندارم و تقاضای بخشش هم نمیکنم. قضات دادگاه هم پس از شنیدن اظهارات اولیای دم، متهم و وکیل مدافع او برای صدور حکم وارد شور شدند.