آنچه مخاطب پسندید، آنچه رسانه‌ها در بوق و کرنا کردند
افکار گروه فرهنگ و هنر / میثم سعادت:

سینمای ایران، پس از انقلاب اسلامی می‌رفت که دوران شکوفایی خود را تجربه کند. فیلمسازان جوان و جویای نام آن دوره با پرهیز از ساخت فیلم های مبتذل مد روز، به درک جدیدی از سینما رسیدند و قشر فرهیخته نیز با توجه به شرایط سیاسی روز، به این فیلم ها روی خوش نشان دادند. داریوش مهرجویی، مسعود کیمیایی، بهرام بیضایی، ناصر تقوایی و علی حاتمی، پیش‌تازان و طلایه‌داران این موج در سینمای ایران بودند.

بعد از انقلاب، فیلمسازان موج نو با توجه به نگاه متفاوتی که به هنر داشتند مجوز فیلمسازی گرفتند و در طول این سالها آثار خوبی هم تولید کرده اند. اما باید اذعان داشت به خاطر شهرت این افراد، بسیاری سالها آثار درخشان فیلمسازان انقلابی تحت‌الشعاع فیلم‌های این افراد قرار گرفت و متاسفانه بسیاری از آثار و فیلمسازان خوب دیده نشدند.

امسال در حالی بسیاری از مجلات و نشریات سینمایی به اثر ضعیف و پر بازیگر داریوش مهرجویی می پردازند که آثار درخشانی مثل سر به مهر ساخته هادی مقدم دوست، دهلیز ساخته بهروز شعیبی، تنهای تنهای تنها ساخته احسان عبدی پور و خسته نباشید ساخته محسن قرائی مورد استقبال شدید مخاطبان و منتقدان قرار گرفته‌اند.

اما چیزی که باعثرشد نکردن سینمای جوان می‌شود، درگیر کردن این افراد با پشت صحنه‌ نه چندان جالب سینمای ایران است. نشریات سینمایی به دسته‌جات مختلف «حامی حوزه هنری»، «حامی سازمان سابق سینمایی»، «نشریات دولتی» و «وابسته به صدا و سیما» تقسیم شده‌اند و هر کدام بنا به منافع یا دستور، بعضی از این آثار ارزشمند را بایکوت کرده‌اند.

به عنوان مثال یکی از جنجال‌های برنامه هفت که نهایتاً به تغییر کارد مجری‌گری آن منجر شد، حمایت تمام قد جیرانی از اثر ضعیف داریوش مهرجویی بود در حالی که امسال هم بعضی از همین فیلمسازان جوان فرصت حضور در برنامه هر شبی هفت را نیافته‌اند لابد چون چهره نیستند و شهرت لازم را ندارند.

با این حال، جشنواره امسال گرچه اثری درخشان و دیدنی و تاریخساز نداشت، اما نسل جدیدی از فیلمسازان را به سینما معرفی کرد. فیلمسازانی که بی شک فیلم امسالشان، چند قدم از آثاری مثل جرم و چه خوبه که برگشتی و ... بالاتر است و در دهه آینده شاید فیلمسازان شاخص نسل چهارم باشند.