- این مثل را در مورد کسانی می گویند که به امور خارجه و خانه داری بی علاقه هستند.
آورده اند که …
دزدی به خانه ای درآمد. شال و دستمال خود را در وسط حیاط بگسترد تا به اتاق درآید و آنچه از اثاثیه بیابد در آن بریزد.
زن و مرد صاحبخانه که در وسط حیاط و روی زمین خفته بودند در این هنگام بیدار شده و دم را غنیمت شمردند و روی شال و دستمال بزرگ او، دراز کشیدند.
دزد تمام زوایای خانه را تفحص کرد. چیزی نیافت. تشنه اش شد، رفت به سر چاه تا آبی بنوشد.
اتفاقاً چاه هم خالی از دلو و طناب بود. عصبانی شد، آمد شال و دستمال خود را برداشته از آنجا برود که دید عجب روزگاری است، زن و مرد شال و دستمال او را صاحب شده اند، مشاهدهٔ این صحنه، آتش خشمش را تیز کرد، لگد سختی بر پهلوی مرد نواخت.
مردک برخواست و چشمها را قدری مالید سپس پرسید کیستی؟
دزد گفت : هیچ ! خاموش باش . می خواستم با تو بگویم ما كه رفتیم ، اما این طریق خانه داری نیست . دزد پس از گفتن این سخن ، از خیر شال و دستمال خود هم گذشت و راه خود را در پیش گرفت .
شناسه خبر:
۱۹۰۸۵۵
ضربالمثل
اما این طریق خانهداری نیست!
دزدی به خانه ای درآمد. شال و دستمال خود را در وسط حیاط بگسترد تا به اتاق درآید و آنچه از اثاثیه بیابد در آن بریزد.
افکار
۰