هفتهای که گذشت برای اهالی موسیقی رنگ مشکی داشت. اهالی موسیقی هفته گذشته یک بار دیگر با لباس مشکی دور هم جمع شدند نه برای بررسی وضعیت موسیقی کشور و نه برای برون رفت از این رخوت بلکه برای به خاک سپردن استادی که حق پدری داشت بر گردن ایران، موسیقی ایرانی.
از شجریان بگیر تا محمد اصفهانی، حسام الدین سراج، سالار عقیلی، علیرضا قربانی، عبدالحسین مختاباد و همه بزرگان عرصه خوانندگی بار دیگر برای خاکسپاری بزرگی از اهالی موسیقی دور هم جمع شدند و صدایی آشنا کردند و خواندند.
اما مظلومیت موسیقی سنتی در ایران در شیوه برخورد با همایون خرم مشخص است. همایون خرم در عین شهرت بود که گمنام رفت. خرم را کسی برایش نامه ننوشت تا آرزوی سلامتیاش را به او ابلاغ کند، خرم را عایدی از روزگار نبود که عیادتکنندهای داشته باشد در زمان بیماری و حتی خداحافظی. بماند که پیام تسلیت دیرهنگام رسید که باز هم خوب که رسید.
دکتر عبدالحسین مختاباد، استاد موسیقی و سنتیخوان کشورمان در گفتوگو با افکارنیوز، میگوید: این یک سنت دیرینه است که هنرمندان ما در سکوت بروند.
گفتوگوی با او را در ادامه بخوانید:
دکتر، چرا هنرمندان ما در اوج شهرت و گمنامی هستند؟ واقعا این تناقض از کجا شکل میگیرد؟ ما در ماجرای رفتن استاد خرم دیدیم اوج مظلومیت موسیقی سنتی را، استاد را و …
این یک سنت دیرینه است که هنرمندان مملکت ما وقتی فوت میکنند تازه رسانهها برای شناساندن آنان وقت میگذارند و مسئولان هم اگر فرصتی کنند پیام تسلیتی صادر میکنند! مگر با رفتن استاد پایور یا دیگر بزرگان کسی هم ناراحت شد؟ جز اهالی موسیقی که بغض خود را در گلو نگاه میدارند فرد دیگری از این خداحافظیهای نگران و ناراحت میشود؟ اصلا مطلع میشوند؟
اما پیوند مردمی با این بزرگان عمیق است. مثلا ما میبینیم که مراسم تشییع اساتید موسیقی نظیر استاد همایون خرم که هفته گذشته اتفاق افتاد جمعیت زیادی آمده بودند. فکر نمیکنید باید اهالی موسیقی خودشان دست به کار شوند؟
بله مردم میشناسند و علاقه دارند. استاد خرم را چند نسل شناخت و با او زندگی کرد و در آینده هم کارهای استاد در زندگی مردم ساری و جاری خواهد بود اما واقعا کسی آمد برای او بزرگداشتی بگیرد و دستش را بفشارد و خدا قوتش بگوید؟ اصلا تلاشی هم نشد برای این بزرگداشت چه برسد به اینکه بخواهند عملیاتی کنند.
خاطرهای از استاد خرم دارید؟
زمانی که مسئولیت یکی از فرهنگسراها را بر عهده داشتم استاد خرم چند کوچه بالاتر از محل فرهنگسرا زندگی میکرد. ایشان روزها پیش ما میآمد و در بدو ورود میگفت مزاحم نیستم؟ میگفتم استاد شما مثل آفتاب هستید، وقتی میآیید ما خیالمان راحت است و امید پیدا میکنیم. ساعتها آنجا میماند و بعضا از پیانویی که اتاق کنار دستی من بود استفاده میکرد و مینواخت.
کاری با استاد اجرا کردهاید؟
همان زمان استاد چند پیشنهاد داد و من هم خیلی علاقهمند بودم به این کار اما برای درس عازم کانادا شدم و متاسفانه از این توفیق محروم شدم. چندین بار که کنسرت داشتم از استاد کمک گرفتم.
اگر بخواهید فعالیت استاد خرم را در یک جمله تعریف کنید چه میگویید؟
آهنگهای استاد بینظیر بود، آهنگهای استاد یک پا در سنت داشت و یک پا در مدرنیته و این خیلی سخت است. کارهای استاد متشمل بر نیم قرن پیش است اما میبینیم که جوانان هم با آنها ارتباط برقرار میکنند.
دکتر، اجازه بدید آخرین سوالم را درباره جشنواره موسیقی فجر بپرسم، اینکه امیدی هست؟
آنگونه که من شنیدم بودجه جشنواره را یک، پنجم کردهاند در حالی که قیمت گوجه در ماههای اخیر و نه در تناسب با سال گذشته چند برابر شده است و این از جوکهای روزگار است.
ممنون از وقتی که در اختیار ما قرار دادید.
خواهش میکنم. خداحافظ.
شناسه خبر:
۱۸۶۹۷۳
پاتوق این هفته افکار با حضور عبدالحسین مختاباد:
خاطره خواندنی از استاد خرم / چگونه میتوان به جشنواره امیدوار بود؟
آهنگهای استاد بینظیر بود، آهنگهای استاد یک پا در سنت داشت و یک پا در مدرنیته و این خیلی سخت است. کارهای استاد متشمل بر نیم قرن پیش است اما میبینیم که جوانان هم با آنها ارتباط برقرار میکنند.
افکارنیوز _ گروه فرهنگ و هنر / یاسر انصاری:
۰