افکارنیوز: فصل سوم سريال قلب يخي سري ششم و قسمت هاي ۱۱ و۱۲ خود را پشت سرگذاشت آن هم در حالي که به نظر مي رسد چند عامل باعث شده سريال آن چنان که فصل اول آن مورد توجه قرار گرفت، انتظار و استقبال مخاطب را جلب نکرده باشد.
فصل سوم «قلب یخی» ماجرای گم شدن یک عتیقه گرانبها را روایت می کند و آدم هایی که خواسته و ناخواسته درگیر این ماجرا شده اند، در کنار پیرنگ اصلی که چندان گیرا نیست چند خط داستانی فرعی عاشقانه و طنز هم در سریال وجود دارد تا ترکیب داستان بتواند ذائقه مخاطب ایرانی که هم بیننده آثار خارجی است هم به سریال های سیما عادت کرده را پوشش دهد.
قصه از کجا شروع شد؟
سریال «قلب یخی» به عنوان یکی از اولین سریال های ویژه شبکه نمایش خانگی به خاطر نبود شبکه های کابلی و خصوصی در کشورمان خیلی سریع مورد توجه مخاطبان قرار گرفت. سوژه جالب،(نفوذ چند دانشجو در محافل فراماسونری و شیطان پرستی)، پرداخت متفاوت مبتنی بر فرمول سریال های خارجی که بر عنصر غافلگیر کردن و رودست زدن به مخاطب تاکید داشت و البته حضور بازیگران شاخص باعثشد ضعف هایی مثل توزیع نامناسب و نامرتب به چشم نیاید و در برهوت پخش سریال هایی با استاندارد بالا از سیما، قلب یخی، با استقبال فراوان مخاطبان مواجه شد.
اما مشکلاتی که بین عوامل گروه پیش آمد باعثشد ابتدا چند شخصیت سریال کشته شوند!! و داستان تغییر کند تا عواملی که به خاطر اختلاف مالی ساز جدایی می زدند راه دیگری را دنبال کنند، بعد هم نسخه های غیرمجاز و دانلودهای اینترنتی باعثشد صحبت از ساخته نشدن فصل دوم به میان بیاید و در نهایت وقتی فصل دوم ساخته شد و درست وقتی که داستان به اوج خودش رسید «محمد حسین لطیفی» کارگردان سریال به همراه حامد عنقا ایده پرداز و فیلمنامه نویس اثر از گروه جدا شدند تا سامان مقدم کارگردان فیلم هایی مثل «مکس» و «کافه ستاره» و سریال پرمخاطبی چون «شمس العماره» ادامه کار را دنبال کند.
فصل سوم، بازیگران تازه و داستان جدید
وقتی اولین تصاویر از فصل سوم سریال منتشر شد حضور چهره های جدید و ارتباط آن ها با داستان قبلی برای مخاطبان جای سوال داشت اما کمتر کسی فکر می کرد تهیه کننده و سرمایه گذاران اثر حالا که گروه جدیدی را آورده اند بخواهند داستان جدیدی هم داشته باشند! اما این اتفاق افتاد و نه تنها فصل سوم داستان جدیدی داشت بلکه با همان عنوان قبلی هم عرضه شد و به غیر از داستان، تفاوت های دیگری هم با فصل اول و دوم دارد.
نقاط قوت فصل سوم «قلب یخی»
فصل سوم قلب یخی توزیع منظم و فراگیری دارد که خود این عامل تا حدودی جلوی تکثیر غیر مجاز و دانلودها را گرفته است. کیفیت بالای تصویر و ارائه تمام قسمت ها به صورت DVD از دیگر نقاط قوت فصل سوم است. در این فصل هم به خوبی از ظرفیت های هنرمندی چون «مازیار فلاحی» در تیتراژ پایانی استفاده شده و حتی در قسمت های ۸و۹ با حضور و ایفای نقش او یک شوک مثبت مقطعی هم به مخاطب وارد می شود چون سریال همه برگ های برنده اش را در ابتدا رو نکرده است.
حضور پرتعداد ستاره ها هم به خودی خود عامل جذابی برای مخاطب است. مهران مدیری، هدیه تهرانی، رضا عطاران، هانیه توسلی، طناز طباطبایی، رضا کیانیان، علی قربانزاده، امیر آقایی، پژمان بازغی، سحر دولتشاهی، امیرحسین رستمی، حسین یاری و… هر کدام به تنهایی می توانند برای مخاطب عامل کنجکاوی باشند، به خصوص این که مخاطب با درونمایه سریال آشنایی قبلی دارد یا حداقل این طور فکر می کند و برایش جالب خواهد بود که بداند کسی مثل رضا عطاران یا مهران مدیری در یک اثر گونه پلیسی چه نقشی دارد؟
حتی هدیه تهرانی که مدت ها است با عالم سینما قهر کرده و جز یکی دو اثر خاص به حضور در فیلم های پرمخاطب و عامه پسند بی اعتنا بوده و از اساس قید حضور در سریال های تلویزیونی را زده ایفاگر چه شخصیتی خواهد بود؟ و… در فیلمنامه هم یک نقطه قوت نسبی وجود دارد، به تجربه ثابت شده مخاطب ایرانی هرچه قدر هم که اهل تماشای آثار خارجی باشد باز هم با پیچش های روایی و غافلگیری های متعدد از آن قبیل که در سریال هایی مثل «لاست» یا «۲۴» وجود داشت مشکل دارد و تماشای سریالی مثل قلب یخی در جمع خانواده ایرانی آن هم در زمان هایی مثل صرف غذا و…
که اعضای خانواده در حال گپ زدن هستند و غذا هم می خورند اگر نیاز به تمرکز بالا و چینش پازل های متعدد داشته باشد موجب ریزش مخاطب می شود. اما فصل سوم قلب یخی به خوبی این مورد را مدنظر قرار داده، شما می توانید به کارهای تان برسید و سریال را به طور نا محسوس(!!) نگاه کنید بدون آن که چیزی را از دست بدهید و جالب این جاست که این نقطه ضعف بزرگ تبدیل به نکته مثبتی برای اثر و حفظ مخاطب هم می شود.
بی توجهی به جزئیات خصلت یک اثر وطنی
هرچند حضور پرتعداد ستاره ها در جذب مخاطب موثر است اما استفاده از بازیگر چهره به هر قیمتی و برای هر شخصیتی نقطه ضعف محسوب می شود مگر آن که در ادامه داستان ورق برگردد، وگرنه حضور امیرحسین رستمی با آن طراحی لباس و گریم بالاشهری در نقش «آقاصفر» سرایدار ساختمان یا امیر آقایی در یک سکانس کوتاه کمی تو ذوق می زند.
از طرفی هر قسمت سریال تنها حدود ۳۰ دقیقه است یعنی مخاطب پس از حذف بخش «آن چه گذشت» و… مبلغ ۳ هزار تومان را فقط برای ۶۰ دقیقه پرداخت می کند که در تمام دنیا و برای بیشتر سریال های معروف چنین زمانی برای دو قسمت حدود ۹۰ دقیقه و برای یک قسمت حداقل ۴۲ دقیقه است.
از دیگر نقاط ضعف این فصل سریال آن است که فیلمنامه بر اساس شخصیت ها و توانمندی های شان نوشته نشده است و شخصیت هویت و پیشینه ندارد طوری که نقش هدیه تهرانی یا مهران مدیری را هر کس دیگری می توانست بازی کند، اما ایفای نقش یک وکیل خنگ و دست و پاچلفتی فقط از عطاران بر می آید، هرچند بازی اش تکراری است. فضاسازی و طراحی صحنه اثر هم به شدت جنبه تبلیغی و در خدمت اسپانسرها است طوری که یک شخصیت بیکار و بی پول در یک آپارتمان لوکس و با بهترین امکانات زندگی می کند.
البته همه این ها جزیی از ویژگی های ایرانی بودن یک اثر است یعنی بی توجهی به جزئیات و دست کم گرفتن مخاطب، برای همین است که فیلمنامه نویس احساس می کند باید در دل یک داستان پلیسی ۳ مثلثعشقی و مقدار زیادی گیتار و آواز و… بگنجاند و تکلیفش با گونه خود اثر هم مشخص نباشد.
این بی توجهی به جزئیات حتی به بازی ها هم سرایت کرده و به نظر می رسد کارگردان قدرت کنترل بازیگران نامی خود را نداشته، بازی پراغراق مدیری در خیلی موارد توی ذوق می زند اما سرعت در کار آن هم وقتی بحثمالی در میان است خیلی توی چشم می آید.
حتی در دل داستان هم کارگردان و فیلمنامه نویس حوصله توجه به جزئیات و رفع حفره های داستانی را نداشتند و رد پای فیلمنامه نویس به راحتی در بخشی از ماجرا به چشم می خورد و از آن جمله می توان به ایده تکراری از دست دادن حافظه حامد اشاره کرد که عیناً از فصل اول کپی شده و راه فراری است از مشکلات فیلمنامه!
از همه بدتر سريال برخلاف وعده اوليه در قسمت اول فصل سوم هيچ تلاشي براي پاسخ به سوالات فصل هاي قبلي نمي کند، هرچند قضاوت در مورد ابهامات خود اين فصل کمي زود است به طور مثال مخاطب بي صبرانه منتظر است بداند چه طور مي شود که محسن شگفت يک خلافکار کم سواد و خطرناک با تغيير هويت به راحتي در کار فرهنگي جالبي مثل انتشارات وارد مي شود و از قضا مجوز هم دارد و موفق است؟
شناسه خبر:
۱۷۹۹۲۲
نگاهی به فصل سوم سریال «قلب یخی» و نقاط ضعف و قوتش
قلب یخی کم کم آب می شود!
از دیگر نقاط ضعف این فصل سریال آن است که فیلمنامه بر اساس شخصیت ها و توانمندی های شان نوشته نشده است و شخصیت هویت و پیشینه ندارد طوری که نقش هدیه تهرانی یا مهران مدیری را هر کس دیگری می توانست بازی کند، اما ایفای نقش یک وکیل خنگ و دست و پاچلفتی فقط از عطاران بر می آید، هرچند بازی اش تکراری است.
۰