سرعت تحولات در سوریه با سقوط بشار اسد بسیاری بازیگران منطقه ای و بین المللی را در شرایط سخت تغییر مسیر و ارائه تعریف جدیدی از فرصت ها و چالش های حضور در این پرونده قرار داده است. جمهوری اسلامی ایران نیز با توجه به نقش پررنگی که در قریب به ۱۴ سال اخیر در این پرونده داشته از این قاعده مستثنی نیست.
فارن پالیسی در یادداشتی به قلم «الی گرانمایه» به بررسی راه های پیشروی ایران در دوره پس از بشار اسد در سوریه پرداخته که گزیدههایی از آن را در ادامه می خوانید. لازم به ذکر است، ترجمه و انتشار این متن به معنای تایید محتوای آن نیست و برای آشنایی با ذهن مخاطبان ایرانی با رویکردهای جاری در سطح بین المللی منتشر می شود.
گرانمایه در ابتدای این مطلب نوشته است: «پس از یک دهه تسلط در خاورمیانه، مقام های جمهوری اسلامی ایران با شرایطی روبرو شدند که محاسبه و ارزیابی جدید سیاستهای آنها را می طلبد. ایران با سقوط خاندان اسد در سوریه، ایران تنها متحد دولتی خود در منطقه را از دست داده است. این موضوع زمانی رخ میدهد که بمبارانهای پاییزی اسرائیل ضربههایی به حزبالله لبنان وارد کرده است. ایران اکنون به یک بازنگری راهبردی فوری نیاز دارد. سوریه و حزبالله مدتهاست پروژه معروف به «محور مقاومت» را تقویت کردهاند و اتحاد با اسد کلیدی برای ایجاد کریدور زمینی برای تأمین منابع مالی و نظامی حزبالله بود.»
تمرکز ایران بر بازسازی محور مقاومت
نویسنده با طرح این ادعا که مجموعه تحولات پس از هفتم اکتبر ۲۰۲۳ تغییرات ناخوشایندی در وضعیت محور مقاومت در منطقه ایجاد کرده می نویسد: «اما ایران هنوز یک قدرت منطقهای است؛ قدرتی که هنوز گزینههایی دارد. در اولین سخنرانی خود پس از مرگ سیاسی بشار اسد، رهبر عالی ایران، دیدگاه جالبی را مطرح کرد و گفت که «جبهه مقاومت قطعهای از سختافزار نیست که بتوان آن را شکست، جدا یا نابود کرد، بلکه این یک "دکترین" است که به واسطه فشارهای اخیر قویتر خواهد شد. تهران ممکن است تصمیم بگیرد که پافشاری کند و بر بازسازی محور مقاومت با دیدگاه بلندمدت تمرکز کند. در این مسیر، ایران میتواند گروههای مسلح شیعه متحد در عراق و حوثیها در یمن را همچنان در خط مقدم مبارزه علیه اسرائیل فعال نگاه دارد. این رویکرد ممکن است توسط اسرائیل برای ساختن پروندهای قویتر در حمایت از حملات مستقیم به داخل استفاده شود.»
ایران سرمایه گذاری بیشتری روی موشک و پهپاد خواهد کرد
نویسنده در ادامه به گزینه دیگری اشاره کرده و می نویسد: «شاید هم در ایران این نتیجه گیری حاصل شود که محور مقاومت دوران خود را پشت سر گذاشته و دیگر قادر به جلوگیری از حملات به داخل ایران نیست. رها کردن اسد ممکن است نشاندهنده پذیرش این واقعیت توسط ایران باشد. شورشیان سوری با سرعت برقآسا به دمشق رسیدند و هیچ ارتشی حاضر به مقابله نبود. در چنین شرایطی تهران راهحل نظامی برای نجات اسد نیافت. نجات دوباره رژیم او نیز برای تهران از نظر سیاسی پرهزینه بود؛ بهویژه با توجه به همسایه مهم آن عراق که دولت آن به شدت در برابر بسیج گروههای مسلح شیعه عراقی مقاومت میکرد.
اگر چنین نتیجه گیری در ساختار تصمیم گیرنده در تهران غالب باشد، قطعا سرمایهگذاری بیشتری در تسلیحات متعارف، به ویژه موشکها و پهپادها، برای جلوگیری از حملات نظامی اسرائیل و ایالات متحده در دستور کار جمهوری اسلامی ایران قرار می گیرد. تلاش ایران در این مسیر توجیهاتی هم در تحولات یک سال اخیر دارد که یکی از آنها حملات مستقیم نظامی اسرائیل به داخل ایران بوده و دیگری هم اهداف اعلام شده اسرائیل برای بازسازی نظم منطقهای. بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر (رژیم) اسرائیل، درباره «تغییر توازن قوا» در منطقه از طریق کمپینهای نظامی در غزه و لبنان صحبت کرده است. ارتش اسرائیل اشاره کرده که حملات هوایی گسترده در سوریه پس از سقوط اسد بیشتر سیستمهای دفاع هوایی سوریه را نابود کرده است، به نظر می رسد یکی از اهداف اسرائیل از این اقدام را می توان هموار کردن مسیر برای حمله به ایران دانست. نتانیاهو همچنین تلاش زیادی میکند تا رئیسجمهور دونالد ترامپ را متقاعد کند که فرصت طلایی برای حملات پیشدستانه به برنامه هستهای ایران وجود دارد.»
در ادامه مطلب آمده است، «اگر ایران تمرکز خود را بر توانمندیهای نظامی داخلی بگذارد، جهان باید هم فرصتها و هم خطرها را پیشبینی کند. به عنوان بخشی از راهبرد جدید بازدارندگی، ایران ممکن است به فکر گام پرهزینهای برای تبدیل شدن از یک کشور در آستانه هستهای به یک کشور با سلاحهای هستهای باشد. اگر ترامپ چراغ سبز برای حملات نظامی علیه برنامه هستهای ایران بدهد یا کمپین فشار حداکثری ایالات متحده علیه ایران را بدون ارائه مسیر دیپلماتیک واقعی تشدید کند، آنگاه گروههایی درون نظام ایران که خواهان مسلحسازی برنامه هستهای هستند، موقعیت بیشتری خواهند یافت. این مسأله تهدید بزرگی برای امنیت جهانی خواهد بود و بیشک فصل جدیدی از درگیریها را در خاورمیانه به راه خواهد انداخت. اما در این لحظه بحرانی منطقهای، تهران ممکن است تصمیم دیگری هم برای کاهش تنش ها بگیرد، از جمله از طریق دیپلماسی با کشورهای عربی خلیج فارس و دولت (دونالد) ترامپ که بهزودی کار خود را در کاخ سفید آغاز خواهد کرد. جمهوری اسلامی ایران حتی پیش از تحولات اخیر سوریه شروع به آزمایش فرصتهای دیپلماسی مستقیم با ترامپ کرده و روند کاهش تنش با ریاض را تسریع کرده بود.»
ایران آمادگی بیشتری برای روابط بهتر با عربستان نشان خواهد داد
نویسنده در ادامه با تاکید بر اینکه ایران بعید است در لبنان روابط خود را با حزبالله قطع کند ادعا می کند که در عراق وضعیت برای ایران متفاوت شده و بغداد توان و نفوذ بیشتری برای آنچه او مداخله تهران در امور این کشور می خواند در اختیار دارد.
نویسنده این مطلب تلاش دولت عراق برای کنترل گروه های شبه نظامی منتسب به ایران را یکی از شواهد این ادعای خود می داند و می نویسد: «تهران همچنین ممکن است آمادگی بیشتری برای پیشبرد مسیر آشتیطلبانه خود با عربستان سعودی نشان دهد. واضح است که ریاض نمیتواند اولویتهای «عربستان اول» خود را کامل محقق سازد؛ آنهم تا زمانی که اسرائیل و ایران به سوی جنگی پیش میروند که تهدیدی برای فضای هوایی منطقه با موشکها و جتهای جنگنده است.»
در ادامه مطلب آمده: «روابط ریاض با ایران، اسرائیل و ایالات متحده میتواند برای جلوگیری از درگیری نظامی بیشتر، حیاتی باشد. این موقعیت دست سعودیها را برای درخواست امتیاز از ایران برای کاهش تنشها در دریای سرخ و محدود کردن حمایت نظامی از حوثیها در یمن تقویت میکند. عربستان سعودی در موقعیتی قدرتمند قرار دارد که میتواند این دستاوردها را با تهران بهدست آورد و همزمان از خواسته ترامپ برای گسترش توافقهای ابراهیم و عادیسازی روابط اسرائیل و عربستان سعودی استفاده کند تا جنگ غزه را پایان دهد و پیشرفت جدی در زمینه تشکیل دولت فلسطینی حاصل کند.»
الی گرانمایه در پایان این یادداشت به سیاست خارجی مدنظر مسعود پزشکیان برای تنش زدایی از رابطه با غرب و تلاش برای رفع تحریم اشاره کرده و می نویسد: «محمدجواد ظریف، معاون امور راهبردی رئیس جمهور نیز در سخنانی تحلیل کرده که دینامیکهای جدید منطقهای فرصتی جدید برای ایران فراهم کرده است تا تمرکز خود را به بزرگترین منبع قدرت خود، یعنی مردم، معطوف کند.»