محمدصادق کوشکی؛ کارشناس مسائل سیاسی: 1-بخشی از حاکمیت، ارتش و حزب بعث سوریه پس از اتمام درگیریهای این کشور در سال 2019 به این جمعبندی رسیده بودند که دیگر نیازی به تکیه و همراهی با ایران ندارند و چه بسا همراهی با ایران برایشان مشکلساز باشد و تبعاتی را رقم بزند. از این رو آنان تصمیم گرفتند که بیش از پیش رویکرد خود را با روسیه منطبق ساخته و به آنان تکیه کنند؛ به عبارتی اگر قرار باشد کسی از سوریه حمایت کند آن روسیه است.
2-اما اتفاقی که افتاد این بود که با وقوع بحران و جنگ اوکراین، توجه، امکانات و نیروهای روسی به سوی جنگ اوکراین متمرکز شدند و وقتی که نیروهای تکفیریِ تحت حاکمیت جولانی به سمت شهرهای سوریه حمله کردند دیگر امکان دفاع از سوریه توسط روسها نبود. این بهای سنگینی بود که دولت سوریه بابت اعتماد به روسها پرداخت کرد و برایشان گران تمام شد.
3-موضوع بعدی این است که چون اروپاییها در درگیری اوکراین از روسیه رودست خوردند و متحمّل ضرر شدند و از سوی دیگر هم ترامپ اعلام کرده بود آنان را همراهی نخواهد کرد و این جنگ اروپا با روسیه است، سعی داشتند جبهه جدیدی را باز کنند تا از این طریق ضربه روسیه را تلافی کرده و ضرری را متوجه آنان کنند. درواقع هجوم نیروهای تحریرالشام به مناطق و شهرهای سوریه و عدم مقابله روسها و سکوتشان در برابر آنها انتقامی بود که اروپاییها از روسیه سر ماجرای اوکراین گرفتند. به عبارتی، با سقوط دولت بشار اسد در سوریه دست روسها از مدیترانه کوتاه شد و بستری که آنان تحت پایگاه بزرگ و عظیم طرطوس برای دسترسی به مدیترانه داشتند از دستشان خارج شده و به آنها بازنخواهد گشت.
4-ترکیه در این میان تنها به مثابه یک کارگر عمل کرد و طرح و پروژه اروپاییها را پیش برد. به هیچ عنوان ترکیه و اردوغان از سقوط بشار بهرهای جز درگیریهای مرزی و بحرانهای امنیتی در داخل سوریه نخواهند داشت. لذا باید گفت برنده این میدان آن بخش از اروپاییهایی هستند که قصد داشتند با سقوط دولت بشار اسد در سوریه انتقام خود را از روسیه بگیرند.
5-در کنار جمعبندی مبنی بر لزوم فاصله گرفتن از ایران توسط بخشی از بدنه دولت و ارتش سوریه، از سال 2018 و 2019 پیشنهادهایی توسط برخی کشورها به سوریه داده شد که تا همین اواخر ادامه داشت. به طور مثال، برخی کشورهای عربی مثل امارات پیشنهاد داده بودند در صورت کنارهگیری سوریه از ایران و حزبالله هزینه بازسازی خرابی های حاصل از جنگ به آنها داده خواهد شد. همینطور آمریکا در قبال این موضوع وعده لغو تحریم ها را به بشار داد. آن بخش از دولت سوریه که یحتمل خود شخص بشار اسد هم با آنها همنوا شده بود این بخش از وعده ها را باور کرده و حرف غربی ها و به تعبیر رهبری در سخنانش خطاب به بشار اسد «غربیها و دنبالهروهای آن» که عبارت باشند از همین امارات و قطر پذیرفتند و عملا از ایران فاصله گرفتند. نیروهای ائتلافی جمهوری اسلامی در سوریه به شدت محدود شدند و بسیاری از آنها سوریه را ترک کردند. لذا وقتی تهاج تکفیری ها به شهرهای سوریه شروع شد روسها که عملا نبودند به دلیل جنگ اوکراین و ایرانی ها هم به دلیل محدودیتهایی که ایجاد شده بود و فاصلهای که از ایران گرفته شد برای دفاع اقدامی نمی توانستند بکنند و از آنسو کشورهای غربی و عربی هم وعدههایشان به بشار را عملی نکردند.
6-در یکسال گذشته، از 7اکتبر به بعد بشار اسد اقدام خاصی در راستای مقاومت انجام نداد و با این حال مورد قبول آمریکاییها واقع نشد. جمهوری اسلامی ایران به جد تمایل داشت که دولت او حفظ شود اما خود اسد نخواست. اساسا بعد از سقوط بشار اسد این ایران نیست که متضرر شده؛ بلکه روسیه نیز با قطع شدن دستش از مدیترانه نیز ضرر کرده این ماجراست.
7- مردم خود سوریه نیز متضرر این اتفاقات خواهند بود. هیبت تحریر الشام از بقایای گروههای تروریستیای چون فتح الشام، جیش الاسلام، ارتش آزاد ، جبهةالنصرة و... است که بعد از سرنگونی بشار اسد در ماجرای قدرت به نزاع خواهند پرداخت. ضمن اینکه اتباع سایر کشورها در گستره عظیمی که در سوریه هستند مشکل ساز خواهند شد. به عبارتی باید مردم سوریه منتظر یک جنگ داخلی غمانگیز مثل سومالی دوم منتظر باشند. سومالی الآن دو دهه است که از صفحه روزگار محو شده است و هر بخش از آن را حکومت های محلی در اختیار دارند و عملا در یک هرج و مرج گسترده این کشور بدون دولت و حکومت است. گروه های مختلف در سوریه با هم تفاهم و وحدت نظر ندارند و نتیجه این اتفاق جنگ داخلی در خود سوریه خواهد شد.