محافل رسانهای غرب که در یک الی دو سال گذشته موضوع همکاری پهپادی ایران و روسیه را به مبنایی برای یکی از سناریوهای امنیتی علیه ایران تبدیل کرده بودند، شولای خود برای بحرانسازی دوباره را با تمسک به تاکتیکهای تکراری بر شانه انداختهاند. مؤید ارزیابی از این جریانسازی امنیتی که تصور دارد میتواند بی نیاز از ارائه ادله و مدارک لازم نسبت به ایران جلب توجه کند و در عین حال در پس ادعاهای نامستدل و تکراری همچون «ارسال پهپاد به روسیه برای کمک به آن در جنگ اوکراین» برای توجیه شکست امریکا و شرکای اروپاییاش در این جنگ ویرانگر راه فراری بگذارد، ادعای جدید رسانه امریکایی «وال استریت ژورنال» است. ادعای این رسانه امریکایی که در مواضع مقامهای دیپلماتیک این کشور به نحو گستردهای بازتاب داده میشود، گزارهای واهی را مطرح کرده که چیزی جز بازتولید تاکتیکهای تکراری و متعارض در قبال جمهوری اسلامی نیست.
این چنین است که بلافاصله بعد از آنکه «وال استریت ژورنال» روز جمعه گذشته مدعی شد ایران موشکهای بالستیک به روسیه ارسال کرده است، سخنگوی شورای امنیت ملی امریکا بدون آنکه مدرکی در تأیید این حرف به دستش رسیده باشد، این ادعا را تکرار کرد و گفت که هر گونه انتقال این سلاحها به روسیه نشاندهنده تشدید چشمگیر حمایت جمهوری اسلامی از مسکو در جنگ علیه اوکراین است. اینچنین است که مقامهای ایالات متحده به جای بررسی صحت و سقم واقعیات، ادعای یک گزارش را به مثابه یک موضع دیپلماتیک مطرح میکنند و در ادامه، سعی بر دامن زدن به روند پروندهسازی امنیتی در روند ضدیت با جمهوری اسلامی در بستر یک جنگ تمام عیار روانی دارند.
چهره عریان واقعیت
ادعای جدید ارسال موشک بالستیک از سوی ایران به روسیه را اگر چه باید در ادامه امنیتیسازی ایران و مبتنی بر تاکتیک فرار به جلوی غرب ارزیابی کرد، اما نمیتوان به سادگی یادآوری برخی واقعیات تأییدکننده دیگر را ناگفته باقی گذاشت. برجسته کردن موضوع همکاری نظامی ایران و روسیه از منظر نسبت دادن آن به جنگ اوکراین در سالهای اخیر تلاشی است که در فراموشی واقعیتهای غیر قابل انکاری همچون دست و پنجه نرم کردن واشنگتن و پایتختهای اروپایی از تبعات جنگ افروزی در اوکراین و خاورمیانه مطرح میشود. بخش واقعی تحولات مرتبط به کشورهای غربی آنجاست که این کشورها از یک سو به بازنده بیبدیل زورآزمایی روسیه و ناتو تبدیل و از سوی دیگر با کاهش نفوذ و اثرگذاری خود بر روندهای منطقهای پس از طوفان الاقصی روبهرو شدهاند. بیاعتراف به این واقعیت که کاهش نفوذ و متقبل شدن هزینههای مادی و انسانی در زمین جنگ غرب آسیا بیش از آنکه معطوف به محاسبات اشتباه این بازیگران غربی باشد نتیجه قطعی افزوده شدن بر قدرت منطقهای ایرانی است که پیشتر برای آن نقش چندان مهمی در صحنه تحولات قائل نبودند.
تشدید نگرانی غرب
افزایش نقش منطقهای جمهوری اسلامی در حالی است که به تدریج بر حجم نگرانی کشورهای غربی به ابعاد تصمیمگیری تهران برای پاسخ به اقدامات تروریستی تلآویو افزوده میشود. چنانکه بواسطه رصد همه تحولات جاری و به جریان انداختن فرآیندهای دیپلماتیک شتابزده، سعی دارند تا از گسترش دامنه هر حمله احتمالی ایران بکاهند؛ امری که تا اینجا جز گشوده نگه داشتن پروندههای مهم بحرانی همچون جنگ غزه و خاورمیانه حاصلی نداشته است همچنان که نداشتن برنامهای در قبال ایران جز تعلل در مذاکرات رفع تحریمها و قراردادن پروندههای امنیتی ساختگی همچون همکاری نظامی ایران و روسیه به عنوان تنها راهحل دولت «جو بایدن» در امریکا برای فرار از سیاست نافرجامش در قبال ایران نتیجهای نداشته است. اوج ضعف این سیاست، نادیده گرفتن روندی بود که تهران برای دوام آوردن در برابر سیاست تحریمی نشان داد و بر همین اساس زمینه فرو رفتن ایالات متحده در باتلاق تصمیمات ناپیدا را فراهم کرد. این همه در حالی است که فضای غالب در تصمیمگیری غرب در قبال ایران بویژه پس از آغاز به کار دولت چهاردهم به ریاست مسعود پزشکیان با پدیده ترس و گام برداشتن در وادی آزمون شکست خورده پروندهسازی و اجتناب در میدان مذاکره برابر همراه شده است.
این در حالی است که کشورهای منطقه در خاورمیانه و آسیا مناسبات خود را در همسویی با رویکرد منطقهای ایران تعریف کردهاند و به نظر میرسد در رودربایستی غرب از این همراهی قرار نگرفتهاند؛ بنابراین رفتاری که کشورهای غربی در قبال ایران در ماههای اخیر در پیش گرفتهاند، متناسب با رویکردی که دولت چهاردهم اعلام کرده نمیتواند مبنایی برای همراهی در محیط پیرامونی کشور داشته باشد. چه آنکه پزشکیان در تبیین سیاست خارجی خود از سیاست فرصت گرا رونمایی کرده است که با عبور از رویکرد تک گزینهای، تعادل را به ارتباط با تمام کشورها بازمیگرداند؛ ضمن اینکه همچنان همسایگان و کشورهای منطقهای را از چین و روسیه گرفته تا کشورهای عربی خاورمیانه مقدم میداند. در این میان، آنگونه که رئیسجمهور جدید در رویکرد اعلامی خود مورد توجه قرار داده، رابطه با اروپا و امریکا مسیری پرفرازونشیب است که میتواند هموارتر از امروز باشد. به شرط آنکه این کشورها از آزمونهای نافرجام خود در قرار دادن ایران در سیبل پروندههای ساختگی از موضوع هستهای گرفته تا روند همکاری نظامی آن با متحدانش درس آموخته باشد.