شروع این پرونده به روز 12 بهمن سال 1400 برمی گردد. آن روز به مأموران کلانتری134 شهرک غرب خبر رسید جسد مرد جوان در خانه باغی در منطقه سعادت آباد کشف شده است. جسد متعلق به جوانی حدود 35ساله بود که بر اثر اصابت چند گلوله به قتل رسیده بود.در ادامه و با جست و جو در باغ یک کارت شناسایی کشف شد که متعلق به مقتول بود.
به این ترتیب هویت مقتول معلوم شد و کارآگاهان در تحقیق از خانوادهاش پی بردند که او از مدتی قبل با یکی از دوستانش به نام حسن اختلاف داشته است. حسن نگهبان همان باغی بود که جسد مقتول در آنجا پیدا شده بود. او چند روز بعد از قتل در ورامین به اتهام حمل سلاح دستگیر شد و وقتی تحت بازجویی قرار گرفت اصرار جنایتی را که در باغ مرتکب شده بود، فاش کرد.
وی گفت: من نگهبان بودم و روز حادثه مقتول با 2نفر از دوستانش سراغم آمدند. آنها قصد زورگیری داشتند و با من درگیر شدند. چندین ضربه قمه به من زدند اما من مقاومت کردم. یکی از آنها سلاح گرم داشت که حین درگیری اسلحه روی زمین افتاد. من هم آن را برداشتم و ناخودآگاه چند گلوله شلیک شد و به مقتول برخورد کرد و او کشته شد. دوستانش جسد او را در همان حال رها کردند و گریختند. من هم که بهشدت مجروح شده بودم به بیمارستان رفتم و وقتی از بیمارستان مرخص شدم، درحالیکه اسلحه همراهم بود به قرچک رفتم اما در آنجا مأموران به من مشکوک شدند و در بازرسی بدنی اسلحه را کشف و من را دستگیر کردند.
بهرغم ادعای متهم درباره قصد مقتول و دوستانش برای زورگیری از او، اما شواهد نشان داد که همه حرفهای او دروغ بوده است. کارآگاهان پی بردند که قاتل و مقتول یکدیگر را میشناختند و از قبل با هم اختلاف مالی داشتند و همین اختلافات باعث درگیری و ارتکاب این جنایت شده است. از سوی دیگر بررسی سوابق قاتل نشان میداد که وی که سابقه سرقت مسلحانه و آدم ربایی داشته و چهار ماه پیش از جنایت از زندان آزاد شده بود.
با این حال قاتل هرگز به اختلاف مالی اشاره ای نکرد اما در اعترافات بعدیاش گفت که اسلحه متعلق به خودش بوده و چون نگهبان باغ بوده، آن را برای امنیت بیشتر خودش خریده بود.
این مرد پس از محاکمه در دادگاه به قصاص محکوم شد و قضات دیوان عالی کشور نیز مهر تایید بر این حکم زدند. در این شرایط، نام قاتل در فهرست اجرای حکم قرار گرفت و قرار بود که او به زودی پای چوبه دار برود و قصاص شود اما چند روز قبل، وی وقتی شنید که حکم قصاصش قرار است به زودی اجرا شود، در زندان دچار سکته قلبی شد و جان باخت. با مرگ قاتل، پرونده این جنایت برای همیشه بسته شد.
مرگ پیش از مجازات
مرور پروندههای حوادثی نشان میدهد که پیش از این نیز، محکومان زیادی بودهاند که در زندان و پیش از اجرای حکم قصاصشان چنان به وحشت افتادهاند که دچار سکته شده و جان باختهاند.
یکی از این پرونده ها مربوط به قتل جوانی در پایتخت است. این پرونده دو سال قبل گشوده شد. در آن زمان پسری جوان به نام ناصر ناپدید شد و ماموران مادر و دختری را بازداشت کردند. دختر جوان گفت که در خیابان با ناصر آشنا شده و وقتی فهمیده ثروتمند است با مادرش نقشه اخاذی از او را کشیده بودند. این مادر و دختر ناصر را به بهانه گرفتن فال قهوه به خانهشان کشاندند و با ریختن داروی بیهوشی در قهوه، وی را بیهوش کردند تا از خانوادهاش اخاذی کنند اما وقتی به خواستهشان نرسیدند، مرد جوان را خفه کرده و جسدش را در بیابانهای اطراف جاده هراز رها کردند. آنها اما کمی بعد از سوی پلیس دستگیر و در دادگاه کیفری محاکمه شدند. مادر از سوی قضات به قصاص و دخترش به جرم معاونت در قتل به 25 سال زندان محکوم شد اما مدتی بعد، وقتی حکم قصاص زن میانسال آماده اجرا شد، او بر اثر سکته در زندان جان باخت.
سکته مرد همسرکش در زندان
قاتل دیگری که پیش از رفتن پای چوبه دار، بر اثر سکته در زندان جان باخت، مردی بود که به خاطر اعتیاد، جان همسرش را گرفته بود. این حادثه 13 مرداد 1400 در شهر تبریز رخ داد. قاتل که مردی معتاد بود، شب حادثه با همسرش بر سر اعتیادش درگیر شد. آن شب زن جوان وقتی دید که وی قصد ندارد مواد را کنار بگذارد، به او گفت که قصد جدایی از وی را دارد. مرد معتاد نیز با شنیدن این جمله عصبانی شد و همسرش را مقابل چشم کودکش، با ضربات چاقو به قتل رساند. او پس از دستیگری به زندان مرکزی تبریز منتقل شد و وقتی حکم قصاصش تایید شد و در یک قدمی مجازات قرار گرفت، قلبش از تپش ایستاد و جان باخت.
اکبر خرمدین
معروفترین قاتلی که پیش از اجرای حکم در زندان درگذشت، اکبر خرمدین بود. او اواخر اردیبهشت 1400، چند ساعت بعد از اینکه پسرش بابک خرمدین را به قتل رسانده و جسد مثله شده او را در سطل زبالهای در شهرک اکباتان رها کرد، از سوی پلیس دستگیر شد. در ادامه معلوم شد که او سالها پیش از قتل پسرش، دخترش و دامادش را هم به قتل رسانده بود. این مرد پس از دستگیری در زندان به سر میبرد که بر اثر ایست قلبی جان باخت.