در کمال تعجب زیاد، یک نامزد نسبتا ناشناس در انتخابات ریاست جمهوری ایران پیروز شد. مسعود پزشکیان ، نماینده مجلس و وزیر پیشین بهداشت که تقریباً نامی در خارج از ایران نداشت و حتی در داخل کشور نیز از چهرههای شاخصی نیست، در دور دوم انتخابات پنجم ژوئیه بر سعید جلیلی تندرو پیروز شد.
پیروزی غیرمنتظره شخصیتی از اصلاحطلبان در میان طیف محدود سیاسی جمهوری اسلامی - برای اولین بار از سال ۲۰۰۱- سوالاتی بسیار بیشتر از پاسخها ایجاد میکند: در مورد میزان اقتدار او، رویکرد او به بنبست هستهای ایران با غرب و توانایی او در جهتیابی در یک چشمانداز ناپایدار منطقهای.
با توجه به انتقاد صریح او از مسیر کشور، انتخاب پزشکیان بسیاری از ناظران را حیرت زده کرد، آنها معتقد بودند که با پدیداری موضوع جانشینی رهبری آیتالله خامنهای، بعید است نظام از مسیری که محافظهکارترین عناصر آن تعیین کردهاند منحرف شود؛ محافظهکارانی که در سالهای اخیر به طور فزایندهای قدرت را تثبیت کردهاند.
چالشهای پزشکیان
با این حال این سوال که ایران چطور به این نقطه رسید تحتالشعاع گمانهزنیها در ارتباط با این که از نقطه کنونی به کجا خواهد رفت، قرار گرفته است. برخی در غرب احتمالاً پزشکیان را با همان قلم مو نقاشی میکنند که پیشینیان اصلاح طلب او انجام دادند: به عنوان گرگی در لباس میش، چهره معتدل رژیمی که جاه طلبیهای هستهای و منطقهای آن تغییر نکرده است.
دیگران ممکن است او را به عنوان یک ناجی که وظیفه رهایی ایران از وضعیت مخمصه اجتماعی-اقتصادی اش را برعهده دارد، در نظر بگیرند، که مایل به دادن امتیاز در ازای کاهش تحریمها از سوی غرب است. پزشکیان کدام خواهد بود؟
چندین عنصر میتواند به پیش بینی مسیر آینده کمک کنند.
اول اینکه روسای جمهور به دور از هر قدرتی هستند و مجبورند با مراکز قدرت و نفوذ بیشماری رقابت کنند.
دوم، آنچه پزشکیان میتواند در سیاست خارجی به دست آورد، بیشتر توسط عناصر خارج از کنترل او تعیین میشود تا توانایی و تمایل او برای تعامل با دشمنان ایران، بهویژه ایالات متحده.
سوم، دور دوم ریاست جمهوری ترامپ چالش بزرگتری را ایجاد میکند. با توجه به شکایت مشاورانش مبنی بر اینکه بایدن از طریق اجرای سهلانگیز تحریمها دست واشنگتن را تضعیف کرده است، ترامپ احتمالاً به سیاست فشار «حداکثری» خود باز خواهد گشت.
تیک تاک ساعت برجام
بلاتکلیفی سیاسی در واشنگتن و هرج و مرج در منطقه فضای زیادی را برای ایالات متحده و ایران برای دستیابی به یک توافق جدید در کوتاه مدت باقی نمیگذارد، اما آنها باید حداقل تلاش کنند تا برخی از تفاهمات غیررسمی را که در سال ۲۰۲۳ به دست آوردند، بازگردانند که با هدف جلوگیری از پیشرفتهای هستهای ایران، جلوگیری از حملات به نیروهای آمریکایی در عراق و سوریه و محدود کردن میزان کمکهای ایران به روسیه برای جنگ با اوکراین در ازای دسترسی به داراییهای مسدود شده ایران در خارج از کشور بود.
این امر به بایدن کمک میکند تا تنشها با ایران را در حد پایین نگه دارد و به پزشکیان با روی کار آمدن او یک مهلت اقتصادی جزیی دهد.
این یک راه حل موقتی صرف خواهد بود. تصور توافق هستهای امروز سختتر از قبل از سال ۲۰۱۵ است. مواضع سختتر شده است: اعتماد کمی که در آن زمان وجود داشت بهطور خطرناکی از بین رفته است، به ویژه به این دلیل که دولت ترامپ از آخرین توافق عقبنشینی کرد. برنامه هستهای ایران به طور قابل توجهی پیشرفت کرده و تحریمها افزایش یافته است.
تردیدهای غربی در مورد توانایی پزشکیان برای دستیابی به یک توافق، با تردید تهران در مورد اینکه آیا ایالات متحده قادر خواهد بود یک توافق موقت تا حل قطعی اختلاف (شیوه ادامه زندگی، Modus Vivendi) با جمهوری اسلامی را بپذیرد یا قادر به کاهش موثر و پایدار تحریمها است، مطابقت دارد؛ و عقربه ساعت سریع تا انقضای قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد که توافق سال ۲۰۱۵ را تایید کرده بود، تیک تاک میکند و این اتفاق غرب را از یک اهرم اصلی خود محروم میکند: توانایی تهدید ایران به فعالسازی مکانیسم ماشه و بازگرداندن تحریمهای بینالمللی که در سال ۲۰۱۵ برداشته شدند.
انتخاب آمریکا
با توجه به نگرانی قابل درک ایران از اینکه دولت ترامپ هر توافق در حال مذاکرهای را کنار میگذارد و همچنین زهرآگین بودن ایران برای سیاست داخلی ایالات متحده، دولت بایدن در موقعیتی نیست که قبل از نوامبر بتواند با دولت پزشکیان برای بررسی یک راهحل دیپلماتیک پایدارتر در بحران هستهای طی یک روند آیندهنگر تعامل کند.
این وظیفه بار دیگر بر دوش اروپاییها خواهد افتاد که از سال ۲۰۰۳ مذاکرات هستهای با تهران را رهبری کردهاند.
اولین فرصت برای گفتگوهای جدی در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک در ماه سپتامبر خواهد بود. ایجاد زمینه کار میتواند به یک دولت دموکراتیک آینده کمک کند. اگر یک مورد همکاری وجود داشته باشد، پس از انتخابات نوامبر پیشرفت سریعی ایجاد میکند.
در صورت ریاستجمهوری دوم ترامپ، این زمینه همکاری حداقل میتواند یک انتخاب پیش رو قرار دهد: یافتن یک توافق دوجانبه سودمند با تهران یا خطر رویارویی خطرناک دیگری که تنها واشنگتن را در خاورمیانه بیشتر باتلاق خواهد کرد.
وعدهای که با انتخاب پزشکیان تجسم یافت میتواند محقق شود یا ناپدید شود. همزمان با روی کار آمدن او و مواجهه با چالشهای داخلی و خارجی بیشمار، ایده خوبی است که ایالات متحده و اروپا به طور سازنده با رئیسجمهور پزشکیان تعامل داشته باشند، به او کمک اقتصادی محدودی ارائه دهند و حداقل پیشنهادی که دولت او میتواند در داخل و خارج تغییر سیاسی ایجاد کنند را امتحان کنند.
این مقاله به قلم علی واعظ مدیر پروژه ایران در گروه بینالمللی بحران و استادیار دانشکده خدمات اجتماعی دانشگاه جرج تاون منتشر شده است.