مردم منتظر پاسخ اعتماد خویش هستند

 اگر تلاش مخالفان سیاسی داخلی و خارجی شهید رئیسی را برای بدنام کردنش پیش و پس از شهادت کنار بگذاریم، تصویری که از ایشان برای ما به یادگار مانده، کسی است که همواره تلاش می‌کرد گنجایش و تحمل خود را نسبت به پیشامدهای بزرگ و پدیده‌های بی‌شمار بالا ببرد. مستلزم چنین امری سعه صدر عظیم است و شرح صدر جز با ایمان قوی و روح کامل امکان‌پذیر نیست.

الگو بودن آقای رئیسی که ولی فقیه به طور ویژه و پیگیر، سعی در اثبات و تثبیت آن دارند، به واسطه رویکرد وحدت‌گرا و جامع‌نگر ایشان است. جناب آقای رئیسی می‌دانست کشور را در شرایطی به دست گرفته که ما به نحوی دچار ضعف و سستی ملی هستیم. انگار در اتمسفر واگرایی، همه عناصر سازنده «ما» دچار تنش و خستگی و حتی فرسودگی و آشفتگی بودند.

در آن روزها عقب‌ماندگی‌های میدان اجرا از یک سو و بحران‌زدگی معنایی از سوی دیگر، ایران ما و همه فرزندان و ساکنان و وابستگان و دلبستگانش را می‌رنجاند. دردی آزاردهنده و مزمن حوصله جامعه را سر برده بود و خلق جمعی ما را تنگ کرده بود. تجربه همگی ما بالا رفتن سطح عصبانیت، اضطراب، افسردگی و حتی ناامیدی بود. انگار چیزی مانع شده بود تا ادامه راه را نبینیم. برخی در همین فضا گمان کردند راه تمام شده و برخی چنین نشان دادند راه به بن‌بست رسیده. آنها با ترساندن مردم شجاعت و حماسه را از مردم می‌گرفتند تا باور کنند سهم انسان ایرانی از تولید افزونه‌های تکمیل‌کننده و ارتقادهنده دنیای جدید تمام شد و باید دوباره به سمت مصرف بی‌رویه و محض داده‌های غربی رو آورد. بی‌شک جمهوری اسلامی ایران نه شرقی است و نه غربی. راهی دیگر است. تجربه‌ای که ایرانیان بر اساس انباشت باورها و بلوغ ایده‌ها و بستر امکان‌ها به آن رسیده‌اند. طرحی نو که سعی می‌کند از دانش و تجربه و مهارت انسان در طول چند هزار سال گذشته بهره ببرد و با واقعیات تاریخی و تجربه زیسته ملی خویش بیامیزد و فرمول منحصربه‌فرد و به‌روزرسانی‌شده‌ای از مردم‌سالاری را برای فهم و حل مسائل بشری ارائه دهد. جمهوری اسلامی ایران، بشدت ایرانی، بشدت انسانی و بشدت واقعی است، از این رو نباید انتظار داشت ذهن منحصر در فهم غربی از تعاملات بشری بتواند به درستی آن را دریابد. این به معنای قطع امکان‌های همزیستی با دیگر ملت‌ها و همکاری با سایر دولت‌ها نیست، بلکه رویکرد نظام انقلابی ایران مبتنی بر حفظ و تأمین و تقویت عزت، حکمت و مصلحت در تصمیم‌گیری‌های خرد و کلان سیاسی و تشخیص و تأمین نیازهای مردم است تا عقب‌ماندگی‌های مادی و معنایی از جایگاه شایسته ایران در جهان را جبران کند. تبلور روح ایرانی‌گری در طراحی نظام جمهوری اسلامی ایران، باید بتواند ثابت کند زندگی در اینجا ریشه دارد و عاریه نیست. ما زندگی را نمی‌خریم؛ خلق می‌کنیم. برای کسی که افسرده و دلمرده و ناامید و ناباور است، این امر در شمار ناممکن‌هاست اما برای آنکه جز ایران انتخابی ندارد و به جز سبز شدن و بارور شدن در این خاک نمی‌اندیشد، امکان‌های بسیاری پیش رو است. این محصول ایران‌پرستی دگم و کور نیست، حاصل تحلیل واقعیات تاریخی و تجربیات عینی و محاسبات علمی ما است. الگو بودن شهید رئیسی در وهله اول در باور جدی به ایران بود. جامعیت او نیز محصول نگاه جامع به ماهیت ایران و هویت ایرانی است. شهید رئیسی یک انتخاب سخت داشت. او دانست که باید در نقطه شکاف‌های اجتماعی و گسل‌های معرفتی و زخم‌های عملکردی بایستد و سعی کند آنها را ترمیم کند و خود مانند نخ بخیه در پایان هضم یا حذف شود. نوع برخورد افراد و گروه‌های مختلف با ایشان در موارد مختلف بخوبی گویای این مطلب است. جامعیت، کار آسانی نیست. فاقد شیء نمی‌تواند معطی آن باشد لذا جناب رئیسی به سرعت و شدت مشغول خودسازی فردی و اجتماعی بود. جهادی عظیم که بخوبی فهم نشد اما خاطره تشییع پیکر مطهر ایشان نشان داد هوش معنوی ملت ایران در ناخودآگاه خویش به آن واقف است. هر چند فرصت بروز و ظهور این التفات را پیش از آن نداشته. شهید رئیسی عزیز سوختن و تمام شدن پای کار ایران را انتخاب کرده بود و در این مسیر با رخدادهای دشواری مواجه شد. زمان نیاز داشت تا باور و پذیرفته شود که او برای چه آمده است. معتقدم بسیاری نتوانستند -و برخی نخواستند بدانند - شهید جمهور برای فربه کردن خودخواهی‌ها و ترویج استبدادها نیامده و این کار را از خود آغاز کرده است. شاهد بودیم که گروه‌ها و جناح‌ها و افرادی ناباورانه او را انکار و استهزا می‌کردند. استخفاف و کارشکنی انگار خوراک روزمره عده‌ای و زندگی معمولی عده‌ای دیگر بود؛ حیاتی میکروبی و بیماری‌زا و فاسد که به آن افتخار می‌کردند و می‌کنند.

مردم منتظر پاسخ اعتماد خویش هستند

خادم جمهور می‌دانست اگر پا در این زمین باتلاقی برجای ‌مانده از گذشته بگذارد، قطعا دچار مشکل خواهد شد اما عملیات نجات انتخاب دیگری پیش پای او نمی‌گذاشت. منطق رفتار و گفتار و روند تصمیمات او را باید در این فضا ارزیابی کرد و سنجید. دوران او زودهنگام گذشت. انگار دمیدن‌های پیدا و پنهان بر شمع وجودش بسیار پیش از آنکه گمان می‌رفت، او را در پیشگاه ایران و ملت بزرگ آن، خاکستر کرد و بر باد داد. دولت جانشین او چگونه می‌تواند روح جامع‌گرا و وحدت‌خواه او را محترم و مغتنم شمارد؟!

رئیس جمهور پزشکیان در تبلیغات روزهای فشرده و پر فراز و نشیب انتخابات ، نوید رویکردی جامع‌نگر را به مردم داد؛ نگاهی که مسأله‌اش منافع و ترجیحات فردی و حزبی و بخشی و جناحی و قومی و قبیله‌ای نیست، مساله‌اش اعتلا و ارتقای ایران در جهان است. این می‌تواند نقطه آغاز مبارکی باشد اگر در موقعیت عمل به وعده‌ها توفیق حاصل شود.

در صداقت و اخلاص ایشان و درستی و پاکدستی ایشان تردیدی نداریم اما باور داریم این کار بزرگ تنها زمانی می‌تواند به ثمر برسد و زمینه انجام پیدا کند که نگاه رئیس‌جمهور و اقدام او جامع همه امکان‌ها و فرصت‌ها و ظرفیت‌های مثبت باشد.

قطعا ایشان نمی‌تواند با به کار بستن عناصری که در پیگیری مسیر شناخته‌شده و متمایز نظام اسلامی و ملت ایران تردید و تزلزل دارند به اهداف تعیین‌شده و وعده‌های داده‌شده و عهد‌های بسته‌شده وفادار بماند.

اگر کارگزاران و همکاران ایشان بخواهند اندیشه‌های آزموده شده دهه 90 را بازیابی و پیاده کنند، تصویر پایان دولت ایشان در نزد مردم نیز شبیه خاطره پایان دولت آنان خواهد بود.

بهره گرفتن از تاریخ و عبرت گرفتن از تجربه‌ها می‌تواند به ایشان یاری برساند. تلاش برخی در گذشته فرارهای بزرگ را رقم زد؛ چیزی که ما در دولت آقای شهید رئیسی شاهد آن نبودیم. همگان دیدند که حرکت ملت به سوی امتداد او بود نه گریختن از او. تصمیم مردم متوجه خالص‌سازی راه ایشان و تمایزبخشی به نگاه ایشان نسبت به اختلاط‌ها و اختلاف‌ها بود. پیام مردم کاملا روشن و شفاف بود. مردم بار دیگر به کسی رای دادند که وعده جامعیت داد، نه قبیله‌گرایی و انحصار جناحی. مردم پاسخ مثبت خود و اعلام اعتماد خود را به مردی دادند که گفت می‌تواند پدرانه به ایران نگاه کند و مادرانه دلسوز مردم باشد. مردم بار دیگر حق انتخاب خود را با وعده‌های به ظاهر اندک اما در واقع بزرگ و جامع آقای دکتر پزشکیان آزمودند. آنها منتظر خواهند بود تا ببینند آیا نتیجه دموکراسی‌شان درست کار می‌کند یا باید در پایان دوره شاهد افزایش آرای سیاه باشیم؟!

با اینکه بسته فعالیت‌های دولت شهید رئیسی نیمه‌کاره ماند و او فرصت نیافت گزارش جامعی از تلاش‌های خود ارائه دهد، مردم قدر زحمات او را شناختند و با حضور خود این انتقال دوران را با موفقیت رقم زدند. نه فرار بزرگی رخ داد و نه انکار چشم‌گیری و نه خشکیدگی و مردگی بدنه رایی. آمارها ثابت می‌کند مردم قدر شهید جمهور را دانستند. ایرانیان پس از انتخاب 15 تیر ۱۴۰۳ منتظر پاسخ اعتماد خویش هستند. مردم از جایگاه خود استعفا نکردند و از موقعیت خویش دور نشدند. ملت از قدرت انتخاب و اعمال سلیقه خود منصرف نشد و مالکیت حکومت را به فرد و حزب و جناح خاص واگذار نکرد. ایران فرصت خدمت به خود را با اعتمادی که به وعده‌های آقای پزشکیان پیدا کرد به ایشان داد و پذیرفت تا او خود را در این راه بیازماید. آقای پزشکیان گفت سال‌های طولانی وفادارانه و مخلصانه و دلسوزانه و همه‌جانبه مراقب فرزندان خود بود. ایشان وعده داد همین نگاه زیبا را در کل کشور ترویج و توسعه دهد. انتظار ما این است که نگاه مثبت مراقب و همگرای جامع ایشان خنثی‌کننده رویکردهای منفی مبارزه‌طلبانه و تفرقه‌افکن و واگرا و خودخواهانه عده‌ای از هم طیف‌های ایشان باشد. مردم آقای پزشکیان را هیچ گاه فراموش نخواهند کرد اگر نگاه جامع‌الاطرف و مانع‌الاغیار پدرانه،‌ مهربانانه، جانانه و مادرانه را در خود و دولت‌شان زنده نگه دارد و پرورش دهد و اجتماعی کند.

سعید توتونکار