مسعود رضائی طی یادداشتی نوشت: اصلیترین شعار دکتر پزشکیان ، مذاکره برای رفع تحریمها است. به تعبیر ایشان، مذاکره یعنی بده بستان، یعنی چیزی بدهیم و چیزی بگیریم. اما در کنار این تعبیر کلی، به یک نکته مهم دیگر هم باید توجه کرد: چه چیزی و چقدر بدهیم، چه چیزی و چقدر بگیریم؟
در دنیای حاضر، آن عامل اصلی که جواب این سؤال را مشخص میسازد میزان قدرت هر یک از طرفین مذاکره است. منظور از قدرت هم صرفاً قدرت نظامی نیست بلکه مجموعهای از توانمندیهای یک کشور، میزان قدرت آن کشور را مشخص میسازند. این در حالی است که دکتر پزشکیان در برنامههای تبلیغاتی خود در صداوسیما و بخصوص طی مناظرهها، حداکثر سیاهنمایی و ضعیفنمایی را در مورد کشور داشته است.
حال سؤال اینجاست که اگر ایشان رئیس جمهور شود، نگاه کسانی که آن طرف میز مذاکره نشستهاند به ایشان و هیأت اعزامی از سوی ایشان برای مذاکره چیست؟ معلوم است که آمریکاییهای مغرور و متکبر، و دشمن خونی ملت ایران، هیچ اعتباری برای او و تیمش که کشور و ملت خود را در نهایت ضعف توصیف کردهاند، قائل نخواهد بود. بخصوص آن که آنها وعده و وعیدههای بسیار پررنگی به مردم دادهاند و راه نجات کشور را نیز در مذاکره با آمریکا برای رفع تحریمها دانستهاند.
از طرفی آنها بارها متذکر شدهاند که ما چون به راه و رسم مذاکره کاملاً آگاهیم، بنابراین آلترناتیوهای گوناگونی را داریم و لذا اگر در مذاکرات به بنبستی از طرف مقابل برخوردیم، بلافاصله از آن آلترناتیوها برای گشودن راه استفاده خواهیم کرد.
پرواضح است که این آلترناتیوها در آن شرایط، چیزی جز عقبنشینیهای پی در پی نخواهد بود و طرفهای غربی و بخصوص آمریکا بخوبی از این واقعیت آگاهند. به این ترتیب اینگونه سیاهنماییها و منوط کردن راهحل مشکلات اقتصادی به مذاکرات و در نظر داشتن آلترناتیوهای متعدد، بدانجا خواهد انجامید که آمریکا و شرکای غربی او با توجه به خوی استکباری و زورگویی و دشمنی با ملت ایران، بعد از ستاندن امتیازات فراوان از تیم مذاکره کننده دکتر پزشکیان، امتیازی به آنها ندهند و قراردادی استعماری را بر ما تحمیل کنند.
در سوی دیگر دکتر جلیلی، ایران را کشوری قدرتمند و صاحب توانمندیهای فراوان در زمینههای گوناگون میداند و معتقد است راهکار اصلی ما برای برونرفت از فشارهای تحریمی، بهرهگیری از تمامی امکانات داخلی و فرصتهای خارجی و بینالمللی برای خنثی سازی این تحریمها است و این کار بخصوص با توجه به تجربه سه ساله گذشته، صدالبته شدنی و ممکن است. در کنار این راهکار اصلی، البته باب مذاکره با آمریکا و اروپا برای رفع تحریمها نیز باز است و باید در این مسیر نیز حرکت کرد.
اما این حرکت نه از موضع ضعف و التماس و خواهش و تمنا، بلکه باید از موضع قدرت برای استیفای حقوق حقه ملت بزرگ ایران باشد. در این صورت، هنگامی که تیم مذاکره کننده آقای جلیلی روبروی طرفهای غربی قرار میگیرد، نگاه آنها به این تیم، تحقیرآمیز نیست.
آنها این تیم را دارای اعتماد به نفس و نماینده کشور و دولتی قدرتمند و استوار میدانند که در حال تلاش برای افزایش این قدرت با بهرهگیری از امکانات و فرصتهای داخلی و خارجی است و تنها راه گشایش در وضعیت اقتصادی کشور را مذاکره به هر قیمت و با در نظر داشتن آلترناتیوهای متعدد و ذلیلانه نمیداند.
اینک مردم ایران باید تصمیم بگیرند که کدام نوع نگاه را میخواهند برای اداره امور کشور و حل و فصل مشکلات داخلی و خارجی آن برگزینند. نگاهی که مذاکره با آمریکا و شرکایش را راهحل اصلی خود برای رفع مشکلات میداند، یا نگاهی که در اندیشه توانمندسازی کشور با بهرهگیری از امکانات و فرصتهای داخلی و بینالمللی است تا با دستی پر و ارادهای مستحکم، بدون در نظر داشتن آلترناتیوهای خفتبار، از حقوق ملت بزرگ و مقتدر ایران در عرصههای بینالمللی دفاع کند.