سامان سفالگر؛ کارشناس مسائل بینالملل در یادداشتی در «راهبرد معاصر» نوشت: در بحبوحه کارزار کشتار و نسل کشی رژیم اشغالگر قدس در نوار غزه، دولت آمریکا در موضع گیری ای از اراده خود برای ایجاد اسکله و بندر موقت در ساحل غزه خبر داد. این اقدام دولت آمریکا تا حد زیادی بازتابی از تمایل نداشتن آن برای اعمال فشار به رژیم صهیونیستی برای اجازه دادن به ورود کمک های بشردوستانه به نوار غزه از مبادی و گذرگاه های زمینی این منطقه بوده است.
دولت جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا ادعا کرد، هدفش از ایجاد اسکله موقت در ساحل غزه تقویت روند کمک رسانی به مردم این منطقه در کنار ارسال کمک های هوایی به بخش های مختلف غزه است. با وجود این، اسکله تنها ۹ روز پس از آغاز به کار و پس از آنکه فقط ۶۰ کامیون کمک های بشردوستانه را به مردم نوار غزه رساند، در دریای مدیترانه غرق شد.
منابع آمریکایی اعلام کرده اند، هزینه تعمیر اسکله مذکور چند ۱۰ میلیون دلار است
غرق شدن اسکله موقت آمریکا با بازتاب های بین المللی گسترده ای همراه شد و بسیاری آن را به مثابه رسوایی بزرگ برای واشنگتن ارزیابی کرده اند. بسیاری از تحلیلگران عنوان کرده اند، آمریکا با ایجاد اسکله سعی داشت جنایتهای خود را در همدستی با رژیم صهیونیستی علیه مردم فلسطین لاپوشانی کند، ولی اکنون بیآبروتر شده است.
منابع آمریکایی اعلام کرده اند، هزینه تعمیر اسکله مذکور چند ۱۰ میلیون دلار است. در این چارچوب افرادی نظیر استفان والت، تحلیلگر و چهره دانشگاهی برجسته آمریکایی در حوزه روابط بین الملل در گزارش ها و مقالات خود به این موضوع پرداختند که غرق شدن اسکله آمریکا در ساحل غزه نمود عینی انحطاط و تضعیف فزاینده سیاست خارجی این کشور است.
غرق شدن اسکله موقت آمریکا حامل سه نکته و پیام مهم و محوری است
نخست، اینکه ابتکار ایجاد اسکله دریایی موقت از سوی آمریکا در ساحل نوار غزه در شرایطی مطرح و عملیاتی شد که گزینه های به مراتب راحت تری برای کمک رسانی به مردم غزه وجود داشت. با وجود این، دولت آمریکا با ایجاد اسکله دریایی در ساحل غزه سعی داشت از ارزش و اهمیت راهبردی گذرگاه رفح بکاهد و اینگونه وانمود کند می توان به شیوههای متفاوتی به مردم غزه کمک رسانی کرد. شیوه هایی که در قالب آن ها همه چیز تحت نظارت و رصد آمریکاییها و صهیونیست ها خواهد بود.
معادله ای که از چشم اندازی کلی سعی داشت از شدت فشارها به رژیم اشغالگر قدس در بحبوحه جنگ غزه بکاهد. با وجود این، ابتکار چند میلیون دلاری نه تنها شکست خورد بلکه به رسوایی بزرگی برای آمریکا تبدیل شد؛ معادله ای که تا حد زیادی نتیجه فاصله گرفتن رهبران و دولتمردان آمریکایی از واقعیت های میدانی در منطقه است.
دوم، اینکه برقراری اسکله مذکور حتی نتوانست در راستای کوچکترین اهداف تعیین شده برای آن نیز از خود عملکرد نشان دهد. آمریکایی ها مدعی بودند اسکله یادشده میتواند سیل قابل توجهی از کمک ها را به نوار غزه ارسال کند، اما در عمل شاهد بودیم تنها ۶۰ کامیون کمک برای بیش از ۲ میلیون نفر انسان جنگزده در نوار غزه از اسکله ارسال شد که نشان می دهد تا چه اندازه ابتکار ارائه شده از سوی دولت آمریکا بیفکر و عاری از تدبیر بوده است.
باید توجه داشت، قدرت های غربی و به طور خاص آمریکا همواره مدعی بوده اند و هستند در رویدادهای مهم نظیر جنگ ها و تنش ها، بهترین و دقیقترین تصمیمات را به پشتوانه قدرت خود می گیرند. گزاره ای که غلط و انحرافی بودن آن در بحبوحه جنگ غزه و درباره ماجرای غرق شدن اسکله آمریکایی ها در ساحل غزه به خوبی قابل مشاهده است.
سوم، اینکه بایست توجه کرد، میلیون ها دلار هزینه های عملیاتی کردن اسکله آمریکاییها در نوار غزه از جیب مردم آمریکا پرداخت شده است، ولی همانگونه که استفان والت به تازگی در مقاله ای در نشریه فارین پالیسی گفت، به نظر میآید دولتمردان و سیاسیون آمریکایی عادت کرده اند از جیب مردم آمریکا خرج کنند و چون سازوکارهای مناسبی برای تعقیب و مجازات سیاست های غلط آنها در عرصه سیاست داخلی آمریکا وجود ندارد، از تبعات اقدامات خود فرار و رنج اقدامات خود را به مردم بخش های مختلف جهان تحمیل می کنند.
در واقع، مردم جهان باید خسارتهای بی کفایتی آمریکایی ها را در حوزه سیاست خارجی شان پرداخت کنند. معادله ای که حاکی از توازن نداشتن جدی عرصه حکمرانی و دموکراسی آمریکایی است. جنسی از حکمرانی که همواره مدعی بوده عاری از نقص است و دیگر ملت های جهان باید آن را به مثابه جلوه ای عینی از آرمانشهر بشری در نظر بگیرند.