مدتی قبل در این اندیشه بودم که رئیسجمهور کشورمان آقای دکتر رئیسی را که حالا «شهید دکتر رئیسی» است با کدام یک از رؤسای جمهوری میتوان مقایسه کرد تا اینکه در سال قبل (۱۴۰۲) در هشتم شهریور سالگرد شهادت شهید رجایی و باهنر به یکی از استانهای شمالی دعوت شدم و دعوتکننده گفت: شما خارج از دولت هستید، خواستم ارزیابی خود را از شخص آقای رئیسی بیان کنید. جرقهای به ذهنم رسید که شباهتهای زیادی بین آقای رئیسی و شهید رجایی وجود دارد.
مصمم شدم ویژگیهای مشترک دو رئیسجمهور را با یکدیگر مقایسه کنم، بنابراین قلم را برداشتم و بیش از ۱۰ مورد ویژگیهای مشترک دکتر رئیسی را با شهید رجایی یادداشت کردم، اما از سوی دیگر دیدم بین دو دوره تفاوتها و متغیرهایی هم هست که بدون توجه به متغیرها نمیتوان به شخصیت دو رئیسجمهور دست یافت،
بنابراین بیش از ۱۰ مورد تفاوت و متغیرهای عصر شهید رجایی با عصر آقای رئیسی را قلم زدم و در آن محفل بیان کردم که مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت، اما اکنون که با شهید رئیسی مواجه هستیم، ضمن قبول نقاط مشترک ایشان با شهید رجایی، با توجه به حوادث قبل و بعد از شهادت ایشان به ویژه مظلومیت شهید آیتالله دکتر رئیسی و حضور جمع کثیری در تشییع ایشان و عذرخواهی و طلب مغفرت از خداوند متعال، به نظرم رسید بهتر است شهید آیتالله دکتر رئیسی را با شهید آیتالله دکتر بهشتی مقایسه کنم، بنابراین با شناخت دقیقی که از هر دو بزرگوار دارم، به مقایسه این دو اسطوره صبر، مقاومت و مظلومیت میپردازم و در ضمن برای روشنشدن افکار دلدادگان دو شهید بزرگوار به برخی عبرتها هم اشاره میکنم.
ویژگیهای مشترک شهید دکتر رئیسی با شهید دکتر بهشتی
صرفنظر از سیادت، شهادت، دانش حوزوی و دانشگاهی و فقه و فقاهت، ویژگیهای مشترکی بین این دو شهید مشاهده میشود که به برخی اشاره میشود:
۱- مردمیبودن
از ویژگیهای برجسته شهید بهشتی و شهید رئیسی مردمیبودن است. آنها با مردم، برای مردم و در خدمت مردم بودند.
دکتر بهشتی در عین اینکه معتقد به مشروعیت الهی رهبری بود، به نقش مردم در تحقق فعلیت نظام و در حدوث و بقای نظام باور داشت و تلاش کرد این دو حقیقت را در قانون اساسی تعبیه کند.
شهید بهشتی معتقد بود حق حاکمیت با خداست، اما قدرت حاکمیت (بر محور رهبری مشروع الهی) با مردم است. دکتر رئیسی هم ضمن باور به همین حقیقت در طول بیش از سه دهه خدمت خود، مردمیبودن و درخدمتمردمبودن را در عمل به اثبات رساند.
حضور گسترده مردم در تشییع پیکر مطهر دو شهید و اشکهای مردم در بدرقه آنان، بیانکننده میزان مردمیبودن آنهاست.
۲- ولایتمداری
باور به ولایت فقیه و نقش زیربنایی آن در عصر غیبت و تعهد و پایبندی به این اصل مترقی از دیگر وجوه مشترک شهید بهشتی و شهید رئیسی است.
حمایت از نظریه ولایت فقیه در مجلس خبرگان قانون اساسی و تبیین این موهبت الهی در مراحل بعدی و وفاداری به این اصل در عمل در وجود دکتر بهشتی برجسته بود.
در دیداری که با تعدادی از دوستان روحانی در سفر آقای دکتر بهشتی به قم با ایشان داشتیم، ایشان در پاسخ به سؤال حاضران در مورد علت حمایت حضرت امام از بنیصدر با توجه به رفتار هنجارشکنانه او پاسخ دادند: درک شرایط مشکل است، بعد اشاره فرمودند: همین موضوع را از حضرت امام پرسیدیم که در این شرایط چه باید کرد؟ امام فرمود: یک طرف باید کوتاه بیاید. ایشان افزودند، به امام گفتم ما پیرو شما هستیم، بفرمایید سیدمحمدحسین بهشتی، شما کوتاه بیایید. امام مکثی کردند و فرمودند: یک طرف باید کوتاه بیاید. ایشان نتیجه گرفتند که شرایط برای امام آنقدر سخت است که حتی آنچه در ذهن دارند، نمیتوانند برای ما بیان کنند و، چون بنیصدر به تدبیر ایشان عمل نمیکند، تصمیم گرفتم با کمک دوستان خواسته حضرت امام را عملی کنیم و این آزمونی سخت برای اثبات ولایتمداری خواص است.
ولایتمداری شهید رئیسی هم زبانزد بود و در دورههای پیشین ریاست جمهوری از کارگزاران تا دولت دوازدهم، اعتقاد هیچ کدام به استحکام ولایتمداری رئیسی نبود.
آقای رئیسی از عمق جان به ولایت اعتقاد داشت و در عمل به شدت وفادار بود و تکیهکلام او همواره «رهبر فرزانه انقلاب» بود که بیانکننده میزان اعتقاد وی به این اصل است.
رئیسی در عمل نسبت به رهبری معظم عملگرا بود و تعبد واقعی داشت و برخورد گزینشی و نفاقآلود نداشت.
۳- تعبد به شریعت
دکتر شهید بهشتی نسبت به مبانی و اصول اسلام نظریهپرداز و با همه وجود درصدد حاکمیت نظام دینی و تحقق شریعت در جامعه بود. بهشتی هم معتقد به شریعت و هم در عمل پایبند به آن بود و توجه به اقامه نماز در اول وقت از شاخصهای رفتاری ایشان بود که در هر شرایطی قرار داشت با فرارسیدن وقت نماز، اولویت را به نماز میداد.
دکتر بهشتی معتقد به جامعیت محتوایی، زمانی و مکانی اسلام و پیوستگی بین دین و سیاست و لزوم پیادهشدن اسلام و احکام شریعت در قالب نظام اسلامی بود.
یکی از مهمترین عوامل تقابل ایشان با بنیصدر همین مسئله پیوستگی بین دین و سیاست و تکیه بر اصولگرایی در دین و نظام دینی در برابر اندیشه التقاطی بنیصدر و منافقین و خط و مشی اباحیگری و تسامح و تساهل آنان نسبت به شریعت به شمار میآید.
نامه مورخه ۱۳۵۹/۱۲/۲۲ ایشان خطاب به حضرت امام و مرزبندیهای چندگانه و مقایسه بین باور جبهه خودی به ارزشها در برابر تفکر و رفتار لیبرالیستی جریان بنیصدر مبین عمق نگرش ایشان به مبانی دینی، اصولگرایی و حاکمیت ارزشهاست.
شهید رئیسی همانند بهشتی، هم به مبانی و اصول دینی و پیوستگی بین دین و سیاست باور داشت و هم با همه وجود درصدد پیادهکردن اسلام در جامعه بود.
دفاع رئیسی از پدیده حجاب و پرداخت هزینه در این زمینه در برابر برخی مسئولان قبلی که به جهت نیاز به رأی مردم حاضر به پرداخت هزینه نبودند، بیانکننده عمق توجه ایشان به لزوم تحقق ارزشهای دینی در جامعه است.
مطمئناً رئیسجمهوری که معتقد است اسلام جامعیت دارد و تأمینکننده آزادیها و حقوق انسانی در چارچوب مبانی و اصول دینی است، با رئیس دولتی که میگوید آزادی بر دین مقدم است یا آن دیگری میگوید حقوق انسانی بر دین مقدم است، بسیار متفاوت خواهد بود.
۴- عدالتمحوری
عدالت در دو معنی و مفهوم آمده است؛ یکی به معنی قرار دادن هر چیزی در جای خودش (وضعالشئی فی موضعه) که به معنای موزونبودن است که هم در تکوین و هم در تشریع کاربرد دارد. معنای دوم، یعنی تساوی مردم در برابر قانون در چارچوب مقررات دینی است که این معنا هم در دستگاه قضا کاربرد دارد، یعنی عدالت قضایی و برقراری عدالت از سوی قوه قضائیه در بخش حقوقی و کیفری و هم در دولت کاربرد وسیعی دارد که قوه مجریه باید عدالتمحوری را در ابعاد گوناگون توزیع عادلانه خدمات، بودجه و مشاغل تحقق بخشد.
در این خصوصیت، شهید بهشتی هم در قانون اساسی ایفای نقش کرد و هم در معماری دستگاه قضا در فرصت محدودی که داشت، تأثیر زیادی داشت، اما شهید رئیسی در دورانی که در هرم قوه قضائیه بود، الگویی از عدالتمحوری که مهمترین آن برخورد با مهره درشتها بود، به منصه ظهور رساند و در هر مورد که مستلزم استیفای حقوق مردم بود، ایفای نقش کرد.
او با ورود به قوه مجریه با اعتقاد به اصل عدالتمحوری، تلاش وسیعی کرد تا در توزیع امکانات و خدمات به ویژه در مناطق محروم، افزایش یارانهها، فعالسازی کارخانههای تعطیل و نیمهتعطیل، اصلاح سیستم رتبهبندی در آموزشوپرورش و دهها اقدام دیگر، بتواند عدالتمحوری و عدالت اجتماعی را تحقق بخشد.
۵- مدیریت جهادی
مدیریت جهادی یعنی مسئولیتپذیری و پاسخگویی، یعنی تکلیفگرایی آرمانگرایانه، یعنی خستگیناپذیری، یعنی عبور از موانع و مشکلات، یعنی نظم و انضباط در اعمال مدیریت، یعنی صبر و مقاومت انقلابی و دهها شاخصه دیگر.
مطالعه شخصیت دو اسوه مورد نظر یعنی دکتر بهشتی و دکتر رئیسی بیانکننده نمود و نمادهای شاخصهای مدیریت جهادی در آنهاست.
بهشتی مدیر بود، مقاوم بود، در کار و تلاش وقت و زمان نمیشناخت، شب و روز نمیشناخت و در سختترین شرایط توانست در چارچوب تدابیر حضرت امام (ره) نظام را از موانع و گردنههای سخت عبور دهد و با چالشها و بحرانها به مقابله برخیزد.
آقای رئیسی که میتوان او را تداومبخش الگوی مدیریت شهید بهشتی تلقی کرد، سرآمد شاخصهای مدیریت جهادی بود، در اعمال مدیریت لحظهای درنگ نداشت، احساس خستگی نمیکرد، شب و روز در تلاش بود، دولت را در سختترین شرایط مدیریت و با سرانگشت تدبیر بحرانهای در انتظار دولت را کنترل کرد، نظام و انقلاب را از چرخه بستهای که دولت پیشین ایجاد کرده بود، بیرون آورد و با دیپلماسی هوشمندانه و انقلابی خود، شرق و غرب را درنوردید و ایران را وارد باشگاه «شانگهای» و سازمان «بریکس» کرد و سیاست «اقبال به غرب و ادبار به شرق» را پشت سرگذاشت و ایران را در جایگاه مناسب در عرصه بینالملل قرار داد.
۶- استکبارستیزی
از دیگر وجوه مشترک شهیدان دکتر بهشتی و دکتر رئیسی استکبارستیزی و مقابله با ظالمان، مستکبران و دفاع از مظلومان و مستضعفان بود.
حضرت امام (ره) مظهر مبارزه با استکبار در تاریخ معاصر بود و بعد از ایشان از جمله چهرههای ضداستکبار، شهید بهشتی بود که از عمق جان با تبیین جنایات نظام استکباری با صلابت و اقتدار مقابل امریکا ایستادگی داشت، جمله معروف او که خطاب به امریکا فرمود: «امریکا از ما عصبانی باش و از این عصبانیت بمیر» شاهد بر روحیه و راهبرد ضداستکباری ایشان بود.
به نظر میرسد بعد از گذشت بیش از چهار دهه از چهره باصلابت بهشتی در برابر امریکا در این دوره دکتر رئیسی به پیروی از مشی رهبری معظم انقلاب، با صلابت هر چه تمامتر با همه وجود در برابر امریکا ایستاد.
سر دست گرفتن تصویر شهید حاج قاسم سلیمانی در جلسه عمومی سران شورای امنیت در برابر چشمان جهانیان و در دست گرفتن قرآن و به چالش گرفتن مواضع امریکا و دفاع از مظلومان در مجامع بینالمللی و افشای جنایات اسرائیل و امریکا بخشی از زوایای راهبرد استکبارستیزی شهید رئیسی به شمار میآید.
۷- مظلومیت عبرتآموز
بیان همه مشترکات بین دو مدیر موفق در کنار دیگر مدیران نوشتار را طولانی میکرد، اما به نظرم رسید، در پایان این نوشتار باید به یک نکته مشترک عبرتآموز در مورد شهید بزرگوار اشاره شود و آن «مظلومیت» ایشان است که مجدداً در حرکت تاریخ انقلاب تکرار شده است.
در روایتی از امام صادق (ع) آمده است: «لایلسع العاقل من جحرٍ مرتین» آدم عاقل از یک سوراخ دو بار گزیده نمیشود. کلام معصوم اشاره به فرد دارد، اما به طریق اولی شامل ملت و مردم هم میشود، یعنی مردم عاقل از یک سوراخ دو بار گزیده نمیشوند.
در عصر شهید بهشتی که سیستم ارتباطی به گستردگی امروز نبود، دشمنان و دستگاههای استکباری خارجی، معاندین، منافقین و ستون پنجم دشمن، آنچنان چهرهای از بهشتی ساختند که تنها شهادتش توانست مظلومیت، صداقت و سلامت او را به اثبات برساند و گروهگروه انسانها با استغفار خود از خدا درخواست طلب حلالیت کردند.
مرحوم علامه امینی (ره) میفرماید: معاویه ۶۰ هزار منبر برای تبلیغ و تخریب خاندان اهل بیت (ع) به راه انداخته بود که متأسفانه به علت تأثیرپذیری جامعه آن روز از القائات دشمن، توانست مردم را از اهل بیت (ع) جدا کند.
امروز اگر بگوییم ۶۰ میلیون سایت، سکو و شبکه در جهت مقابله با انقلاب اسلامی و چهرههای خدوم آن طراحی شده است، گزاف نگفتهایم، اما به نظر میرسد یک بار دیگر تجربه تلخ زمان دکتر بهشتی در دوران مدیریت دکتر رئیسی تکرار شد.
در این مسئله از دشمن خارجی انتظاری نیست، اما از دستگاههای رسانهای در داخل جمهوری اسلامی و عناصر بداخلاق و عقدهای، قدرتطلب و فرصتطلب انتظار نبود دست به تخریب چهره مردمی، خستگیناپذیر، فعال و دیگر ویژگیهای مثبت آقای رئیسی بزنند و تعجب بیشتر از مخاطبان این مجموعههاست که چرا تحت تأثیر القائات آنان قرار گرفتند. اظهارات برخی از حاضران در تشییع جنازه شهید رئیسی و بیان استغفار و طلب مغفرت از خداوند بیانکننده تکرار حوادث گذشته است که باید برای همه عبرتآموز باشد.