واکاوی علل عصبانیت آمریکا از توافق چابهار

همکاری دهلی‌نو و تهران بر سر پروژه چابهار قدمتی دو دهه‌ای دارد که البته با فراز و نشیب‌های زیادی هم توام بوده است. با این حال از زمان آغاز این همکاری و مشارکت ۲۰‌ساله، برای نخستین‌بار است که یک قرارداد شفاف و طولانی‌مدت بر سر این پروژه عظیم میان دو کشور به امضا می‌رسد. پیش از این دو طرف براساس قرارداد‌های دو‌جانبه و حتی سه‌جانبه (تفاهمنامه ایران، هند و افغانستان؛ تهران ۲۰۱۶) تعهداتی اغلب کوتاه‌مدت را برای مشارکت در توسعه این بندر پذیرفته بودند. همان‌طور که «جایشانکار» وزیر خارجه هند می‌گوید این توافقات کوتاه‌مدت و دوره‌ای به مانعی بر سر راه پیشبرد عملیات اجرایی در بندر تبدیل شده بود. علاوه‌بر‌این توافقات دوره‌ای و کوتاه‌مدت زمینه عدم اطمینان و فاصله گرفتن شرکت‌های کشتیرانی و سرمایه‌گذاران از این بندر را فراهم کرده بود.

اما در مورد دلایلی که موجب عدم امضای توافق طولانی‌مدت میان دو طرف تا به این هنگام شده بود، حرف و حدیث‌های زیادی مطرح است. در‌حالی‌که طرف‌های ایرانی این موضوع را به اهمال و کم‌کاری هندی‌ها و به‌ویژه شرایط خاص روابط آنها با ایالات‌متحده نسبت می‌دهند؛ مقامات هندی به وجود پاره‌ای از مشکلات از جانب طرف ایرانی و به‌طور خاص مساله «حکمیت دعاوی» اشاره دارند که به‌زعم آنها در این توافق بلند‌مدت حل و فصل شده‌اند. در هر حال دلیل طولانی شدن این فرآیند هر چه باشد، مهم این است که آن سال‌های پر فراز و نشیب سپری شده و دو طرف به توافقی بلند‌مدت و اطمینان‌بخش دست یافته‌اند که می‌تواند در صورت رضایت‌مندی طرفین، تداوم داشته باشد.

واکنش ایالات‌متحده به توافق چابهار

باور عمومی وجود دارد که پروژه چابهار از بدو شکل‌گیری تاکنون تحت تاثیر زوجی از روابط دو‌سویه و همزمان بوده است، اول روابط خصومت‌آمیز و پرتنش ایران و ایالات‌متحده و دوم روابط استراتژیک و رو به گسترش دهلی‌نو و واشنگتن. بر همین اساس شاهد بوده‌ایم که هم دهلی‌نو و هم واشنگتن در اتخاذ مواضع نسبت به این پروژه تجاری و اقتصادی همواره جانب دوراندیشی را نگاه داشته و تا حد زیادی ملاحظات یکدیگر را مد‌نظر قرار داده‌اند. پیشبرد بسیار کند و توام با احتیاط این پروژه توسط هند و اعلام برخی معافیت‌های تحریمی برای این پروژه از سوی ایالات‌متحده را می‌توان مصادیقی از این رویکرد‌های ملاحظه‌کارانه برشمرد.

اما بر خلاف روند معمول دو دهه گذشته، به‌نظر می‌رسد بار ایالات‌متحده به قرارداد بلندمدت میان هند و ایران در پروژه چابهار واکنشی کاملا متفاوت و حتی هشدار‌آمیز نشان داده که توجهات و واکنش‌های زیادی را هم در پی داشته است. در این راستا «ودانت پاتل» معاون سخنگوی وزارت‌خارجه آمریکا در نشست خبری روزانه خود، ضمن اشاره به آگاهی ایالات‌متحده از توافق امضا شده میان تهران و دهلی‌نو، نسبت به مراوده تجاری با ایران و خطر احتمالی تحریم‌ها هشدار می‌دهد. 

وقتی هم که از وی در مورد وضعیت شرکت‌های هندی به‌طور خاص سوال شد، وی با پاسخ کلی وضعیت آنها را تشریح کرد: «شما این را شنیده‌اید که ما در موارد متعددی این را گفته‌ایم که هر نهاد یا هر کسی با ایران معامله تجاری داشته باشد، باید از خطر بالقوه که خود را درمعرض آن قرار می‌دهند یعنی خطر احتمالی تحریم‌ها، آگاه باشند.» در‌عین‌حال وی اضافه می‌کند: «تا جایی که به ایالات‌متحده مربوط می‌شود، تحریم‌های این کشور علیه ایران همچنان پا برجاست و ما به اجرای آن ادامه خواهیم داد.» اگر‌چه اغلب این پاسخ‌ها به‌صورت کلی بیان شده‌اند، اما یک پاسخ صریح دیگر گویای همه چیز بود؛ وقتی خبرنگاران از وی درباره اینکه این قرار‌داد شامل معافیت‌های تحریمی می‌شود یا خیر؟ وی به صراحت پاسخ داد؛ خیر.

واکاوی علل عصبانیت آمریکا از توافق چابهار

دلایل و عوامل امکان واگرایی در مواضع دهلی‌نو و واشنگتن بر سر چابهار

اگر‌چه به غیر از اظهارنظر رسمی معاون سخنگوی وزارت‌خارجه آمریکا تاکنون موضع‌گیری شفاف و رسمی دیگری از جانب سایر مقامات ایالات‌متحده در مورد توافق اخیر بر سر چابهار انجام نگرفته است، اما همین اظهارات از سوی یک مقام نه‌چندان عالی‌رتبه کاخ‌سفید نیز واکنش دهلی‌نو را در پی داشته است. در این راستا جایشانکار، وزیر خارجه هند با دفاع از توافق انجام گرفته از دیگران خواست تا نگاهی «تنگ‌نظرانه» نسبت به آن نداشته باشند؛ چراکه این توافق به نفع کل منطقه خواهد بود. در‌عین‌حال این مقام عالی‌رتبه هندی نکته مهم دیگری را هم یادآوری می‌کند؛ ایالات‌متحده خود در گذشته بر اهمیت این پروژه صحه گذاشته و از آن قدردانی کرده است. در‌هر‌حال مواضع کاخ‌سفید و عکس‌العمل متقابل دهلی‌نو می‌تواند گواه آن باشد که تحولاتی در رویکرد‌های دو طرف در قبال پروژه چابهار به وجود آمده است که در سمت و سویی کاملا متمایز و مبتنی‌بر واگرایی دیدگاه‌ها قرار دارد. اما در مورد دلایل و عواملی که موجبات این واگرایی در مواضع دهلی‌نو و واشنگتن را فراهم کرده است، می‌توان به موارد مهم زیر اشاره کرد:

۱. جایگاه افغانستان در اولویت‌های سیاست‌خارجی آمریکا: پروژه توسعه بندر چابهار یک پروژه چند منظوره است که یکی از قابلیت‌های اصلی آن فراهم ساختن امکان دسترسی منطقه جنوب آسیا و به‌طور خاص شبه‌قاره هند، به مناطق محصور در خشکی منطقه مانند افغانستان و آسیای مرکزی است. دقیقا بر همین اساس است که هند نیز از همان ابتدا یک سرمایه‌گذاری دو‌گانه را در این پروژه دنبال کرده است؛ از یک‌سو در توسعه بندر چابهار مشارکت داشته و از سوی دیگر اقداماتی را در داخل افغانستان و در حوزه حمل‌ونقل و ترانزیت انجام داده که سرمایه‌گذاری ۱۰ میلیون دلاری دهلی‌نو در پروژه ساخت راه‌آهن ۲۱۸ کیلومتری دلارام به زرنج (در مرز ایران و افغانستان) نمونه برجسته‌ای از این اقدامات است.

در چنین شرایطی ایالات‌متحده در زمان حضور خود و متحدانش در افغانستان هیچ‌گونه مخالفت علنی با پروژه چابهار نشان نداد؛ چراکه در آن هنگام استراتژی ایالات‌متحده در جنوب آسیا بر حمایت از رشد و توسعه اقتصادی افغانستان و همچنین مشارکت نزدیک هند با این کشور تاکید داشت. بر مبنای چنین رویکردی بود که پس از توافق برجام، واشنگتن به دولت کابل اجازه مشارکت مستقیم در این پروژه را داد و به این ترتیب توافق سه جانبه‌ای میان ایران، هند و افغانستان در تهران به امضا رسید. حتی پس از روی کار آمدن ترامپ، لغو برجام و تشدید تحریم‌های ایران از جانب ایالات‌متحده، بازهم برای پروژه چابهار شرایطی استثنایی در نظر گرفته شد.

 در این راستا وزارت‌خارجه آمریکا در بیانیه نوامبر ۲۰۱۸ خود اعلام کرد پس از بررسی‌های گسترده کاخ‌سفید به این نتیجه رسیده است که استثنای مشخصی در قانون تحریمی ایران (آی‌اف‌سی‌ای ۲۰۱۲) در نظر گرفته شود تا برای فعالیت‌های محدودی که در راستای بازسازی و توسعه افغانستان به‌عنوان یکی از منافع کلیدی امنیت ملی آمریکا در منطقه انجام می‌گیرد، جوازی صادر شود. البته این استثنا ضوابط و چهارچوب مشخصی نیز داشت که در متن بیانیه وزارت‌خارجه آمریکا ذکر شده بود.

اما در حال‌حاضر و پس از خروج کامل نیرو‌های آمریکا و متحدانش از افغانستان و در شرایطی که این کشور تحت سلطه طالبان قرار دارد، روشن است که جایگاه و موقعیت افغانستان در اولویت‌های سیاست‌خارجی واشنگتن نیز با دگرگونی‌های عمیقی مواجه شده است. این تغییرات پیش و بیش از همه موجبات نگرانی مقامات دهلی نسبت به مواضع آینده آمریکا در قبال پروژه چابهار را فراهم کرده بود؛ چنانکه یکی از این مقامات خروج آمریکا از افغانستان را دلیلی عمده برای تغییر نگرش مثبت ایالات‌متحده به پروژه چابهار تلقی می‌کند. در‌عین‌حال اغلب تحلیلگران سیاسی در هند نیز بر این باور بوده‌اند که تحولات در افغانستان می‌تواند زمینه‌ساز تغییرات جدی در نگرش واشنگتن نسبت به پروژه چابهار باشد.

۲. ملاحظات واشنگتن نسبت به موقعیت منطقه‌ای هند: نزدیک به دو دهه است که روابط میان هند و ایالات‌متحده در مسیر صعودی خود قرار گرفته و بدون‌شک ظهور چین به‌عنوان یک قدرت نوظهور جهانی و رویکرد ایالات‌متحده در مهار این کشور، نقشی تعیین‌کننده ایفا کرده است. با توجه به همسایگی هند و چین و رقابت توام با خصومت دیرینه میان دو کشور، کاخ‌سفید تقویت مواضع دهلی‌نو در منطقه را یکی از راهکار‌های اصلی مهار چین در جنوب و حتی در سایر مناطق آسیا ارزیابی می‌کند. در این چهارچوب مهیا ساختن شرایط برای حضور هر چه بیشتر هند در افغانستان و معافیت پروژه چابهار از تحریم‌های آمریکا می‌تواند بخشی از برنامه مقابله با پروژه‌های کلان سیاسی و اقتصادی چین در منطقه -‌مانند طرح یک کمربند، یک جاده‌- محسوب شود.

با این حال مواضع و رویکرد‌های سیاستمداران هندی به‌گونه‌ای بوده است که برخی اوقات این همکاری قالبی یک طرفه و مبتنی‌بر نیاز واشنگتن به دهلی‌نو را به خود گرفته و اسباب رنجش و ناراحتی کاخ‌سفید را فراهم ساخته است. عدم توجه دهلی‌نو به تحریم روسیه از جانب جهان غرب و خرید نفت ارزان این کشور نمونه‌ای از این بی‌اعتنایی‌ها به شمار می‌آید. اکنون نیز هیچ بعید نیست که مقامات واشنگتن تصمیم اخیر هند به امضای توافق بلند‌مدت با جمهوری اسلامی ایران را نوعی دهن‌کجی دیگر هند به سیاست‌های منطقه‌ای آمریکا ارزیابی کرده و با نشان ندادن روی خوش به آن، درصدد یادآوری حد و مرز‌ها به دهلی‌نو برآیند.

۳. رونق کریدور شمال و جنوب و تقویت موقعیت ایران و روسیه: پروژه چابهار در کنار اتصال جنوب آسیا به افغانستان و آسیای مرکزی، می‌تواند با ادغام در کریدور عظیم شمال- جنوب (آی‌آن‌اس‌تی‌سی)، نقشی مهم و تعیین‌کننده در رونق و شکوفایی آن ایفا کند. این کریدور عظیم بین‌المللی از مدت‌ها پیش و با مشارکت سه کشور هند و ایران و روسیه و به‌منظور اتصال شرق و جنوب آسیا به اروپا برنامه‌ریزی شده بود. با توجه به شرایط بندر‌عباس به‌عنوان یکی از نقاط اتصال مهم کریدور شمال‌- جنوب، اضافه شدن بندر چابهار به این مسیر ترانزیت بین‌المللی می‌تواند تاثیرات چشمگیری در تسهیل عملکرد آن داشته باشد. در همین ارتباط «فونچوک استوبدان» کارشناس ارشد مرکز مطالعات و تحلیل‌های دفاعی و سفیر سابق هند در قرقیزستان در گزارش مختصری در ژوئن ۲۰۱۷ این تاثیر را این گونه بازگو می‌کند: «کریدور شمال- جنوب و بندر چابهار مکمل یکدیگر برای بهینه‌سازی ارتباط هند و روسیه و اوراسیا خواهند بود.» این در حالی است که با توجه به وقوع جنگ در اوکراین و اختلافات میان جهان غرب و روسیه از یک‌سو و تشدید اختلافات ایران و آمریکا و اروپا از سوی دیگر، پروژه چابهار می‌تواند با تقویت ظرفیت‌ها و قابلیت‌های سیاسی و اقتصادی مسکو و تهران و خنثی‌سازی اثر تحریم‌ها ارتباط مستقیمی پیدا کند؛ موضوعی که بدون‌شک برای واشنگتن خوشایند نخواهد بود.

۴. جنگ غزه و نافرجامی کریدور هند- خاورمیانه- اروپا (عرب- مد): دسترسی به بازار‌های آسیای مرکزی، روسیه و اروپا همواره در زمره یکی از اهداف و برنامه‌های بلند‌مدت هند قرار داشته و به این منظور مسیر‌های گوناگون و متنوعی نیز از سوی این کشور مورد بررسی و امتحان قرار گرفته است. 

در این راستا مقامات غربی و در رأس آنها آمریکایی‌ها، در اجلاس سال گذشته جی‌۲۰ تلاش زیادی به خرج دادند تا مسیری جدید و قابل رقابت با کریدور شمال- جنوب را به هند معرفی کنند. کریدور هند- خاورمیانه- اروپا (عرب- مد) می‌توانست همان مسیر مطلوب و مورد نظری باشد که وابستگی هند به کشورهایی، چون ایران و روسیه را برای دسترسی به اروپا، بسیار کم‌رنگ می‌کرد. اگرچه این طرح با مشکلات اساسی در حوزه زیرساخت‌ها و امنیت روبه‌رو بود، اما حمایت همه‌جانبه آمریکا و غرب از این کریدور، دهلی‌نو را به‌شدت نسبت به آینده آن خوش‌بین می‌کرد. در این شرایط وقوع جنگ در غزه و بر هم خوردن فرآیند سازش میان اعراب و رژیم‌صهیونیستی (به‌عنوان یکی از نقاط اصلی اتصال کریدور) همه این برنامه‌ها را برهم زده و هند را به بازگشت مجدد به سوی کریدور‌های سابق همچون کریدور شمال- جنوب و احیای هر چه بیشتر پروژه بندر چابهار سوق داد. شکی نیست که این چرخش به مذاق آمریکا و متحدانش خوش نخواهد آمد و آنها را به کار‌شکنی در این زمینه ترغیب خواهد کرد.

روابط هند و آمریکا و چشم‌انداز آینده پروژه چابهار
با در نظر گرفتن دلایل عنوان شده، می‌توان این‌گونه استنباط کرد که مقامات واشنگتن در شرایط کنونی رضایت چندانی نسبت به توافق بلند‌مدت انجام شده میان هند و ایران بر سر پروژه چابهار ندارند. در‌حالی‌که دهلی‌نو نسبت به بازگشت به افغانستان و مواضع طالبان در قبال این کشور و حتی دشمن دیرینه‌اش یعنی پاکستان، اطمینان خاطر زیادی یافته است؛ آمریکایی‌ها هنوز به مواضع و سیاست‌های روشنی در رابطه با افغانستان پس از خروج و تحت حاکمیت طالبان دست نیافته‌اند. از سوی دیگر آنها نگران آن هستند که توسعه چابهار با مشارکت هند، به نقض تحریم‌های ایران منجر شود؛ به‌خصوص آن مواردی که در بیانیه سال ۲۰۱۸ وزارت‌خارجه، به صراحت بر لزوم حفظ و عدم استثنا‌پذیری آنها اشاره شده بود. در چنین چهارچوبی است که معاون سخنگوی وزارت‌خارجه آمریکا، هندی‌ها را به گفتگو و تعامل بیشتر در رابطه با توافق فرا می‌خواند. این نوع بیان یک مقام کاخ‌سفید می‌تواند نشان‌دهنده آن باشد که دهلی‌نو در امضای توافق بلند‌مدت با تهران، مشورت جدی و موثری با واشنگتن نداشته اند یا اگر هم مشورتی در کار بوده با بی‌توجهی به مواضع ایالات‌متحده توام بوده است.

آنچه در‌مجموع می‌توان گفت این است که هندی‌ها ازقضیه تحریم‌های غرب علیه روسیه و عکس‌العمل آمریکا در مورد بی‌اعتنایی‌اش به این تحریم‌ها، درس‌های خوبی آموخته‌اند. در واقع اینکه جایشانکار، وزیر خارجه هند تقریبا با بی‌اعتنایی جواب می‌دهد که ما روی آن (اظهارنظر معاون سخنگوی کاخ‌سفید) کار خواهیم کرد، کاملا گویای عدم‌نگرانی جدی هند از این بابت است. در‌عین‌حال برخی منابع نیز این‌گونه موضع‌گیری معاون سخنگوی وزارت‌خارجه آمریکا را به بی‌اطلاعی و عدم تسلط کامل او بر حقایق نسبت داده و آن را کم‌اهمیت دانسته‌اند. در همین راستا در ساعات گذشته منابع هندی نقل قولی غیر رسمی از «جیسیوال» سخنگوی وزارت‌خارجه آمریکا را مطرح کرده‌اند که وی ضمن اعلام موافقت با نظرات جایشانکار، یک‌بار دیگر از اهمیت و منفعت این پروژه برای افغانستان و کل منطقه سخن گفته و موافقت تلویحی ایالات‌متحده را با این توافق نشان داده است؛ هر چند هنوز از صحت و سقم اظهارات منتسب به سخنگوی وزارت‌خارجه چیزی نمی‌توان گفت، اما از اوضاع و احوال پیداست پروژه چابهار به‌رغم واگرایی در نظرات و دیدگاه‌های هند و ایالات‌متحده، می‌تواند دوران جدیدی از نقش‌آفرینی اقتصادی و تجاری خود را در منطقه آغاز کند.