مالیات به عنوان اصلی مسلم،از سوی همه پذیرفته شده وکسی نیست که دست کم به صورت تئوری مخالف پرداخت مالیات باشد.بااین حال ،خیلی از مردم مالیات نمی دهد، خیلی دیگر هم اصولا دوست ندارند مالیات بدهند، گروهی بزرگ هم فرارمالیاتی دارند وتمام اینها باعث می شود که کار دولت در تحقق درآمدهای مالیاتی دشوار بوده تاجایی که کار به داغ ودرفش وکنترل وسامانه وامثال این اقدامات بکشد.
واقعیت این است که پرداخت مالیات مانند هر پرداخت دیگری که از موجودی جیب کم می کند، نه تنها درایران بلکه درتمام کشورهای دنیا خیلی مطلوب مردم نیست. فرار مالیاتی هم مختص ایران نیست ودرهمه جای دنیا وجود دارد؛ حتی درکشورهای توسعه یافته ای که عمده هزینه های کشور از راه دریافت مالیات تامین می شود.
بااین حال موضوع مالیات در کشورهای توسعه یافته دو ویژگی متمایزکننده با کشورهای درحال توسعه یا توسعه نیافته دارد. ویژگی اول فرهنگ سازی برای دریافت مالیات واستفاده از ابزارهای اقناعی در کنار ابزارهای قهری واستفاده از ابزارهای قهری درمراحل آخر است که البته قاطعانه اعمال می شود؛ به قول دیالوگ معروفی که درفیلم " ملاقات با جو بلک " با بازی برد پیت و آنتونی هاپکینز، از زبان برد پیت درنقش جو بلک بیان می شود، می گوید: از 2 چیز هیچ فراری نیست: مرگ ومالیات.
اما ویژگی دوم، وجود شفافیت کامل درگزارش دهی به مردم درباره هزینه کردن درآمدهای مالیاتی است. دروصف این شفافیت، همان که درکشوری مانند ایالات متحده اظهارنامه های مالیاتی از اولین رئیس جمهور پس از استقلال آمریکا تاکنون برروی اینترنت قابل مشاهده برای هر فردی است وضمنا هر شهروند می تواند گزارش ماهانه هزینه کرد درآمدهای مالیاتی در ایالت یا شهرش را برروی پایگاه داده های فدرال مشاهده کرده ودر صورت لزوم از نحوه این هزینه کرد گزارش ریز خواسته یا حتی علیه سرفصل های هزینه ای به دادگاه شکایت کند.
این شفافیت، برای رسانه ها هم وجوددارد به گونه ای که رسانه ها نظارت کاملی بر نحوه هزینه کرد درآمدهای مالیاتی توسط فرمانداران ایالت ها ، شهرداران ودیگر عوامل حکومت دارند واین نظارت به گونه ای است که مسئولین این کشورها تلاش می کنند نهایت دقت را دراین هزینه کردها به خرج دهند چرا که می دانند سوء استفاده از درآمدهای مالیاتی یک جرم درجه یک جنایی محسوب می شود که حداقل تبعاتش برکناری فوری مقام متخلف است.
بدین ترتیب این 2 عامل با یکدیگر باعث پایداری وهمچنین تداوم وصول آسان تر درآمدهای مالیاتی درکشورهای توسعه یافته می شوند؛ البته نه اینکه تخلف وفرارمالیاتی وتکنیک های آن دراین کشورها نباشد؛ بلکه میزان آن از کشورهای کمتر توسعه یافته، کمتر است.
ایران وچالش شفافیت مالیاتی
بااین حال باید گفت یکی از چالش های ایران در بحث وصول درآمدهای مالیاتی، نبود شفافیت درهزینه کرد درآمدهای مالیاتی است. چرا که بخشی از منتقدان وکارشناسان اقتصادی معتقدند دولت هیچ گزارش شفاف و روشنی که حاوی جزئیات تعیین کننده باشد، درباره هزینه کرد درآمدهای مالیاتی به گونه ای که مستقیما دررفاه مردم مناطق مختلف موثر باشد ارایه نمی دهد.
به گفته منتقدان، روش بودجه ای ومالی دولت این است که درآمدهای مالیاتی مستقیما به خزانه دولت واریز ودرچارچوب روش های مرسوم،در سرجمع درآمدهای دولت تخصیص داده شده وهزینه می شود.آنان به ایرادهای پایه ای بودجه ریزی درایران اشاره وتصریح می کنند هزاران میلیارد تومان از بودجه درراه هایی که به رفاه عمومی مرتبط نیست مصرف می شود.
شاهد مثال آنها این است که دربسیاری از استان های کم برخوردار ومحروم، گاه اقداماتی کوچک مانند احداث یک پل کوتاه وساده یا یک جاده به رفاه وآسایش چندین روستا، زود رسیدن دانش آموزان به مدرسه یا نجات بیماران درفصول سرد سال به خاطر سریع رسیاندن بیمار به شهر منجر می شود اما با وجود اینکه اهالی این استان ها وشهرستان های محروم مانند دیگر نقاط ایران وبه نرخ سایر مناطق برخوردار مانند کلانشهرها، مالیات می پردازند اما هیچ اثری از این پرداخت ها بر زندگی ورفاهشان مشاهده نمی کنند ودرخواست های کوچک اما مهمشان دهه ها بی پاسخ می ماند.
بدین ترتیب، منتقدان روش های کنونی مالیاتی معتقدند تا نحوه هزینه کرد درآمدهای مالیاتی شفاف نشده واثرش را بر زندگی روزمره مردم؛ بخصوص مناطق محروم برجای نگذارد، نه فرهنگ سازی برای پرداخت مالیات بیشتر ممکن خواهد بود ونه افراد راغب به پرداخت آسان وخودخواسته مالیاتشان خواهند بود.
البته دراین خصوص باید گفت نبود شفاف سازی درهزینه کرد درآمدهای مالیاتی بعضا بهانه ای؛ درکنار دیگر بهانه ها؛ برای فرار از پرداخت مالیات هم محسوب می شود ودر آن شکی نیست. اما نگاهی متوازن وهمه جانبه به مسئله نشان می دهد وقتی دولت نهایت تلاش قهری خود برای دریافت مالیات را به کار گرفته وبا راه اندازی سامانه ها وفشارهای فیزیکی وبگیر وببند وتهدید وحتی نوعی دام گذاری قانونی- مانند آنچه قرار بود از طریق سامانه جامع تجارت با طلافروشان صورت گیرد یا قید احکام مبهم ومتناقض درقانون تازه تصویب شده مالیات بر عایدی سرمایه – به دنبال دریافت مالیات به هر قیمت است، این یعنی به روش های اقناعی چندان اعتقادی نداشته ویا دربرابر مطالبه شفاف سازی هزینه کرد درآمدهای مالیاتی با کمبود استدلال مواجه است.
بااین وجود،پرسش مهم این است که چه باید کرد وچگونه باید شفاف سازی را به نحوه هزینه کرد درآمدهای مالیاتی بازگرداند.
راه حلی بسان شوکران
درپاسخ به پرسش یادشده، برخی کارشناسان پیشنهادی را مطرح می کنند که برای دولت به عنوان دریافت کننده انحصاری درآمدهای مالیاتی بسان سم شیرین یا همان شوکرانی که سقراط خورد، تعیین کننده اما نامطلوب است.
این پیشنهاد براین فرضیه استوار است که نوع هزینه کرد بودجه کشور توسط دولت دارای اشکالاتی حل ناشدنی است که اساسا آن را غیرشفاف می سازد. به عبارت دیگر نوعی هزینه کرد دربودجه دولت وجوددارد که با نگاهی ویژه به نفع گروه یا گروه هایی خاص عمل می کند که تاثیرچندانی دررفاه عمومی ندارند.
نمونه این موضع را می توان درمقایسه بودجه برخی مراکزنه چندان شناخته شده فرهنگی که خروجی شفافی هم ندارند، درمقایسه با نهادهای خدمت رسان عمومی، وزارتخانه ها یا دستگاه های مهم ذکر کرد که با وجود انتشار اطلاعات وجداول آن، هیچ سازمانی حاضر به پاسخگویی نشده است.
لذا این کارشناسان پیشنهاد می کنند با تشکیل یک صندوق هیات امنایی، بخشی از درآمدهای مالیاتی دولت به این صندوق منتقل شده و به طور مستقیم وبدون دخالت دولت صرف پروژه های رفاهی مردم بخصوص در مناطق محروم وکم برخوردار گردد.هیات امنای این صندوق هم از خیرین- چه داخل وچه خارج کشور-چهره های فرهنگی معتمد، بخش خصوصی،معتمدین محلی وناظرین مردمی تشکیل شده وبااستفاده از مکانیسم های شفاف، منابع صندوق را درمناطق مختلف صرف پروژه هایی چون جاده های روستایی،پل ها وتاسیسات عمومی، ایجاد خانه های بهداشت وخرید تجهیزات ونگهداری آن،کمک به رفع موانع پروژه های کوچک اما مهم محلی که درایجاد اشتغال منطقه موثر است،آموزش واحداث مدرسه، ایجاد مراکز آموزش فنی وحرفه ای، حمایت از صنایع دستی بومی وزمینه سازی برای صادرات آن، ایجاد سردخانه وتاسیسات روستایی برای جلوگیری از مجبور کردن کشاورزان به فروش ارزان وپیش از موعد محصولشان به دلالان وسلف خران برای تامین هزینه های روزمره زندگی وامثال آن نماید.
مکانیسم کار صندوق هم این خواهد بود که دولت مثلا درسال اول 10 درصد درآمدهای مالیاتی ودر سال های بعد درصدهای بیشتری را سالانه به این صندوق واریز کرده وهیات امنای صندوق هم از خیرین، ثروتمندان خارج کشور که بسیارند ودل درگرو ایران ومردمانش دارند ومنابع بخش خصوصی استفاده خواهد کرد وبر منابع خواهد افزود.
مردم محلی ودستگاه های دولتی هم درهر استان پروژه های مهم واولویت دار کوچک که مستقیما دررفاه مردم منطقه تاثیردارد وضمنا زود بازده هم هست را معرفی وپس از تخصیص اقتصادی ترین بودجه به پیمانکاری که از اهالی بومی هراستان انتخاب می شود ودرنهایت با نظارت مستقیم مردم بر آن پیمانکار وکنترل مرحله ای کارش، پروژه احداث خواهدشد.
روشن است که این راه حل چندان مورد پسند دولت نخواهد بود وقبول آن را بسان نوشیدن شوکران می داند؛ چراکه از میزان بودجه او کاهش می یابد وضمنا کنترل مقداری از منابعش رابه گروهی می سپارد که فکر می کند از اقتدارش خواهد کاست.
اما درمقابل اگر به نیمه پر لیوان نگاه شود، دولت درخواهد یافت که پیشنهاد تشکیل این صندوق مالیاتی اولا کمک مستقیم به تحقق شعار سال درمحور" مشارکت مردم" دراقتصاد بوده وثانیا با آشکار شدن اثرات این صندوق بررفاه مناطق محروم،سرعت وارزانی بهره برداری پروژه ها بدون دخالت بروکراسی دولتی، رضایت مندی افکارعمومی کم کم افزایش یافته ومردم بامشاهده ایجاد شفاف سازی در هزینه کرد درآمدهای مالیاتی،با میل بیشتری نسبت به پرداخت مالیات اقدام خواهند کرد.