با نزدیک شدن به چهارسالگی رکود این امید وجود دارد که زمان معکوس شدن روندها دور نباشد. زمان و چگونگی تغییرات بزرگ قابل پیشبینی نیست شاید بیشتر شبیه به این باشد که دستی از غیب رسیده و کاری بکند یا مثلا خضر مبارکپی کاری بکند. اما اگر محقق شود عاملهای که امروز پاشنه آشیل بازار هستند میتوانند سوخت رشد بازار را تامین کنند.
انگیزه افراد برای تداوم سرمایهگذاری در بورس میتواند متفاوت باشد. برخی تصور میکنند میتوانند بر بازار غلبه کنند، برخی گزینه دیگری برای سرمایهگذاری ندارند، برخی منتظر فرصت خروج هستند و … اما بنظر میرسد امید به چرخههای اقتصادی میتواند کاندیدای اصلی برای مقاومت باشد.
اگر از وضعیت خوب کامودیتیها بگذریم، در تاریخ بورس هیچ زمانی را نداریم که تا این اندازه تمام متغیرها شمشیر را از رو بسته باشند. به هر حال همیشه یا چشمانداز را داشتیم یا سود تورمی یا نرخ بهره معقول یا دولت غیردشمن با بورس یا یارانه انرژی یا اهرم سودآوری بالا یا طرحهای توسعه خوب و …
تکلیف چشمانداز که مشخص است، سرمایه گذاری در اغلب حوزهها از دایره توجیه اقتصادی خارج شده است
سود تورمی که همیشه یک سپر تورمی ایجاد میکرد با سیاست دلار نیمایی ناپدید شده است