سال 1399 «مرکز ارزیابی و نظارت راهبردی اجرای سیاستهای کلی نظام» گزارشی پیرامون تکالیف دستگاههای کشور در رابطه با جهش تولید در قالب ۲۰ راهبرد و ۷۴ راهکار منتشر کرد. در همان برهه این پرسش مطرح شد: چرا در تکالیف اجرای سیاستهای کلی نظام، نقش کمی برای مردم در نظر گرفته شده است؟ سوالی که ناشی از یک خلأ اساسی در نظام تصمیمسازی، تصمیمگیری و اجرایی کشور است.
مقام معظم رهبری در دیدار تولیدکنندگان در بهمن 1402 هم به این موضوع اشاره کردند که باید به بخش خصوصی واقعی توجه بیشتری شود و شرکتهای شبهدولتی و نهادهای غیردولتی شامل بخش خصوصی نمیشود. در نهایت کار به اینجا رسید که مشارکت مردم در تحقق شعار سال مبنی بر جهش تولید مورد تاکید ایشان قرار گرفت اما توجه به مردم و مشارکت دادن آنها در این بحث در درجه اول باید در ذهن، قلب و عمل مسؤولان به عنوان الزام انکارناپذیر پذیرفته شود. همچنان که برای دستگاههای مختلف دولتی و اجرایی نقشها و وظایفی تعریف میشود میتوان از ظرفیت مردم استفاده بهینه کرد. از ابتدای شکلگیری جمهوری اسلامی و شکست نظام ستمشاهی در کشور مهمترین نقش را مردم ایفا کردند. این نقش مردم با هدایت و رهبری داهیانه امام راحل(ره) صورت گرفت اما تجربه تاریخی نشان داده است اگر تودههای مردم در راستای منویات و هدایتهای رهبری جامعه گام برندارند، موفقیتی حاصل نخواهد شد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی تجربه ایجاد حساب 100 امام خمینی، تاسیس کمیته امداد و برخی دیگر تجربیات نشان داد با ورود جدی مردم به عرصههای مختلف میتوان مسائل جدی کشور را حل کرد. جنگ تحمیلی و مقاومت پیروزمندانه 8 ساله ملت ایران در برابر اجماع شرق و غرب علیه کشورمان نمونه دیگری از ورود مردم به میدان عمل بود و در آخرین مورد میتوان به دوران شیوع کرونا اشاره کرد که نقش نیروهای مردمی برای چندمین بار به صورت ملموس دیده شد. وقتی کشورهای مدعی توسعه غربی در مقابله با ویروس کرونا از لحاظ تامین تجهیزات بهداشتی دچار مشکل شدند و حتی صحنههای غارت و غرب وحشی دوباره تداعی شد، در کشورمان نیروهای جهادی و مردم وارد صحنه شدند و با تولید مواد ضدعفونیکننده و ماسک، کشور را به خودکفایی رساندند و حتی در بخش فناورانه نیز شرکتهای دانشبنیان با تولید دستگاههایی مانند ونتیلاتور و تستهای کرونا نشان دادند قدرت نیروهای مردمی چقدر میتواند کشور را از تنگناها و بحرانها عبور دهد.
البته نقش مردم در دیدگاههای رهبر فرزانه انقلاب همواره جایگاهی جدی و متعالی داشته و دارد؛ همچنان که در متن ابلاغ سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی ایشان اشاره کردهاند: «لازم است قوای کشور بیدرنگ و با زمانبندی مشخص، اقدام به اجرای آن [سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی] کنند و با تهیه قوانین و مقررات لازم و تدوین نقشه راه برای عرصههای مختلف، زمینه و فرصتی مناسب برای نقشآفرینی مردم و همه فعالان اقتصادی را در این جهاد مقدس فراهم آورند. هرچند اشاره به استفاده از ظرفیتهای مردمی صرفا به ابلاغیه سیاستهای اقتصاد مقاومتی محدود نشده و بند اول سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی نیز به این شکل که «تامین شرایط و فعالسازی تمام امکانات و منابع مالی و سرمایههای انسانی و علمی کشور به منظور توسعه کارآفرینی و به حداکثر رساندن مشارکت آحاد جامعه در فعالیتهای اقتصادی با تسهیل و تشویق همکاریهای جمعی و تأکید بر ارتقای درآمد و نقش طبقات کمدرآمد و متوسط»، مشارکت حداکثری آحاد جامعه را گوشزد میکند و تاکیدی بر استفاده از ظرفیتهای مردمی است. پس از گذشت یک دهه از ابلاغ سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی در برهههای مختلف مقام معظم رهبری اشارات مبسوط و دقیقی به ظرفیتهای مردمی داشتند که کمتر مورد توجه مسؤولان امر قرار گرفته و در نهایت نامگذاری سال 1403 تاکیدی مجدد بر لزوم توجه به ظرفیتهای مردمی در حوزه اقتصاد کشور است. در مراحل بعدی تحقق شعار سال و استفاده از ظرفیتهای مردمی، نیازمند ایفای نقش حلقههای میانی هستیم، حلقههای میانی به عنوان تسهیلگر مشارکت مردم وظیفه گفتمانسازی، آمادهسازی و آموزش، اعتمادسازی و میانجیگری بین دولت یا بدنه حاکمیت با مردم را برعهده دارند. حلقههای میانی هم از جنس مردم هستند و هم به دلیل تشکلیافتگی و تمرکز بر مسائل میتوانند در به حرکت درآوردن توان مردم موثر باشند. در ادبیات اقوام ایرانی نیز بین مردم آذربایجان مثلی وجود دارد با این عنوان که «ائل گوجو، سل گوجو» به معنای اینکه قدرت ایل (مردم و جماعت) همانند قدرت سیل است، پس در گام اول با باور به قدرت بیکران مردم میتوان حل مسائل عمده کشور بویژه جهش تولید و رونق اقتصاد را به مردم سپرد اما به عنوان گام دوم باید از توان حلقههای میانی برای هدایت این قدرت سیلآسا استفاده کرد.
محسن محمدیحسنلویی