روز پنجشنبه گذشته که توفیقی شد برای حضور چند ساعتهام در مسجد مقدس جمکران، بیش از هر چیز، آنچه خودنمایی میکرد خیل پر شور جمعیت و حضور انبوه مردم از چهرهها، سنین و شهرهای مختلف در این مکان مقدس بود. با دیدن این جمعیت مشتاق در صفوف نماز جماعت یا مردمی که در گوشه گوشه صحن مسجد مبارک جمکران مشغول عبادت و راز و نیاز بودند، به یاد صحنهها و تصاویر حضور پر شور و غیر قابل توصیف مردم در مکانهای برگزاری نماز عید فطر امسال به ویژه در مصلای تهران افتادم که موج جمعیتی متنوع از جوانان و زنان و مردان پس از یک ماه روزهداری در جشن بزرگ بندگی حاضر شده بودند. آنها که در ماه رمضانی که گذشت نیز به ویژه در شبهای قدر جلوههایی زیبا از شکوه بندگی را در مساجد و اماکن متبرکه به نمایش گذاشته بودند.
با این همه عجیب است که برخی در داخل و خارج در رسانهها یا در مثلاً تحلیلهای خود سعی میکنند از جامعه ایرانی تصویری دینگریز و مخالف ارزشهای دینی ترسیم کنند. اما نه تنها با توجه به آنچه در ابتدا ذکر شد بلکه به دلایل مختلف و با توجه به مصادیق متعدد میتوان در رد ادعای آنها گفت که اتفاقاً قاطبه مردم در جامعه ایرانی با همه تنوع ارزشمند قومی و فرهنگی که دارند؛ یک جامعه دینگرا و مبتنی بر ارزشها و باورهای اسلامی را تشکیل دادهاند.
از پایبندی اکثریت مردم در سراسر کشور به حضور در محافل و مجالس مذهبی مختلف تا شرکت جوانان مؤمن در برنامههایی همچون اعتکاف(که گاه آنقدر متقاضی برای آن زیاد میشود کار به قرعهکشی میکشد)؛ یا پایبندی اکثریت زنان جامعه به حجاب اسلامی (در سطوح و شکلهای مختلف) و یا حضور چندین میلیونی و چشمگیر مردم در کنگره عظیم پیادهروی اربعین و حسرت جمعیتی چندین برابر آن از فراهم نشدن امکان این زیارت به دلایل مختلف، تنها گوشهای از عمق ایمان و اعتقاد جامعه ایرانی به دین و مناسک و ارزشهای اسلامی است.
از سوی دیگر شرکت پررنگ مردم مؤمن کشورمان در برنامههای انسان دوستانه و مؤمنانه جشن گلریزان برای آزادی هزاران زندانی بدهکار غیر عمد در سال، شرکت در جشن عاطفهها و نیکوکاری در ایام عید و بازگشایی مدارس یا شرکت پرحجم در طرحهای محسنین و اکرام ایتام برای کمک به کودکان نیازمند بدسرپرست یا بیسرپرست، نمونههای دیگری از اعتقاد و باور قلبی منجر به عمل خداپسندانه در بین مردم کشورمان است.
حضور با زبان روزه در راهپیمایی روز جهانی قدس در دفاع از مسلمانان مظلوم فلسطین که امسال در سراسر کشور با رشدی خیرهکننده برگزار شد جلوه دیگری از عمق باور و اعتقاد مردم کشورمان به تاکیدات اسلامی درخصوص دفاع از مظلوم و ایستادگی در برابر ظالم است. در همین حال شرکت در مراسم تشییع شهدای گمنام و تفحص شده همچون تشییع با شکوه شهدای غواص کربلای4 و شهدای مدافع امنیت یا مدافعان حرم از جمله تشییع بینظیر سردار دلها حاج قاسم سلیمانی و یارانش تصویری روشن از پررنگ بودن اعتقاد به خط سرخ شهادت در بین مردم کشورمان بوده و هست.
علاقه بسیار فراوان مردم کشورمان در همین ماه رمضان به برنامه قرآنی «محفل» و برپایی جشن 100 هزار نفری این برنامه در استادیوم آزادی و استقبال چشمگیر مردم از برنامه معنوی «زندگی پس از زندگی» نمونه دیگری از فضای ذهنی و علاقه و اعتقاد جامعه است.
با همه اینها، کسانی که در داخل یا خارج از کشور از این باورهای قلبی مؤمنانه و دینمداری مردم کشورمان ناخشنودند و البته این ایمان مردم را سد محکمی در مسیر تحقق خوابهایی که برای این کشور دیدهاند میدانند، همواره سعی کردهاند با روشهای مختلف و بزرگنمایی برخی ناهنجاریها در پی القای این باور به جامعه بودهاند که دیگر دین در جامعه ایرانی جایگاهی ندارد و مردم دینگریز شدهاند!
این القائات است که باعث میشود گاه برخی تصور کنند که مثلاً بخش عمده زنان در جامعه ما معتقد به بیحجابی هستند یا اینکه ماه رمضان و روزهداری برای یک جمعیت حداقلی است! حال آنکه واقعیت با این القائات متفاوت است.
به عنوان مثال به پژوهشی که تابستان سال گذشته از سوی انجمن دانشآموختگان علوم اجتماعی دانشگاه تهران منتشر شد توجه کنید؛ بر اساس بخشهایی از این پژوهش دانشگاهی، «84 درصد بانوان ایرانی به حجاب به عنوان یک حکم دینی اعتقاد دارند. 86.5 درصد بانوان ایرانی رعایت حجاب در جامعه را لازم میدانند. 73 درصد بانوان ایرانی حجاب را با عفت مرتبط میدانند.
6.4 درصد از کل بانوان به بیحجابی روی آوردهاند و بیش از 90 درصد بانوان ایرانی به گونهای از حجاب پوشاندن سر پایبند هستند.» و اما نکته بسیار مهم و قابل تامل اینجاست؛ در ادامه این پژوهش دانشگاهی آمده است: «در حالی که واقعیت بیحجابی 6.4 درصد است اما جامعه احساس میکند 30 درصد بانوان بیحجاب هستند. همچنین در حالی که 84 درصد بانوان به حجاب به عنوان یک حکم دینی اعتقاد دارند، تلقی و تصور 67 درصد مردم این است که اکثر مردم به حجاب اعتقاد ندارند.»
این پژوهش دانشگاهی ضمن ارائه اطلاعات مفیدی از وضعیت اعتقاد و باور مردم و زنان جامعه به مسئله حجاب، به این نکته بسیار مهم اشاره میکند که القائات بیرونی و هدفمند میتواند ذهنیتی برای افرادی که تا حد بسیار زیادی به حجاب اعتقاد و باور دارند و اکثریت قاطعی از مردم جامعه را تشکیل میدهند ایجاد کند که گویا آنها در اقلیت هستند و معتقدان به بیحجابی و عاملان آن در اکثریت!
همین الگو در موارد دیگری همچون اعتقاد به نماز یا روزهداری و... نیز صدق میکند. سر و صدا و پمپاژ هدفمند این تصور که مثلاً جوانان کشور از دینگریزان هستند یا اعتقادی به نماز و روزه ندارند در حالی است که شاید بتوان گفت بزرگترین اعتکافها، نمازهای جماعت و مراسمات مذهبی و حتی اردوهای جهادی داوطلبانه در همین دانشگاهها و توسط دانشجویان مؤمن برگزار میشود.
چند روز قبل مطلبی از یک استاد دانشگاه صنعتی شریف که در صفحه مجازی وی منتشر شده بود را دیدم که تجربه این استاد از پاسخ به ادعای یک دانشجو درخصوص اینکه «چرا وقتی درصد کمی از مردم روزه میگیرند باید روزهخواری علنی ممنوع باشد؟» را بیان میکرد. این استاد پاسخ به این دانشجو را به انجام یک نظرسنجی محرمانه در همان کلاس ارجاع داده بود و در نهایت مشخص شده بود در همان کلاس 44 نفره علیرغم تصور و ادعای مطرح شده بیش از 70 درصد دانشجویان روزه بودهاند.
و اما با همه اینها باید گفت دقیقاً به همین دلیل دینباوری و وجود ایمان در بین اقشار مختلف مردم جامعه ایرانی است که دشمنان این سرزمین و کسانی که این اعتقاد و باور مردم و جوانان را مانع تحقق خواستههایشان میدانند به مبارزه با آن میپردازند.
در این راه علاوهبر موضوع القای دروغ دینگریزی، هزینه هنگفت برای فعالیت بیش از 200 شبکه ماهوارهای فارسی زبان، ایجاد انبوه صفحات و کانالهای مجازی در شبکههای اجتماعی برای شبههآفرینی و کمرنگ کردن باورهای دینی مردم و جوانان و حمایت از مروجان بیبند و باری در شبکههای اجتماعی، سینما و... بخشی از تلاش برای اثرگذاری منفی بر جامعه ایرانی است. آنها به درستی فهمیدهاند، تا وقتی مردم و جوانان ایرانی، بر اساس ارزشهای دینی،
به حب وطن، دفاع از مظلوم، ایستادگی در برابر ظالم و نثار خون خود در برابر دشمن اعتقاد و ایمان دارند، گزندی به این آب و خاک نخواهد رسید و دشمن طرفی از این همه دشمنی کینهتوزانه نخواهد بست.
در این میان در سالهای اخیر تمرکز دشمن برای سست کردن باورهای دینی و در نهایت آسیب زدن به جامعه ایرانی بر روی جوانان و نوجوانان و دختران و زنان ایرانی بوده است. تلاش برای کشاندن جوانان و نوجوانان ایرانی به وادی سست ایمانی و بیخیالی نسبت به امورات جامعه و نقشه دشمن و سستشدن کانون محوری خانواده به عنوان عنصر قوام بخش جامعه ایرانی با ترویج بیحجابی و سرگرم کردن زنان و دختران آیندهساز ایرانی به بازی خودنمایی و تبرج، جراحیهای غیرضروری زیبایی، کاشت غیرشرعی ناخن و... با هزار توجیه و تفسیر دروغ و حتی فتواسازی در کلینیکهای زیبایی برای شکستن مقاومت زنان معتقد و مؤمن ایرانی، برپایی مزورانه نمایش دفاع از حقوق زنان در ایران در پی حوادث سال 1401 از سوی کسانی که خود بزرگترین ناقضان حقوق زنان هستند؛ برجستهسازی و الگوسازی از زنان بیحجاب در فضای مجازی و سینماگران و امثالهم و سانسور موفقیتهای چشمگیر زنان محجبه ایرانی در عرصههای مختلف علمی، ورزشی، اجتماعی و... در داخل و خارج بخش مهمی از پازل طراحی شده دشمن در سالهای اخیر بوده است.
این حجم گسترده از تلاش دشمن برای اثرگذاری منفی روی جامعه ایرانی، قطعاً مسئولیت مدیران فرهنگی، مسئولان نهادهای مختلف اجتماعی، صدا و سیما و رسانههای مختلف، آموزش و پرورش، حوزههای علمیه، تشکلهای مردم نهاد و مساجد و هر فرد یا گروهی که امکان یا توانی دارد را بیش از پیش سنگینتر کرده است. اینجا دیگر جای تعلل و کم کاری نیست. امروز باید در دفاع از نوجوانان و جوانان این سرزمین در برابر سیل تهاجم فرهنگی و رسوخ منفی به باورها همه پای کار بیایند و از گوهر ارزشمند دینمداری مردم دفاع نمایند. باید همه دستگاهها و حتی مردم عادی برای کمک به نوجوان و جوانان و زنان و دخترانی که در این تهاجم بیرحمانه دشمن آسیب دیدهاند مشفقانه وارد میدان شوند. و البته حساب کسانی که در موضوعاتی مثل بیحجابی فریب خوردهاند و نیازمند ارشاد دلسوزانه و راهنمایی برای بازگشت از راه بیپایان و خطرناک پیش رویشان هستند با کسانی که عامدانه و تحت مدیریت دشمن به ترویج بیحجابی میپردازند جداست.
در موضوعی مانند حجاب، اندک زنان و دختران فریب خوردهای که به هر دلیلی به دام پهن کرده دشمن افتادهاند باید بدانند این راه هم برای آنها و هم برای مردان و زنان و خانوادههای دیگر به ناکجا آبادی ویرانگر منتهی میشود.
عباس شمسعلی