جامعه ایران اهل مشارکت در مسائل سیاسی و اعلام نظر است؛ این را هیچ فرد یا گروه و دسته و جناحی نمی تواند منکر شود. از تحلیل های سیاسی مردم تا حضور در تجمعات و راهپیمایی ها و یا تشییع های باشکوه و میلیونی شهدا و از همه مهمتر انتخابات موید این موضوع است. این حق بزرگ و طبیعی در رژیم گذشته از مردم ایران سلب شده بود اما در 45 سال گذشته مردم از شورای شهر و روستا تا مجلس و ریاست جمهوری و خبرگان رهبری را انتخاب کرده اند.
اما به حسب بعضی شرایط و رخدادها و همچنین حسب اهمیت در اذهان، میزان مشارکت در انتخابات ها متغیر بوده است. برای نمونه در انتخابات سال 88 میزان مشارکت مردم به عدد 85 درصد رسید. اما آخرین انتخابات ریاست جمهوری با 49 درصد مشارکت به کار خود پایان داد. فضای تند و دوقطبی جدی سال 88 و همچنین تقابل جدی دو طیف فکری از دلایل مشارکت کم نظیر سال 88 بود؛ کم کاری دولت روحانی، کرونا و حتی ادعای نبود رقابت در انتخابات از دلایل کاهش انتخابات سال 1400 عنوان می شد.
یا انتخابات مجلس گذشته 42 درصد واجدین شرایط مشارکت داشتند اما در انتخابات پیشتر تا 60 درصد مردم شرکت کردند. عده ای معتقد هستند ناکارآمدی مجلس گذشته مشارکت در انتخابات مجلس یازدهم را کاهش داد. عده دیگری هم معتقد هستند انتظار دستاورد سریع و ملموس از مجلس و تطبیق آن با رفتار دولت خطای افکار عمومی است.
با همه این توضیحات کمتر از سه هفته دیگر به انتخابات مجلس زمان باقی است. آخرین میزان مشارکت در نظرسنجی ها حدود 40 درصد را نشان می هد که قطعا در هفته آخر این عدد به دلایل شور انتخاباتی حاکم رشد خواهد کرد.
قطعا رای دادن امر مهمی است چرا که جریان ضدایرانی و تجزیه طلب از ماه پیش کمپین «رای بی رای» را در ظاهر به مخالفت با جمهوری اسلامی اما در باطن به نفع خود راه انداخته است.
شورای نگهبان در اقدامی قابل تقدیر و البته با رعایت خطوط قرمز بیش از 73 درصد داوطلبین را تائید صلاحیت کرده است تا بهانه گروه هایی که می گویند نامزد نداریم را رفع کند.
با این حال یک سوال جدی این روزها کم و بیش از میان صحبت های مرددین در حضور پای صندوق شنیده می شود که اساس رای دادن یا ندادن ما چه فرقی دارد و اصلا «رای بدیم که چی بشه؟»