خاندان پهلوی یکی از فاسدترین خاندانهای تاریخ است؛ این گزارهای اغراقآمیز نیست بلکه مستند به ادلّه و شواهد غیر قابل خدشه است که در رسانههای غربی به کرّات منتشر شده است.
روزنامه انگلیسی «فایننشالتایمز» در سال ۲۰۰۹ افشا کرد که شاه مخلوع بیش از ۳۵ میلیارد دلار دارایی ملت را از ایران خارج کرده که ۱۲ میلیارد دلار آن از سوی دولت آمریکا مسدود شده است؛ این خبرگزاری با استفاده از آمارهای منتشر شده بانک جهانی این فهرست را تهیه کرده بود و تصریح داشت پهلوی با ۳۵ میلیارد دلار سرقت اموال مردم ایران در صدر این فهرست قرار دارد؛ این رقم، متعلق به خروج مستقیم دارایی به شکل ارز از ایران بوده و املاک و سهام خاندان پهلوی در خارج از کشور در آن محاسبه نشده بود.
اما سرآمد فساد در خاندان پهلوی در عصر حاضر، «رضا ربع پهلوی» فرزند شاه مخلوع است؛ نامبرده که با اموال به غارترفته مردم ایران در واشنگتن روزگار میگذراند، همانند پدر فاسد و پدربزرگ ظالمش به حمایت اجانب به ویژه آمریکاییها چشم دوخته است. این شازده متوهم و عیاش در مقاطع مختلف به ناشیانهترین شکل ممکن سعی خود را مصروف دیدهشدن میکند اما هر بار بر حجم کارنامه ننگین خانواده بدنامش میافزاید و موجبات سرخوردگی بیشتر اندک بقایا و تهماندههای پهلوی را فراهم میآورد.
اخیراً نیز اعلام شد که طرح ائتلاف مجدد بین اپوزیسیون با محوریت رضا پهلوی به شکست انجامیده است و استقبال چندانی از این طرح حتی در میانه بدنه اپوزیسیون در شبکههای اجتماعی نشده است.
این شکست و سرخوردگی را هم باید به انبوه شکستهای سلطنتطلبان با محوریت فرزند فاسد شاه مخلوع اضافه کرد. البته عدهای از اپوزیسیون چنین استدلال میکنند که اساساً کنشهای ربع پهلوی و اطرافیانش علیه جمهوری اسلامی ایران، معطوف به سیاستورزی نیست بلکه هدف نهایی آنها دریافت پول و فاند از هواداران احمق سلطنتطلبی و همچنین رژیمهای غربی است.
اما شکست اخیر «ربع پهلوی» در ائتلافسازی، یادآور افتضاح آن کمپین کذایی در دیماه سال ۱۴۰۱ است. در روز ۲۶ دی سال گذشته در سالروز فرار شاه مخلوع از ایران، مصاحبه پسرِ فاسد او که در بین ایرانیان به «چاهزاده» معروف است با شبکه منحل شده «منوتو» پخش شد.
پس از این مصاحبه، یکی از سلبریتیهای فراری و وطنفروش به نام «احسان کرمی» طوماری اینترنتی تحت عنوان «شاهزاده رضا پهلوی نماینده من است» راهاندازی کرد. این موضوع در میان اپوزیسیون به کارزار «من وکالت میدهم» معروف شد.
تمام صفحات مجازی سلبریتیهای فراری از ایران به تبلیغ کارزار اینترنتی فوقالذکر پرداختند و تصورشان این بود که در کمتر از ۴۸ ساعت، این کارزار چند میلیونی خواهد شد و جامعه جهانی «ربع پهلوی» را به عنوان تنها اپوزیسیون رسمی ایران خواهد پذیرفت؛ اما نتیجه برای دستاندرکاران این اقدام مضحک، چیزی بیش از فاجعه بود و پس از گذشت ماهها از راهاندازی و تبلیغات وسیع برای این کمپین، تعداد امضاءکنندگان حتی به ۵۰۰ هزار نفر نیز نرسید و همین امر به مایه آبروریزی «رضا پهلوی» و اطرافیان او تبدیل شد؛ به گونهای که برخی از قدیمیترهای سلطنتطلب، به آن سلبریتی وطنفروش که بانی این کمپین بود تاختند و این عنصر دلقک و تازهوارد را مایه ننگ و آبروریزی سلطنتطلبان دانستند.
اما یکی دیگر از شکستها و افتضاحات اپوزیسیون با سرکردگی «رضا پهلوی» به ماجرای کُمیکِ موسوم به «منشور همبستگی» باز میگردد؛ منشوری که در روز ۱۹ اسفند ۱۴۰۱ توسط عناصر فاسد و ضد ایرانی اپوزیسیون یعنی «رضا پهلوی»، «حامد اسماعیلیون»، «مصی علینژاد»، «نازنین بنیادی»، «شیرین عبادی» و «عبدالله مهتدی» در دانشگاه «جرج تاون» آمریکا امضا شد.
ابتدا قرار بود این منشور به امضای ۸ نفر برسد، اما دعوا و سهمخواهی از همان ابتدا، باعث شد دو نفر از این افراد ریزش کنند؛ بقیه امضاءکنندگان نیز در همان نشست خبری امضای منشور کذایی فوقالذکر، به همگان ثابت کردند که اختلافات عدیدهای دارند و برای رضا پهلوی پشیزی ارزش قائل نیستند.
بعد از انتشار این منشورِ کذایی، انتقادات فراوانی به آن وارد شد؛ به طوری که بخشی از نیروهای اپوزیسیون، آن را نه «منشور همبستگی» که «منشور تجزیه» ایران نامیدند چرا که در این منشور کذایی نه تنها نامی از ملیت ایرانی و زبان فارسی به عنوان زبان ملی ایرانیان به میان نیامده بود بلکه ایران را کشوری چند ملیتی معرفی کرده و سخنی از تمامیت ارضی و یکپارچگی ملت ایران در آن به چشم نمیخورد. همچنین درخواست تحریم بیشتر مردم ایران و حمله نظامی به کشور، نقطه مشترک امضاءکنندگان این منشورِ ضدایرانی بود. یکی دیگر از گزارههای تجزیهطلبانه و ضد ایرانی آن منشور کذایی، امضای «عبدالله مهتدی» سرکرده گروه تروریستی و تجزیهطلب کومله بر پای آن بود.
علیایحال، این منشورِ کذایی موسوم به «همبستگی» خیلی زود از هم پاشید و امضاءکنندگان آن که مُشتی عناصر ایرانستیز بودند، مُتفرق شدند و شکستی دیگر در کارنامه ننگین اپوزیسیون و در صدر آنها «رضا ربع پهلوی» ثبت شد.
اما یکی دیگر از شکستهای بیشمار شازده فاسد و عیاش پهلوی، به ماجرای فراخوانهای او بازمیگردد؛ در سال گذشته در مقطعِ اوج تحرکات عناصر ایرانستیز برای تهدید امنیت روانی و فیزیکی مردم ایران، «رضا پهلوی» چندی باری اقدام به صدور فراخوان تجمع کرد که هر بار مردم ایران دست رد بر سینه این عنصر فاسد زدند.
پس از شکست مفتضحانه فراخوانهای ربع پهلوی برای کشاندن مردم به خیابان، دایره حملات به او، به حلقه سلطنتطلبان گسترش یافت و سلطنتطلبان صریحاً اعترافات میکردند که هیچکدام از طیفهای اپوزیسیون پذیرای سیستمی که در صدرش رضا پهلوی بنشیند، نخواهند بود و هیچ نخبه سیاسی حاضر نیست کنار شاهزاده بنشیند و هر کسی با او ائتلاف کند، مورد طرد مردم قرار خواهد گرفت.
اما یکی دیگر از حماقتهای سیاسی رضا پهلوی که برای او عایدی جز خفت و خواری نداشت، سفرش به سرزمینهای اشغالی فلسطین و پابوسیاش برای مقامات کودککش رژیم صهیونیستی بود.
سفر ربع پهلوی به «تلآویو» به قدری خفتبار بود که صدای همه طیفهای اپوزیسیون حتی خودِ سلطنتطلبان را هم درآورد؛ یکی از عناصر معروف سلطنتطلب درباره این سفر که در اوایل سال جاری انجام گرفت، در شبکههای اجتماعی نوشت: «عکسهای سفر رضا پهلوی به اسرائیل آلبومی از تحقیر وی و سلطنتطلبان را به ثبت رساند. اینکه مثل مسافران عادی از در اصلی فرودگاه خارج شد و در مراسم یادبود هولوکاست در ردیف دوم بود و بدون میز و تشریفات با نتانیاهو دیدار کرد تا عدم کنفرانس خبری، همه اینها آویزان بودن این آقا را به نمایش گذاشت».
اما گدایی و دستبوسی مقامات رژیمهای غربی و اجنبی یکی از اقدامات ثابت ربع پهلوی است و او هیچ فرصتی را برای عرض چاکری نسبت به سیاستمداران غربی و صهیونیستی از دست نمیدهد؛ هر چند مقامات غربی چندان این تهمانده فاسدِ پهلویها را به حساب نمیآورند و ملاقات با سایر چهرههای ضد ایرانی اپوزیسیون نظیر «مصی علینژاد» را به او ترجیح میدهند، اما خودِ شخص «ربع پهلوی» ارادت خاصی به اربابان غربیاش دارد؛ این ارادت به قدری زیاد و تهوعآور است که عناصر قدیمی سلطنتطلب را کلافه کرده است تا آنجا که در بهمن ماه سال گذشته «شهرام همایون» از عناصر سلطنتطلب در واکنش به دیدار لیدرهای اپوزیسیون از جمله رضا پهلوی با سران کشورهای غربی و التماس از آنها برای جلب حمایت، گفت: «در سال ۵۷ آیا کسی از اطرافیان (امام) خمینی را دیدید که التماس رهبران غربی را بکند؟ قدرت در کاخ سفید و کاخ الیزه نیست، این کارها افتخار شده است».
به طور کلی کارنامه یا بهتر بگوییم ننگنامه سیاسی «رضا پهلوی» مملو از شکست و افتضاحات است به گونهای که بسیاری از عناصر اپوزیسیون به این نتیجه رسیدهاند که او باید هرگونه کنش سیاسی را کنار بگذارد و مشغول ادامه عیاشیهایش با اموال به غارت رفته از مردم ایران شود؛ البته از آنجایی که «ربع پهلوی» اعتیاد شدیدی به پولها و فاندهای مقامات غربی پیدا کرده است، به نظر از سیاست و اپوزیسیونبازی کنار نرود؛ امری که برای ناظران صحنه سیاست میتواند به منزله تفریح و طنز باشد و با ادامه حضور «ربع پهلوی» در تئاتر اپوزیسیون، ناظران این صحنه میتوانند سوژهای برای خنده و سرگرمی داشته باشند.