حدود ۴۰ روز مانده به انتخابات اسفندماه، رفته رفته تحرک در فضای سیاسی و رسانهای کشور بیشتر به چشم میآید. احزاب و تشکلهای سیاسی، با رویکردها، اولویت ها، رویّهها و راهبردهای متفاوت، از سیاست صبر و انتظار بیرون آمده و با زبانی عریان تر، تحلیلهایی درباب موضوعات مرتبط با انتخابات عرضه میکنند. طبعا هرچه به موعد ۱۱ اسفند نزدیکتر شویم، ماهیت رقابتی این موضع گیریها تقویت میشود و به تعبیر رهبری جنبه «مسابقه ای» به خود میگیرد.
نظام سیاسی، قضایی، امنیتی و مدیریتی کشور باید با اتخاذ رویکردهای جدید، از هم اکنون خود را برای وضعیتی آماده کنند که رقابتهای انتخاباتی، هم در سطح انتخاب شوندگان و هم در سطح انتخاب کنندگان، به حدّ جوش میرسد. طبیعت زیست بوم انتخاباتی آن است که روند رقابتها به طور روزافزون تقویت و آتش مباحثات و مناظرات و بلکه منازعات سیاسی و حزبی تیزتر خواهد شد. به اقتضای این شرایط نوپدید، رفتارهای مرسوم نهادهای دخیل هم باید در انطباق با این شرایط تغییر کند. این یک پیش یابی منطقی از حال و هوای انتخاباتی روزهای باقی مانده تا انتخابات است. در این پیش یابی، توجه به چند واقعیت، ضرورت دارد.
تاب آوری و بی طرفی، شرط مسابقه سالم
هیچ مسابقهای نیست که خالی از قانون و قاعده باشد. سلامت و کمال هر مسابقهای به پایبندی طرفین رقابت به این قواعد و قوانین است. مسابقه انتخابات نیز بیرون از شمول این حکم نیست. با این همه اگر مجریان و ناظران و متولیان یک مسابقه، در اِعمال قوانین، سخت گیری ناموجه داشته باشند یا شرط انصاف و بی طرفی را به جا نیاورند یا در مقابل برخوردها و تصادمهایی که اقتضای ذاتی یک مسابقه جدی است، تحمل و تاب آوری معقول نداشته باشند نمیتوان انتظار رقابتی شاداب و بانشاط را داشت. اگر مسابقه دهندگان، بیش از آن که بر انجام مسابقه واقعی و رقابت پرشور تمرکز کنند، حواس شان معطوف به حاشیهها باشد و مدام به این بیندیشند که بابت فلان حرف یا حرکت باید پاسخگوی نهادهای مختلف باشند، نتیجهای بهتر از مسابقات ملال آور استقلال و پرسپولیس در برخی دیدارهای حساس حاصل نخواهد شد. نورنیوز نوشت: تاب آوری و تحمل نهادهای مسئول، شرط حیاتی برای شورمند شدن و دیدنی شدن رقابت و مسابقه انتخابات است. معنای این سخن البته، اغماض و سهل انگاری در ایفای وظایف و تکالیف قانونی نیست بلکه دعوت به شرح صدر معقول، متناسب با شرایط و حال و هوای ویژه انتخاباتی است. پرهیز از سخت گیریهای موشکافانه میتواند مسابقهای شاداب و روان و افتخارآفرین بیافریند.
مهار وسوسه افشاگری و پرونده سازی
به همان میزان که بر مسئولان و نهادهای مرتبط فرض است که روحیه تحمل و تاب آوری را در خود تقویت کنند بر فعالان و کنشگران میدان انتخابات نیز فرض است که در فضای رقابتهای انتخابات، دچار وسوسه افشاگری یا پرونده سازی نشوند. چنین عارضهای رقابت را از پدیدهای اخلاقی و فرصت شناسانه به موقعیتی ضداخلاقی و فرصت طلبانه بدل میکند. تجربه نشان داده است که توسل به ابزارها و روشهای ناموجه برای کسب رأی، نقض غرض است و بیش از آن که مردم را به مشارکت تشویق کند، آنها را از صندوق میرماند. عین ساده انگاری است که فرد یا جناحی گمان ببرد رفتارهای افشاگرانه نسبت به رقیب، میتواند سبد رأی او را بزرگتر کند. طبیعیترین رفتار مردم در قبال پرونده سازی و افشاگری، بیزار شدن از هردو طرف رقابت است. به این اعتبار فعالان عرصه انتخابات، باید مرز صراحت و جدیّت را با افشاگری و پرونده سازی به دقت مراعات کنند و از محدودههای یک رقابت اخلاقی و قانونی و منطقی بیرون نروند.
صدا و سیما و راه رفتن روی لبه تیغ
موسم انتخابات، بهار رسانهها و مطبوعات است؛ فصلی که با غلظت پیدا کردن سیاست در عرصه عمومی، نیازهای خبری و تحلیلی مردم هم بالا میگیرد. در چنین وضعیتی، مخاطبان و مُراجعان و مشتریان رسانهها با جهشی مشهود افزایش پیدا میکنند. هرچند تمام رسانهها برحسب بضاعت و بنیه خاص خود در این چرخه میتوانند نقش آفرینی کنند، اما صدا و سیما به دلیل امکانات فنی و نیز انتساب هایش به حاکمیت، موقعیتی ویژه و شاخص دارد. یکی دو هفته است که آنتن این رسانه ماهیت انتخاباتیتر گرفته و طبعا این رویه، به مرور عمق و پهنه بیشتری هم خواهد یافت. چیزی که اهمیت غیرقابل انکاری دارد این واقعیت است که شأن و موقعیت صداوسیما با هیچ رسانه دیگری قابل مقایسه نیست و به این اعتبار مدیران و سیاست گذاران و برنامه سازان این نهاد باید با دقت و وسواسی مضاعف، صداقت و بی طرفی خود را به مردم و مخاطبان بباورانند. کمترین انحراف یک مجری به سمت یکی از طرفین مناظرات تلویزیونی، از چشم مخاطب پنهان نمیماند. به مجرد این که مخاطب احساس کند برنامه سازان یا مجریان درصدد هستند به نحوی از انحا، وزن یک جناح یا جریان را بالا ببرند بی درنگ نه فقط نسبت به آن برنامه خاص یا حتی نسبت به صداوسیما بلکه به کل نظام انتخاباتی ظنین و بدگمان میشود و خود را از گردونه مشارکت بیرون میکشد. رفتار سلیم رسانهای در مواقع انتخابات، عین راه رفتن روی لبه تیغ است. چنین راه رفتنی فقط در صورتی به سلامت راه میبرد و مقبول طبع مخاطب میافتد که اعتماد مخاطب را عمیقا جلب کند. رسیدن به این مقصود، البته چندان ساده نیست، اما نباید آن را دور از دسترس هم تلقی کرد. بیرون کشیدن آنتن از دست افرادی که قائل به بی طرفی رسانهای نیستند احتمالا اولین گام در احیای این اعتماد است.
دانشگاهی شدن رقابتهای انتخاباتی
هرچند به دلایل متعدد، صحن دانشگاههای کشور به عنوان عقل منفصل جامعه، متاسفانه از هیجان و ضربان قابل قبول سیاسی محروم است و کمترین علایم حیات و تحرک انتخاباتی را دارد، اما میتوان امیدوار بود که با ورود جریانها و افراد متنفذ، سطح کنشگری انتخاباتی دانشجویان و دانشگاهیان هم ارتقا پیدا کند. این واقعیتی انکارناپذیر است که شواهد نشان نمیدهد که انتخابات، از موضوعات مورد علاقه و پیگیری عموم مردم باشد. پیمایشهای مختلف نیز این واقعیت را تأیید میکنند. با این همه به تجربه آموخته ایم که آن چه بهتر از هر عامل دیگری میتواند حساسیت عمومی را نسبت به انتخابات تحریک کند، نشاط دانشگاهها و دانشجویان است. در شرایطی که نزدیک به ۳.۵ میلیون دانشجو و تقریبا ۱۰۰ هزار عضو هیئت علمی در دانشگاهها و مراکز آموزش عالی حضور دارند، هر درجهای از تحرک در بدنه دانشجویی، امواج بلندی در ساختار اجتماعی کشور را رقم میزند. ترمیم عارضه انفعال در دانشگاهها البته کار چندان سادهای نیست و چه بسا به سالها برنامه ریزی نیاز داشته باشد، اما هر اقدامی که در فصول انتخابات در محیطهای دانشجویی صورت بگیرد به شرط دوام و پایداری، زودتر از هرجای دیگری به ثمر مینشیند. با این اوصاف یکی از اصلیترین مأموریتهای نهادهای مسئول، برنامه ریزی عاجل برای دامن زدن به فضای انتخاباتی در دانشگاه هاست. لازمه چنین چیزی، پرهیز اکید از «هدایت گری» و توجه دقیق به «حمایت گری» صادقانه از برنامههای دانشجویی است.