از لی ماروین تا جیسون استاتهام در نقش یک شخصیت شرور

نوشتن بیش از ۱۰۰ کتاب داستانی و غیرداستانی، استفاده از ۱۸ نام مستعار، برنده سه دوره جایز ادگار آلن پو (جایزه ای که به نویسندگان داستان های معمایی تعلق می گیرد)، منبع اقتباس های متعدد سینمایی و خلق دو شخصیت فراموش‌نشدنی و جذاب «پارکر» و «دورتموندر» همان چیزهایی است که به دانلد ای. وستلیک جایگاهی منحصر به فرد در معبد خون‌آلود جنایی‌نویسان می‌بخشد. آنچه داستان‌های وستلیک را از خیل جنایی‌نویسان عادی جدا می‌کند، پیرنگ‌های هوشمندانه و هیجان‌انگیزی است که داستان‌هایش را پیش می‌برد. بی‌شک جذاب‌ترین کتاب‌هایی که وستلیک با نام مستعار ریچار استارک به رشته تحریر درآورده، مجموعه «پارکر» است که ماجراهای جنایت‌کاری به همین نام را روایت می کند. در ۲۴ کتابی که پارکر شخصیت اصلی آنهاست، هیچ گاه به نام کوچک پارکر اشاره ای نمی‌شود و همین موضوع به ظاهر ساده به این شخصیت کیفیتی رازآمیز می‌دهد. پارکر دزدی خرده‌پا یا ولگردی بی‌سروپا نیست؛ او در کارش متخصص است و به خوبی از عهده هر کاری برمی‌آید، حالا می خواهد کشتن یک نفر با دستان بزرگ و بلندش باشد یا سرقت از مخوف‌ترین گروه تبهکاری امریکا. هیچ رحم و مروتی در وجود او نیست و هیچ رفاقت یا عشقی نمی‌تواند در عزم او برای رسیدن به هدفش خللی به وجود آورد.

وستلیک درباره مجموعه پارکر گفته وقتی ناشرش به او می گوید در صورتی حاضر به انتشار «تسویه حساب» است که پارکر قسر در برود تا وستلیک بتواند کتاب‌های بیشتری با این شخصیت بنویسد، کاملا جا می‌خورد. چراکه پارکر شخصیتی بسیار منفی بود که وستلیک تعمدا نگذاشته بود هیچ لطافتی در وجود او باقی بماند. اما حالا این موجود خبیث می‌توانست مدت‌ها به زندگی‌اش ادامه دهد. وستلیک پارکر را مردی کاری می‌دانست که برای کارش وقت می‌گذارد و این جدیت درست همان چیزی است که باعث می‌شود این جنایت‌کار بی‌رحم تا این حد جذاب باشد. پارکر شخصیتی به‌یادماندنی است که با وجود اینکه نام کوچکش هیچ گاه به زبان کسی نمی‌آید، اما محال است بعد از آشنایی با او فراموشش کند.

آثار وستلیک، علی‌الخصوص مجموعه پارکر، فیلمسازان مختلفی را وسوسه کرده تا اقتباسی سینمایی از رمان‌های او را به روی پرده بیاورند. اولین کتاب این مجموعه، «تسویه حساب»، نظر فیلمساز انگلیسی جان بورمن را جلب کرد و یکی از ماندگارترین فیلم های دهه شصت سینما با بازی لی ماروین در نقش پارکر به نام «درست به هدف» (۱۹۶۷) ساخته شد. نقل است اگر آلن رنه، فیلمساز نامتعارف فرانسوی، می‌خواست تریلری جنایی بسازد، احتمالا نتیجه چیزی شبیه این فیلم می‌شد یا به عبارت دیگر «درست به هدف» نسخه تریلر «سال گذشته در مارین‌باد» رنه است.

از لی ماروین تا جیسون استاتهام در نقش یک شخصیت شرور

بورمن و ماروین به فیلمنامه اولیه ای که بر اساس کتاب وستلیک نوشته شده بود، هیچ علاقه ای نداشتند، اما در عوض حسابی به شخصیت پارکر علاقه‌مند شده بودند. فیلم خط داستانی‌اش را از کتاب گرفته اما کیفیت روان‌شناختی و غیرخطی آن بیشتر حاصل روایت بورمن است. از آنجا که وستلیک در استفاده از نام پارکر برای اقتباس های سینمایی بسیار سختگیر بود، نام شخصیت لی ماروین به واکر تغییر کرد. «درست به هدف» بهترین اقتباسی است که تاکنون از آثار وستلیک انجام شده است.

در همان سال ۱۹۶۷، فیلم «تاراج» ساخته الن کاوالیه با بازی میشل کنستانتین بر اساس کتاب «The Score» وستلیک ساخته شد که این بار نام شخصیت پارکر به ژرژ تغییر کرد. در ۱۹۶۸، فیلم «The Split» بر اساس کتاب «هفتم» وستلیک به روی پرده رفت که شخصیت اصلی آن مک‌کِلِین نام داشت. در سال ۱۹۷۳ نیز رابرت دوآل در فیلم «پلیس ها و دزدها» که اقتباسی از کتاب «اکیپ» است، با نقش مک‌لین شخصیت پارکر را جان بخشید. بازیگران دیگری مثل آنا کارینا در «ساخت امریکا» ژان لوک گدار، جرج سی. اسکات در «Bank Shot » و پیتر کایوت در «Slayground» هم در قالب پارکر ظاهر شده اند. مل گیبسون با بازی در فیلم «تسویه حساب» (۱۹۹۹) که اقتباسی از کتاب اول مجموعه است و در سال های اخیر نیز جیسن استاتام با بازی در فیلمی به نام «پارکر» (۲۰۱۳)، که بالاخره با رضایت خانواده وستلیک، استفاده نکردن از نام پارکر در سینما خاتمه یافت، در نقش پاکر ظاهر شده اند.

جز پارکر، مخلوق دیگر وستلیک یعنی دورتموندر نیز به پرده سینماها راه یافته است؛ یک بار رابرت ردفورد در سال ۱۹۷۲ در فیلم «The Hot Rock» در نقش دورتموندر ظاهر شد و بار دیگر مارتین لارنس در سال ۲۰۰۱ در فیلم «What's the Worst That Could Happen» دورتموندر را به تصویر کشید. جز اینها، کنستانتین کاستا گاوراس نیز فیلم «تبر» خود را بر اساس اقتباسی از رمانی به همین نام از وستلیک ساخته است.