دشمنی آمریکا با مردم ایران محدود به دوران گذشته و اقداماتی نظیر استعمار غیرمستقیم کشور در کودتاى ۲۸ مرداد، حمله نظامى به طبس، کودتاى نوژه، اعمال تحریمهای ظالمانه ، حمایت، سازماندهى وهدایت مخالفان نظام، استقرار پایگاههای نظامی درکشورهای دستنشانده منطقه بهمنظور آمادگی برای حمله به ایران، تحریک وهمکاری با نیروی بعث درجنگ تحمیلی و بسیج امکانات لجستیکی متعدد علیه ملت ایران نمیشود و محافل سیاسی، رسانهای، افراد و اندیشکدههای آمریکایی نیز بخشی از این عملیات ضد ایرانی هستند که بهعنوان زنجیرهای متصل به جنگ سخت، نبردهای نرمی را در حوزههای مختلف علیه کشورمان سازماندهی میکنند و فعالیت غالب آنها معطوف به خط تحریف و تخریب میشود.
با نگاهی به تاریخ شکلگیری و تحرکات این دولت استکباری متوجه این حقیقت عیان میشویم که آمریکا منتظر فرصتی است تا در بزنگاههای مختلف و در راستای دستیابی به منافع خویش به کشورهای مختلف لشکرکشی کرده و با خوی استکباری خود بر آنها مسلط شود؛ اقدامی که به کشتار و آواره شدن صدهاهزار انسان بیگناه منجر شده است، اما آمریکاییها به این بسنده نکردهاند و در هر کجا که از نظر نظامی ناکام میشوند، با طراحی و سازماندهی استراتژی جنگ نرم و فروپاشی تصمیم به تغییر از درون میگیرند. جمهوری اسلامی ایران ازجمله نامهایی است که آمریکا را زمینگیر کرده است و آنها در تلاش هستند موقعیت باصلابت این کشور را با اقدامات مختلف روانی و تبلیغی تضعیف کرده و با انزوای ایران، شرایط نابودی آن را فراهم کنند و در این راستا از هیچ اقدامی مضایقه کردهاند.
فراتر ازجنگ سخت
پایمردی بیسابقه ملت و نظام جمهوری اسلامی ایران علیه سیاستهای استعماری و استبدادی آمریکا باعث شد تا بر عمق کینه سناتورهای آمریکایی علیه ایران افزوده و این موضوع صراحتا در سند استراتژی امنیت ملی آمریکا ذکر شود که «آمریکا در جهان با چالشی بزرگتر از ایران روبهرو نیست». دراین سند به نگرانیهای مختلف آمریکا در خصوص ایران مانند مسأله هستهای، حمایت از تروریسم، تهدید رژیم صهیونیستی و... اشاره شده وآمده است: «این نگرانیها زمانی رفع میشوند که حکومت ایران با اتخاذ تصمیمی راهبردی سیاستهای خود را تغییر دهد. این هدف غایی سیاست آمریکاست.»، اما استقلالطلبی و برائت آشکار نظام جمهوری اسلامی ایران از این سیاستها باعث شد تا ابعاد توطئههای آمریکا علیه نظام جمهوری اسلامی از جنگ سخت فراتر برود چراکه برای آمریکا مسجل شد که حکومت اسلامی ایران با پشتوانه مردمی خویش موانع را کنار زده و از میدان نبرد سربلند بیرون آمده است. پس با اتخاذ شیوههای ایذایی به شرارتها و توطئههای خود افزوده و در موج جدید ددمنشی علیه ملت ایران با فضاسازى سیاسی، تبلیغاتی، جنگ روانی و اختصاص بودجههای کلان به مقابله با نظام جمهوری اسلامی ایران پرداخته و ریشههای فرهنگی و فکری نظام جمهوری اسلامی را مورد هدف قرار دادند و دشمنی خودرادرمیدان دیگری که شامل اتاقهای فکر، مراکزمطالعاتی، موسسات و مراکز پژوهشی و... میشود دنبال کردند.
بازوی مطالعاتی آمریکا
این موسسات از ابزارهای راهبردی دولت آمریکا محسوب میشوند که منویات و اهداف سیاسی مد نظر آنها را در قالب پوششهای مختلف علمی و آکادمیک میسر میکند. یکی از کارویژههای این موسسات، شناسایی دولتهای رقیب و دشمن آمریکا و احصای نقاط ضعف و آسیبپذیر آنها برای اعمال فشار است تا بدین ترتیب بهعنوان بازوی مطالعاتی و مشورتی آمریکا فعالیت کنند. جمهوریاسلامی ایران به عنوان یکی از پرچمداران مقابله با سلطهگری آمریکا، همواره یکی از اهداف ثابت این مراکز بوده است و واشنگتن با استخدام نیروهای ایرانی معاند، سعی دارد با استفاده از گزارشهای این خائنان وطن عرصه را بر ملت ایران تنگ کند.
بودجههای کلان برای نفوذ
در نظر گرفتن بودجههای کلان برای مقابله و ضربه زدن به جمهوری اسلامی یکی ازراهبردهای اتخاذ شده در این خصوص است. بودجههای مصوب سنای آمریکا در پنج سال گذشته گویای این حقیقت است که این دولت استکباری سالانه بیش از ۱۰۰میلیون دلار برای «گسترش دموکراسی درایران»، ۵۵میلیون دلار برای «جنگ نرم با ایران» و میلیونها دلار برای «نفوذ در ایران، مقابله با فیلترینگ سایتهای ضدایرانی، تحریک قربانیان سانسور در ایران، آموزش الکترونیکی ایرانیان مخالف نظام برای براندازی نرم و شبکهسازی اینترنتی برای اغتشاشگران بعد از انتخابات ریاست جمهوری، ارائه آموزشهای لازم رسانهای و کامپیوتری برای راهاندازی سایتها جهت اطلاعرسانی» و مبالغ کلانی نیز به منظور بودجه تکمیلی «مبارزه با ایران از طریق فعالیتهای اینترنتی» اختصاص داده است.
با وجود اینکه مراکز مطالعات، بنیادها و نشریات غربی ادعا میکنند که مراکز کاملا غیرانتفاعی هستند و به دولتها وابستگی ندارند، اما مرور فعالیتهای آنها و سوگیریهایشان نشانگر این است که در واقع نهادهایی کاملا فرمایشی و وابسته هستند که منابع مالی بیشتر آنها از طرف دولتها و سرمایهداران صهیونیست تامین میشود و عمده فعالیتهای این مراکز به تحقق خواست و اراده این دولتها متمرکز است و آنها موظفند اساس تصمیمگیری و تصمیمسازی خود را با اهداف و رای و نظر این دولتها تطبیق دهند. از همین رو از مراکز مطالعاتی و اندیشکدههای ضدایرانی به عنوان یک بازوی بسیار مهم برای دولتهای غربی یاد میشود و رد پای برنامهها و ایدههای آنها در همه آشوبها و اغتشاشاتی که ماهیت وجودی و کارآمدی نظام جمهوری اسلامی را زیر سوال میبرد، دیده میشود.
وابسته به صهیونیسم
با این اوصاف جایگاه و اهمیت مراکز مطالعات بر کسی پوشیده نیست. این مراکز نه فقط به عنوان یک مرکز اندیشهورز در کنار سیاستگذاران ایفای نقش میکنند بلکه در تصمیمات کلان نیز حضور دارند و مطالعات و خط مشیهای خود را در این زمینه هدایت میکنند. آمریکا و انگلیس از بیشترین مراکز مطالعاتی و بنیادهای اندیشهورز برخوردار هستند تا جایی که این مراکز و بنیادها، اسناد بالادستی کشورها و حتی معاهدات را به رشته تحریر درمیآورند. آمریکا در سند اخیر امنیت ملی خود موسوم به سند امنیت۲۰۲۳ ازچهار کشورچین، ایران، روسیه و کره شمالی به عنوان تهدید یاد میکند وخواستار بررسی میزان اثربخشی آنها در حوزههای مختلف است. ارزیابی محتوای این سند ۴۸صفحهای حاوی نکته قابل تاملی است، چرا که موارد ذکر شده در آن همان خروجی مراکز مطالعات و مقالات بنیادها در طول سالهای اخیر است که علیه سه کشور ایران، روسیه و چین تدوین شده است. همچنین این مراکز با وجود ادعای استقلال، اما به صورت مستقیم یا غیرمستقیم به صهیونیسم وابسته هستند و ردیف بودجه مشخصی در سازمان و نهادهای آمریکایی و صهیونیستی دارند.
بهانهتراشی برای اعمال تحریم
استفاده از بهانههای حقوقی و سیاسی برای اعمال تحریمهای حقوق بشری علیه ایران، شناسایی خلأهای اقتصادی برای تشدید تحریمهای اقتصادی، بانکی و صنعتی، معرفی اهداف نظامی و امنیتی، تعیین خطوط عملیات روانی برای رسانههای معاند و شبکهسازی از طریق ارتباط با جریانهای سیاسی و چهرههای مشهور داخل کشور از مهمترین کارویژههای این مؤسسات است. آمریکا بیش از ۲۷۰۰ اتاق فکر و اندیشکده بهعنوان بازوی مطالعاتی و مشورتی دارد که هرکدام از آنها در جمعآوری اطلاعات، تحلیل، بررسی و تطبیق موضوعات تخصصی مربوط به خود شهره هستند و فعالیتهایشان را به بحث و بررسی مسائلی نظیر تحریمها، مباحث حقوقبشری و سناریوهای جنگ نظامی متمرکز کردهاند.
در این اتاق فکرها کشورهای هدف بهصورت جداگانه مشخص شده و سیاستهای داخلی و خارجی آنها جز به جز مورد بررسی قرارمیگیرد تا همه ابعاد پیدا و پنهان آن موضوعات بهطور شفاف تبیین شده و راهکارهایی برای عملیاتی شدن آنها ارائه شود. اتاقفکرهای آمریکایی نقشی اساسی در اعمال جنگ نرم علیه کشورهایی، چون ایران، چین، روسیه و همه رقبا و دشمنان آمریکا دارند، اما بر همگان مسجل شده که فراز و فرودهای نظام جمهوری اسلامی ایران با دقت نظر بیشتری مورد مطالعه قرار میگیرد بهویژه که اتفاقات منطقه برنقشآفرینی بیبدیل ایران در ساماندهی شرایط دلالت دارد و همین مسأله بر دشمنی آمریکا و اسرائیل افزوده است و آنها منتظر فرصتی هستند تا از ملت ایران زهرچشم گرفته و آنها را با ابزارهای مختلف به چالش کشیده و مجبور به تسلیم کنند.
تزریق خواستههای نامشروع
اندیشکدههای بینالمللی میکوشند با جهتدهی به افکار نخبگان مؤثر یک حوزه، آنها را با سیاستهای مدنظر خودهمراه کنند. این مؤسسهها با همکاری رسانههای اثرگذار، خواستههای اصلی و اغلب نامشروع کشورهای سلطهگر را درصحنه نظام بینالملل به پیش میبرند و میکوشند با تصویرسازی نامطلوب و جنگ اطلاعاتی و روانی علیه کشور ایران که منتقد وضعیت موجود نظام بینالملل و قواعد حاکم بر آن است، شرایط را مهیای اجماع منطقهای و بینالمللی علیه ایران کنند و به این ترتیب مناسبات دوجانبه و چندجانبه کشورمان در سطح جهان را به بنبست ببرند و با این شیوه مزورانه، قدرت داخلی نظام جمهوری اسلامی را با فشار حداکثری متوقف کنند. از همینرو در گزارشهای هفتگی خود میکوشیم با تقسیمبندی اندیشکدهها، افراد و اتاقفکرهای ضدایرانی به دوگروه اصلی و فرعی، آنها را اجمالا معرفی کرده و گزارشی از موضوعات مورد مطالعه آنها ارائه کنیم تا به این ترتیب لابیهای کلیدی و قطبهای پیشبرنده اهداف ضدایرانی را که برنامههای آنها در جهت ایرانهراسی و اعتبارزدایی ازایران است به مخاطبان معرفی کرده وازبرنامههای آتی آنها در مناسبتهای مختلف ازجمله انتخابات مهم اسفند سالجاری پردهبرداری کنیم.